چه بلایی سر ادبیات ما آمده که.../ بهترینهای ادبیات داستانی سال 94 از نگاه قرید قدمی
فرید قدمی -نویسنده و منتقد ادبی- و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، در پاسخ به خبرنگار فرهنگی آنا، کتابهای «یک میلیون جرینگی» اثر ناتانیل وست، «پُل» اثر غلامحسین دولتآبادی و آراز بارسقیان، «زندگی وحشی» اثر ریچارد فورد، «در راه» اثر جک کروآک و «دیروز» اثر آگوتا کریستوف از بهترین کتابهای منتشر شده در نشر ادبیات داستانی 94 معرفی کرد.
قدمی در مقدمه معرفی این آثار نوشت:
«وقتی دوستانم در خبرگزاری آنا پیشنهاد دادند که پنج کتاب داستانی خوبی را که در سال 94 منتشر شده معرفی کنم، نمیدانستم چه کار سختی را قبول کردهام! نگاهی به کتابخانهام میکنم و فکر میکنم خیلی زود میتوانم پنج تا کتاب را بکشم بیرون، اما دو ساعتی صرف تورق کتابها میشود و کتابهایی که چنگی به دلم بزنند به پنج تا نمیرسند.
دوباره و دوباره در کتابخانهام میچرخم و به این فکر میکنم که چه بلایی بر سر ادبیات ما آمده که معرفی پنج تا کتاب داستانی خوب این همه کار سختی از آب درمیآید! در مورد کارهای داستانیِ وطنی که اوضاع مشخص است: نمیشود در سینکِ ظرفشوییای که لولهاش گرفته نهنگ شکار کرد. سطح سواد چیزنویسهامان آنقدر آمده پایین که اغلب کتابهای داستانی منتشرشده در سال اخیر را با رسیدن به کمتر از یکپنجمشان گذاشتهام زمین، در فکر اینکه درختهای بیچاره چه گناهی کردهاند که هر چیزنوشتهای باید منتشر شود!
یادم میآید که در سالهای گذشته همیشه شگفتزده شدهام که همین چیزنوشتهها جوایز ادبی فارسی را درو کردهاند و نقدهای خارقالعادهای هم گرفتهاند. وقتی پیدا کردن نویسندهای که فقط فارسی را بلد باشد و بدون غلط بتواند چند صفحهای بنویسد اینهمه دشوار شده، چطور میشود از سینکِ ظرفشویی ادبیات معاصر، نهنگ که هیچ، ماهی قرمز شکار کرد؟ دربارهی ترجمه اوضاع فرق میکرد.
اوضاع بهتری داشت قبلترها، اما حالا کمی حالش وخیم شده. ناشرانی که کسب و کار انتشار ترجمه را خوب دیدند با مترجمهایی شروع به کار کردند که زبان مبدأ غیر فارسی را همانقدر بلد بودند که ماهی قرمز دوچرخهسواری را، و دانششان از زبان فارسی هم چیزی در حد و حدود چیزنویسهای وطنی بود، و آنوقت سر و کلهی ترجمههایی مغلوط و مبتذل در بازار کتاب پیدا شد که گاه حتا به چاپهای nاُم هم رسید و روزنامهدارها و رسانهنویسها آنچنان بهبه و چهچهی دربارهشان به راه انداختند که آدم به فهم خودش شک میکرد! البته باید این را هم بگویم که من همهی تألیفات و ترجمههای سال گذشته را نخواندهام، و این حرفها که نوشتم اگرچه کلیت داشت میتواند استثناهایی هم داشته باشد و دارد هم.»
این هم از کتابهایی که از کتابخانهام کشیدهام بیرون، بی هیچ ترتیب خاصی:
«یک میلیون جرینگی» ناتانیل وست/ ترجمه رضا علیزاده، نشر روزنه
«یک میلیون جرینگی»رمانی است انتقادی با طنز جذابی که چگونگی ظهور فاشیسم از دل رؤیای امریکایی را نشان میدهد؛ رمانی بدبینانه که دُنکیشوتاش در سرزمین فرصتها میچرخد و مثله مثله میشود، قهرمان ابلهی که درکی از بلاهتش ندارد. ناتانیل وست (1940-1903) از آن نویسندههای جوانمرگ امریکایی است که بدجور پنبهی رؤیای امریکایی را زده است، نویسندهای با گرایشهای چپ که البته آن خشکی و صلابتِ آثار چپهای همنسلش را ندارد.
«پُل» غلامحسین دولتآبادی و آراز بارسقیان، نشر افراز
«پُل» رمانی است مهندسیشده و این خصوصیت از اغلب رمانهای فارسی متمایزش میکند؛ رمانی خواندنی با قصههایی تو در تو که در یک روز گرم اما نیمهبارانی در تهران اتفاق میافتد. همانطور که شهر ساخته میشود «پُل» هم ساخته شده، با قصهها و آدمهایی که از رو و زیرش میگذرند.
«زندگی وحشی» ریچارد فورد/ ترجمه کیهان بهمنی، نشر افراز
جنگلهای اطراف شهر آتش گرفتهاند و پدر خانواده تصمیم میگیرد برود و به خاموش کردن آتش کمک کند، وقتی فرزند و همسرش میمانند و رفتن او میشود دلیل آشکارگیِ میلهای نهفتهی زن. «زندگی وحشی» رمانی عمیق دربارهی رابطه است، دربارهی عشق، میل و آتش.
«در راه» جک کروآک/ ترجمه احسان نوروزی، نشر چشمه
«در راه» شاید مشهورترین رمان جادهای جهان باشد، رمانی که در دههی 1960 امریکا و اروپا را دیوانه کرد و نویسندهاش به چنان شهرتی رسید که در خانهاش هم آرامش نداشت. «در راه» (که عنوان دقیقترش «در جاده» است) داستان سفرهای سل پارادایس (جک کروآک) و دین موریارتی (نیل کسدی) است، رمانی اتوبیوگرافیک، وحشی و در یک کلام، شاهکار!
«دیروز» آگوتا کریستوف/ ترجمه اصغر نوری، نشر مروارید
«دیروز» آخرین رمان آگوتا کریستف است، رمانی به همان سبکِ سرد و مینیمالِ سهگانهی مشهور «دوقلوها». مردی مهاجر و تنهاکه در کارخانهیساعتسازیایکار میکند و بدجور دلبستهی نوشتن است، دلبستهی زنی است که از روزهای کودکی بهنحوی غریب دل به او داده و حالا هم بهنحوی غریب او را دوباره در آنسوی دنیا مییابد و بهنحوی غریبتر با او پیش میرود. «دیروز» رمانی تکاندهنده است، بُرنده، مثل نوک چاقوی جراحی: کم حجم اما تیز.
انتهای پیام/