پژوهشگر ارشد امور حقوقی و بینالمللی: قرار نیست تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال شود
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه اعتماد در این رابطه گفتوگویی با بهزاد صابری، پژوهشگر ارشد امور حقوقی و بینالمللی داشته که مشروح آن در ادامه میآید.
مساله موشکی در قطعنامه ٢٢٣١ چگونه مطرح شده است؟
به نحوی «خوشخیم»! به نظرم این دقیقترین پاسخ کوتاهی است که میتوان به این سوال داد. در پزشکی اصطلاح خوشخیم دلالت بر یک بیماری خفیف و غیرپیشرونده دارد که روی هر دوی این صفتها تاکید دارم. در قطعنامه ٢٢٣١ در عین اینکه برخی موانع بر سر راه توسعه برنامه موشکی بالستیک ایران قرار داده شده (و لذا به هرحال وضعیت مطلوب و سالمی نیست)، اما برای ایران تکلیفی مقرر نشده تا در صورت نقض این تکلیف، وضعیت حقوقی و بینالمللی موضوع ایران رو به وخامت برود.
اجازه بدهید قبل از اینکه در مورد نحوه پرداختن قطعنامه ٢٢٣١ به موضوع موشکی ایران توضیح بدهم، نگاهی به قطعنامه سابق یعنی ١٩٢٩ بیندازیم. جدا از عبارتپردازیهای بخش مقدمه قطعنامه (که به جای خود ارزش تفسیری و معنایی بالایی دارد) و در آن شورا خود را مصمم به مهار برنامه موشکی ایران (علاوه بر برنامه هسته ای) اعلام میکرد، در قطعنامه ١٩٢٩ در بند ٩ اجرایی، شورا با قاطعانهترین کلمات که بیشترین بار را به لحاظ حقوقی و بینالمللی دارند، ایران را از انجام هرگونه فعالیتی در ارتباط با موشکهای بالستیک قادر به حمل سلاحهای هستهای منع میکند و در ادامه همین بند، آن جمله بسیار خطرناکی را درج میکند که میتوانست به نوعی حتی توجیهکننده اقدام نظامی علیه ایران قلمداد شود: «تمام دولتها باید همه تدابیر لازم را اتخاذ کنند تا از انتقال فناوری یا کمک فنی به ایران در ارتباط با چنان اقداماتی جلوگیری شود.»
بارها توضیح داده شده است که سازمانهای بینالمللی دارای ادبیات تخصصی خود هستند که الزاما با زبان گویشی روزمره یکسان نیست. بار حقوقی کلمات مختلف در متون مصوبات بینالمللی با یکدیگر متفاوت است و این تفاوت را صرفا با دانستن زبان انگلیسی یا مراجعه به لغتنامهها نمیتوان فهمید. اهل فن اما با این تفاوتها آشنا هستند و به همین خاطر هم هست که در تمام جلسات بینالمللی، وقت زیادی صرف مذاکره در مورد نوع کلماتی میشود که در متن قطعنامهها، مصوبات، گزارشها و غیره به کار میروند. کلمات به کار رفته در این بند ٩ قطعنامه ١٩٢٩ از جنس کلمات تعهدآور، غلیظ و محکم بینالمللی هستند. کلماتی چون decide، shall، all necessary measures و مانند آن، که در این بند برای توصیف اراده شورای امنیت خطاب به ایران و سایر دولتها به کار رفته بودند، سختترین تعابیر موجود در ادبیات سازمان ملل هستند. به گونهای که با وجود چنان عبارتهایی، هرگونه اقدام بعدی ایران در زمینه موشکی، نقض صریح تعهد حقوقی ایجاد شده توسط یک قطعنامه فصل هفتمی محسوب میشد و تبعات خودش را میداشت. همچنین، دولتها ملزم شده بودند که همه اقدامات لازم را برای جلوگیری از انتقال فناوری به ایران اتخاذ کنند. لذا اگر مثلا دولتی مدعی میشد که بر اساس اطلاعات موثقی که دارد، فلان فناوری حساس از مثلا کره شمالی در حال انتقال به ایران است و یا به ایران منتقل شده و در خاک ایران است، چنین عبارتی در متن قطعنامه میتوانست توجیه لازم برای حتی حمله نظامی به کشتی یا هواپیمای ایران یا حتی خاک ایران را فراهم آورد.
اما در قطعنامه ٢٢٣١ چنین خبری نیست. اولا در متن قطعنامه مطلقا اشارهای به برنامه موشکی ایران نشده است.
آن عبارت پردازیهای مقدمه هم دیگر وجود خارجی ندارند و شورا دیگر خود را مصمم به ممانعت از توسعه فعالیتهای موشکی ایران معرفی نمیکند. اما در ضمیمه ب قطعنامه، در بند ٣، با بیانی که هیچ تعهد و الزام حقوقی برای ایران به دنبال ندارد، از ایران درخواست شده است که تا زمانی مشخص هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیکی «طراحی شده برای دارا بودن قابلیت حمل سلاحهای هسته ای» انجام ندهد. یعنی آن «الزام حقوقی» جای خود را به «درخواست» داده، و تازه در این حالت جدید هم یک صفت دیگر اضافه شده است: در قطعنامه سابق، موضوع به موشکهای بالستیک «قادر به حمل سلاح هستهای» مربوط میشد اما حالا مساله مربوط به موشکهای بالستیکی است که «با این منظور طراحی شده باشند که قادر به حمل سلاح هستهای باشند». یعنی یک عنصر معنوی و بحث هدف هم اضافه شده که طبیعتا دامنه آن درخواستی که از ایران شده را محدودتر میکند. یعنی حالا نه تنها ایران هیچ تعهدی ندارد و تنها از ایران یک درخواست شده است، بلکه در اجابت آن درخواست هم باید ثابت شود که هدف ایران از طراحی این نوع موشک این بوده که قادر به حمل سلاح هستهای باشد که به نظر ما این حالت با وجود برجام کلا منتفی است چرا که وقتی شما تمام تدابیر لازم را پذیرفته اید که آژانس بتواند حصول اطمینان کند که هیچ نوع سلاح هستهای در کار نبوده و نیست، طبیعتا با این هدف که موشک شما قادر به حمل سلاح هستهای باشد اقدام به طراحی آن نمیکنید.
از این گذشته، آن الزام عجیب و خطرناکی که در قطعنامه ١٩٢٩ برای سایر دولتها وجود داشت و آنها را ملزم میکرد هر طور که شده مانع از انتقال فناوری موشکی به ایران شوند، کلا در قطعنامه جدید ناپدید شده است. ضمن اینکه حتی تکلیف دولتهای دیگر در عدم انتقال اقلام مربوطه به ایران هم در پیوست قطعنامه ٢٢٣١ به طور بنیادینی نسبت به گذشته دگرگون شده است. یعنی اگرچه در عمل کماکان تا مدت محدودی، دولتهای دیگر آزادانه نمیتوانند اقدام به انتقال اقلام و فناوریهای مرتبط با موشک به ایران کنند، اما لحن همین خطاب به دولتهای دیگر هم، به جای اینکه سلبی باشد، ایجابی شده است. یعنی وقتی حتی میخواهد محدودیتی ایجاد کند (برای دولتهای دیگر و نه برای ایران)، اصل را بر ممنوعیت نگذاشته بلکه میگوید کلیه دولتها «میتوانند» در فعالیتهای ذیل مشارکت داشته و اجازه آنها را صادر کنند «مشروط به اینکه شورای امنیت از قبل به صورت مورد به مورد تصمیم به تایید آنها گرفته باشد». این کجا و آن جملات دهشتبار قطعنامه ١٩٢٩ کجا.
ایران رزمایش اخیر موشکی خود را نقض قطعنامه ٢٢٣١ نمیداند ولی امریکا بر نقض قطعنامه ٢٢٣١ با انجام این رزمایش تاکید دارد. دلیل تفاوت نگاه این دو کشور نسبت به قطعنامه ٢٢٣١ چیست؟
اینکه ایران رزمایش خود را نقض قطعنامه ٢٢٣١ نمیداند به همان دلیلی است که در پاسخ مفصل به سوال بالا عرض کردم. اما در مورد امریکا، ندیدم امریکا هم صراحتا بر نقض قطعنامه ٢٢٣١ تاکید کرده باشد. آنچه سخنگوی وزارت خارجه این کشور گفته این است که «نشانههایی قوی وجود دارند مبنی بر اینکه این آزمایش موشکی با قطعنامه ٢٢٣١ شورای امنیت مطابقت ندارد». سخنگوهای دستگاههای دیپلماسی در همه جای دنیا کلمات خود را با دقت انتخاب میکنند. آزمایش موشکی ایران قطعا «ناقض» قطعنامه ٢٢٣١ نیست و امریکا هم چنین ادعایی نکرده است. اصولا ایران وفق این قطعنامه تعهدی در این زمینه ندارد که بخواهد نقض کند. ایران ملزم به چیزی نشده بلکه از ما خواسته شده است کاری را انجام ندهد. اما در مورد حتی بحث مطابقت داشتن یا نداشتن این آزمایشها با آن درخواستی که در قطعنامه از ایران به عمل آمده است، از نظر ما این آزمایش با آن درخواست انطباق دارد، چون ایران هیچ موشکی را که «برای دارا بودن قابلیت حمل سلاح هستهای طراحی شده باشد» آزمایش نکرده است. حالا امریکا برای برخی اهداف سیاسی خود ممکن است بگوید «نشانههای قوی» وجود دارد. طبیعتا به مصداق البینه علیالمدعی، امریکا باید اثبات کند که موشکهای ایران با چنین هدفی طراحی شده بودهاند که تازه در آن صورت هم همانطور که گفتم نقضی صورت نگرفته است چون تکلیفی وجود نداشته است.
در صورت غالب شدن نظر امریکا در شورای امنیت و از آنجایی که قطعنامه ٢٢٣١ ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل نیست، شورای امنیت میتواند چه محدودیتها و تحریمهایی را علیه ایران وضع کند؟ آیا امکان افزایش محدودیتهایی که در قطعنامه ٢٢٣١ درباره ایران آمده است، وجود دارد؟
در پاسخ به سوال اول، جنس پرداختن به مساله موشکی در قطعنامه ٢٢٣١ را «خوشخیم» توصیف کردم. همانگونه که در عالم پزشکی، امکان تبدیل یک تومور خوش خیم به تومور بدخیم منتفی نیست و ممکن است در شرایطی چنین اتفاقی بیفتد، لااقل در تئوری و روی کاغذ این امکان که شورای امنیت تحت فشار امریکا و احیانا بنا به ملاحظات سیاسی دیگر، رویه متفاوتی در ارتباط با برنامه موشکی ایران در پیش بگیرد وجود دارد که چنین فرضی، با توجه به اینکه ساختار و کلمات قطعنامه ٢٢٣١ یکی از پایههای اصلی توافق هستهای محسوب میشود، حرکتهای مغایر با آن میتواند منجر به عدم رضایت ایران از ادامه عمل به توافق شده و بازی را برهم بزند. از همین رو است که آقای بعیدینژاد هم گفتهاند «اگر شورای امنیت در نگرانی امریکا سهیم شد، آن وقت این موضوعی خواهد بود که ایران قطعا به عنوان یک مطالبه جدی از شورای امنیت در نقض صریح مفاد قطعنامه ٢٢٣١ به نحو مقتضی با شورای امنیت وارد یک بحث جدی خواهد شد و آن را پیگیری خواهد کرد.» البته اینکه عرض کردم به لحاظ امکان یا عدم امکان حقوقی موضوع بود. وگرنه بسیار بعید است که در شرایط فعلی، حتی امریکا مایل باشد که به طور جدی یک اقدام واقعی در شورای امنیت در این ارتباط به عمل آید؛ آن هم با توجه به اینکه رزمایش موشکی ایران واقعا هیچ تعهدی را نقض نکرده است. اگر امریکا هم چنین چیزی را بخواهد، باز احتمال حصول اجماع میان پنج عضو دایم شورای امنیت در این خصوص بسیار ناچیز است. اما مهم است که جمهوری اسلامی ایران با دیده باز همه تحولات را رصد کند و به هرحال از مکر دشمنان و شیاطینی که به دنبال برهم خوردن برجام و بازگشتن وضعیت به دوران قبل هستند نباید غافل بود.
در صورت اعمال تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران به بهانه مساله موشکی، میتوان اقدام امریکا را نقض صریح برجام دانست؟
اولا باید توجه داشت که کلمه sanction که به کار برده میشود الزاما به معنای تحریم نیست بلکه به طور عام معنای عقوبت میدهد. لذا وقتی برخی افراد در کشورهای غربی میگویند ممکن است sanctionهایی در نظر گرفته شود الزاما به معنی این نیست که تحریمی در راه است بلکه این «عقوبت»ها میتواند ناظر بر اقدامات دیگری در قبال جمهوری اسلامی باشد که از دید آنها، در برابر توسعه برنامه موشکی ایران ایجاد مانع کند. ثانیا آنچه که تاکنون بیشتر در سخنان مسوولان رسمی در ایالات متحده به گوش رسیده است، متوجه افزایش کنترلها بر سر راه انتقال اقلام یا فناوریهایی به ایران است که به برنامه موشکی ایران کمک برساند. لذا اگر هم بحث تحریم در میان باشد، این تحریمها به احتمال زیاد متمرکز بر تقویت یا تشدید همان تحریمهایی است که همین الان هم علیه افراد و موسسات درگیر در برنامه موشکی ایران اعمال شدهاند. مثلا ممکن است نام فرد یا شرکت جدیدی را به لیست افراد مورد تحریم موشکی اضافه کنند یا غیره. اما اگر، و این اگر خیلی پررنگ است، امریکا به بهانه مساله موشکی ایران، تحریمهای سابق را بازگرداند، بله، این اقدام نقض برجام است و طبیعتا با واکنش مقتضی ایران روبهرو خواهد شد.
توصیه من به اصحاب رسانه این است که در به کار بردن کلمه تحریم کمی احتیاط کنیم. الان فضای بینالمللی خیلی خوبی برای همکاری با ایران وجود دارد و این فضا ممکن است از تکرار مکرر و گسترده نگرانیهای مبتنی بر بازگشت تحریمها تاثیر منفی بپذیرد. حال اینکه چنین احتمالی بسیار بعید به نظر میرسد. بنابر این بهتر است از ایجاد نگرانی غیرضرور در مردم و در شرکای تجاری بالقوه خارجی پرهیز کرد.
انتهای پیام/