دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
23 ارديبهشت 1401 - 14:41
 سمیعی در بازدید از غرفه آنا مطرح کرد؛

تبدیل کامپیوترهای غول‌آسا به پاکت سیگار با هوش مصنوعی/ اگر رسانه‌ها خود را برای جهان آینده آماده نکنند، نابودی قطعی است

مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری گیلان گفت: کامپیوترهای غول‌پیکر با توسعه هوش مصنوعی تبدیل به یک پاکت سیگار می‌شود.
کد خبر : 658559
هوش مصنوعی.jpg




به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا، دانیال سمیعی، مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری گیلان، رئیس مرکز تحقیقات سیستم‌های هوشمند و علوم شناختی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین و دبیر برنامه ملی سرمایه‌گذاری «Brain-Vest» و سخنران استیج در حوزه آینده عصب فناوری‌ها از غرفه آنا در نمایشگاه «اینوتکس۲۰۲۲» بازدید کرد و در پاسخ به این پرسش که موضوع عصب فناوری‌ها چیست، بیان کرد: سرمایه‌گذاری «Brain-Vest»، یک برنامه ملی سرمایه‌گذاری در حوزه علوم و اعصاب شناختی است. در واقع برنامه «Brain-Vest» ترکیبی از «brain» و «Invest» است. رشته تحصیلی من در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مدیریت دولتی با گرایش مدیریت منابع انسانی بوده است، اما در مقطع ارشد مطالعات خودم را در حوزه آینده‌پژوهی آغاز کردم و در مقطع دکترا در حوزه علوم‌شناختی و هوش مصنوعی فعالیت کرده‌ام و از آنجا که عقبه برنامه‌نویسی نیز داشتم و همچنین در چندین شرکت و استارت‌آپ در حوزه هوش مصنوعی و گیم تولیدات داشته‌ام. در واقع فعالیت‌های من ترکیبی از آموخته‌های علوم انسانی در حوزه رفتار و سازمان و مطالعاتم در حوزه آینده‌پژوهی، هوش مصنوعی و مهارت‌های کسب و کار مانند حرفه برنامه‌نویسی است که منجر به فعالیت‌های گسترده در حوزه علوم اعصاب شناختی شده است. موضوع رساله دکترای من، طراحی ابزار جذب و استخدام نیروی انسانی با استفاده از ابزارهای علوم شناختی بود.



وی در ادامه پاسخ به پرسش آنا افزود: زمانی که قصد داشتم پایان‌نامه ارشد خود را بنویسم، با دانشمندی به نام ریموند کورزبی آشنا شدم که یک نظریه‌ای راجع به آینده داشت.آقای کورزبی کتابی را با نام «The Singularity is Near» یا «تکینگی نزدیک است»، چاپ کرده بود. ایشان یک آینده‌پژوه بود که تقریباً از جوامع علمی دنیا سال‌ها ترد شده بود و به تازگی به او توجه شده بود. داستان از این قرار بود که ایشان یک ایده عجیبی مطرح کرده بود. ایده‌ای که من در سخنرانی پارسالم در نمایش به آن دوباره اشاره کردم و در پایان‌نامه کارشناسی ارشدم نیز به آن اشاره کردم و آن مقاله تبدیل به مقاله عجیبی شد. حال، ایده ایشان این بود که احتمالاً بشر در سال 2035 از بین می‌رود. ایده‌ای که ایشان مطرح کرد، ایده خیلی جسورانه‌ای بود. ایشان گفت فناوری در گذشته در فواصل زمانی نسبتاً کوتاه و منطقی تغییر کرده است.بر اساس قانون مور که قانونی معروف در علم الکترونیک است، هر 24 ماه یک بار تعداد ترانزیستورها بیشتر، اندازه‌شان کوچک‌تر، قیمت‌شان پایین‌تر و سرعت‌شان افزایش پیدا می‌کند. مور حدود 40 سال پیش، پیش‌بینی کرده بود که حوالی سال 2020 این کامپیوترهای غول‌پیکر دوران قدیم به کامپیوترهایی همچون اندازه پاکت سیگال تبدیل می‌شوند و قیمت‌شان نیز به 100 دلار می‌رسد و این کامپیوترهایی که الان دانشمندان از آن‌ها استفاده می‌کنند، یک روز خانم‌های خانه‌دار با آن آشپزی می‌کنند و در عین حال بچه‌ها آن بازی می‌کنند. زمانی‌که مور در سال ۱۹۶۸ این ایده را مطرح کرد، ایده خیلی جسورانه‌ای بود، اما آن زمان بسیار احمقانه به نظر می‌رسید، اما الان این ایده واقعیت دنیای امروز است.



سمیعی مطرح کرد: ایده‌ای که ریموند کروزبی مطرح می‌کند می‌گوید؛ کسانی‌که آن زمان حرف مور را گوش کردند، تبدیل به غول‌های فناوری عصر مدرن شدند و آنهایی که این ایده را جدی نگرفتند، کسانی هستند که ما دیگر آن‌ها را نمی‌شناسیم، زیرا آن‌ها به همراه ایده‌هایشان از بین رفتند. افرادی همچون بیل‌گیتس دریافتند که اگر قرار است این کامپیوترها کوچک شوند، به‌جای سیستم‌عامل‌های سریع‌تر باید سیستم‌عامل‌های راحت‌تر طراحی شوند. افرادی مانند استیو جابز متوجه شدند که اگر قرار است این اتفاق رخ دهد، کامپیوترهای پرتابل باید جایگزین کامپیوترهای بزرگ شود؛ بنابراین آینده‌پژوهی می‌تواند انسان‌ها را از عرصه کسب و کار، سیاست، حکمرانی خارج کند و افراد جدید که به آینده فکر می‌کنند، جایگزین آن‌ها شوند. ایده پایان‌نامه ارشد خود از این موضوع نشأت گرفته شد و روی این موضوع که علم مدیریت دچار چه تغییراتی می‌شود، فعالیت خود را آغاز کردم و بر این باور بودم که در آینده دیگر علم مدیریتی، کاربردی نخواهد داشت. برای مثال، شما در جذب و استخدام دیگر نمی‌توانید از افراد مصاحبه بگیرید و استخدام‌شان کنید، باید تکنیک‌های نوینی در استخدام آن‌ها به کار ببرید. اگر افراد بلد نباشند که مغز انسان چطور کار می‌کند، نمی‌توانند سازمان را مدیریت کنند. همچنین اگر درباره هوش مصنوعی ندانند دیگر نمی‌توانند تصمیم‌گیری کنند. اساسا در دنیای امروز اگر افراد درباره دیتا و بیگ‌دیتا و مس دیتا اطلاعاتی نداشته باشند، نمی‌توانند فکر کنند.



وی افزود: موضوع پایان‌نامه من بررسی تغییرات فناوری در آینده مدیریت منابع انسانی در ایران است. به عبارت دیگر ۵ تا ۶ سال دیگر در آینده چه اتفاقی رخ می‌دهد. بر اساس گفته اساتید خود تحصیلات دکترا را در حوزه علوم شناختی و علوم اعصاب ادامه دادم، زیرا در مقاله خود گفته بودم؛ اگر مدیری مغز انسان را نشناخته باشد، در آینده نمی‌تواند سازمان خود را مدیریت کند. نوروتکنولوژی شتاب بسیار زیادی دارد و آنقدر فناوری‌ها جدید و نوظهور هستند که به احتمال زیاد جهان در پنج سال و 10 سال آینده تغییر شگرفی خواهد داشت. امروز ما مصاحبه‌ای انجام داده‌ایم و تجربه‌ای از این مصاحبه به‌دست می‌آوریم. همچنین این تجارب را می‌توانیم ذخیره و به اشتراک بگذاریم و افراد می‌توانند بدون خواندن این گزارش‌ها، تجارب را در ذهن خود داشته باشند که به اصطلاح به آن‌ها حامل‌های عصبی مغزرایانه گفته می‌شود که احساسات را می‌تواند ذخیره کند. برای مثال، شما درباره یک پیتزا در اینستاگرام کامنت می‌گذارید، اما روزی می‌توانید تجربه خود را از خوردن پیتزا نه تنها در قالب کلمه، بلکه در قالب مجموعه‌ای از سیگنال‌های نورونی به اشتراک بگذارید؛ بنابراین مهارت‌هایی که در این جهان داریم در جهان آینده بی‌استفاده هستند. در آینده افراد باید بتوانند مغز پرسنل خود را تجهیز به هوش مصنوعی کنند. این چالش‌ها موضوع سخنرانی امروزم در نمایشگاه «اینوتکس۲۰۲۲» بوده است.



مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری گیلان در پاسخ به این پرسش افراد برای علوم شناختی باید با چه مسائلی آشنا شوند، بیان کرد: افراد برای توسعه علوم شناختی باید علوم فنی و آکادمیک را آموزش ببینند. آینده آنقدری پیشرفت خواهد کرد که با یک دکمه می‌توانید یک هزار پروفسور سمیعی داشته باشید. این پیشرفت روز به‌روز افزون می‌شود. ما امروزه دیگر موردی تحت عنوان یادگیری دانش نداریم، بلکه مهارت تفکر داریم. مدیران برای مدیریت سازمان خود در آینده نیاز به دانش هوش مصنوعی و دانش عصب فناوری دارند. افرادی که در حوزه کسب‌وکار فعالیت دارند، باید با دانش کسب‌وکار و بازاریابی عصبی آشنا شوند و عنوان این دانش نورومارکتینگ است. برای افزایش اطلاعات خود لازم نیست که به دانشگاه‌ها بروید، بلکه کتاب‌هایی در این خصوص هستند که برای آموزش می‌توانید از آن استفاده کنید. این مهارت‌ها به عنوان مهارت مقدمه‌ای محسوب می‌شود که مزیت‌های بسیاری در جهان آینده می‌تواند داشته باشد. افراد با یادگیری در مدارس و دانشگاه نمی‌توانند در جهان آینده زندگی کنند، بلکه باید تمرکز خود را برای تربیت نوجوانان گذاشت تا کودکان و دانش‌آموزان برای آینده آماده شوند. در مقاله دیوول نوهراهی توصیه شده است که به هیچ عنوان به سخنان والدین خود گوش نسپارید. این حرف در مرحله اول ظاهر بسیار تندی دارد، اما به این معناست که تمرکز خودتان را برای جهان آینده بگذارید که کاملا متفاوت از دنیای اکنون است. ما پیش به سوی انقلاب چهارم صنعتی هستیم و باید افراد و همچنین کودکان برای این انقلاب آماده باشند. آینده‌پژوهی از یک امر اوکی دانشگاهی به یک دانش پایه اجتماعی تبدیل شده است.



وی در پاسخ به این پرسش که نقش رسانه‌ها در راهبرد هدف‌ها چیست، خاطرنشان کرد؛ رسانه در آینده جهان قطعاً تغییر شکل خواهد داد و دچار پارادایم شیفت می‌شود. همان‌طور که می‌دانید ما در گذشته حرفه‌ای به نام رسانه نداشتیم، زیرا رسانه یک ابزار قدرت، ‌ابزار کسب و کار نبود، بلکه رسانه ابزاری برای پروپاگاندای حاکمیت قشر خاصی بود. امروزه رسانه تبدیل به یک حرفه شده است. در این حرفه باید آموزش دید که چطور می‌توان دیگران را متقاعد کرد. رسانه‌های آینده، رسانه‌های ذائقه‌محور هستند چون هوش مصنوعی تشخیص می‌دهد که چه کسی چه چیزی را بخواند و در جامعه امروز به آن نزدیک‌تر می‌شویم. رسانه‌های ما باید به دانش سیستم‌های توصیه‌گر و «Big Data» مجهز شوند. افراد متخصص بر این باور هستند که اگر افراد از سیستم‌های توصیه‌گر آگاه نشوند سلطه خود را از دست می‌دهند. در واقع، افراد آگاه از سیستم‌های توصیه‌گر نسبت به افراد فناور پیشی می‌گیرند. امروزه ما در جهانی زندگی می‌کنیم که از نظر رسانه‌ای چندقطبی است. روزی فرا می‌رسد که هوش مصنوعی تنها خودش تشخیص می‌دهد که افراد چه چیزی را بخوانند و دیگر انگشتی برای ورق زدن نخواهند داشت. واسط‌ها روی مغز افراد نصب هستند. رسانه‌ها با دیده نشدن از بین می‌رود و در نتیجه علوم‌های شناختی دیده نخواهد شد و اگر رسانه‌ها خود را برای جهان آینده آماده نکنند، طبیعتا همه موارد از بین می‌رود.



وی ادامه داد: پیشرفت خواهد کرد که با یک دکمه می‌توانید یک هزار پروفسور سمیعی داشته باشید. این پیشرفت روز به‌روز افزون می‌شود. ما امروزه دیگر موردی تحت عنوان یادگیری دانش نداریم، بلکه مهارت تفکر داریم. مدیران برای مدیریت سازمان خود در آینده نیاز به دانش هوش مصنوعی و دانش عصب فناوری دارند. افرادی که در حوزه کسب‌وکار فعالیت دارند، باید با دانش کسب‌وکار و بازاریابی عصبی آشنا شوند و عنوان این دانش نورومارکتینگ است. برای افزایش اطلاعات خود لازم نیست که به دانشگاه‌ها بروید، بلکه کتاب‌هایی در این خصوص هستند که برای آموزش می‌توانید از آن استفاده کنید. این مهارت‌ها به عنوان مهارت مقدمه‌ای محسوب می‌شود که مزیت‌های بسیاری در جهان آینده می‌تواند داشته باشد. افراد با یادگیری در مدارس و دانشگاه نمی‌توانند در جهان آینده زندگی کنند، بلکه باید تمرکز خود را برای تربیت نوجوانان گذاشت تا کودکان و دانش‌آموزان برای آینده آماده شوند. در مقاله دیوول نوهراهی توصیه شده است که به هیچ عنوان به سخنان والدین خود گوش نسپارید. این حرف در مرحله اول ظاهر بسیار تندی دارد، اما به این معناست که تمرکز خودتان را برای جهان آینده بگذارید که کاملا متفاوت از دنیای اکنون است. ما پیش به سوی انقلاب چهارم صنعتی هستیم و باید افراد و همچنین کودکان برای این انقلاب آماده باشند. آینده‌پژوهی از یک امر اوکی دانشگاهی به یک دانش پایه اجتماعی تبدیل شده است.



وی در پاسخ به این پرسش که نقش رسانه‌ها در راهبرد هدف‌ها چیست، خاطرنشان کرد؛ رسانه در آینده جهان قطعاً تغییر شکل خواهد داد و دچار پارادایم شیفت می‌شود. همان‌طور که می‌دانید ما در گذشته حرفه‌ای به نام رسانه نداشتیم، زیرا رسانه یک ابزار قدرت، ‌ابزار کسب و کار نبود، بلکه رسانه ابزاری برای پروپاگاندای حاکمیت قشر خاصی بود. امروزه رسانه تبدیل به یک حرفه شده است. در این حرفه باید آموزش دید که چطور می‌توان دیگران را متقاعد کرد. رسانه‌های آینده، رسانه‌های ذائقه‌محور هستند چون هوش مصنوعی تشخیص می‌دهد که چه کسی چه چیزی را بخواند و در جامعه امروز به آن نزدیک‌تر می‌شویم. رسانه‌های ما باید به دانش سیستم‌های توصیه‌گر و «Big Data» مجهز شوند. افراد متخصص بر این باور هستند که اگر افراد از سیستم‌های توصیه‌گر آگاه نشوند سلطه خود را از دست می‌دهند. در واقع، افراد آگاه از سیستم‌های توصیه‌گر نسبت به افراد فناور پیشی می‌گیرند. امروزه ما در جهانی زندگی می‌کنیم که از نظر رسانه‌ای چندقطبی است. روزی فرا می‌رسد که هوش مصنوعی تنها خودش تشخیص می‌دهد که افراد چه چیزی را بخوانند و دیگر انگشتی برای ورق زدن نخواهند داشت. واسط‌ها روی مغز افراد نصب هستند. رسانه‌ها با دیده نشدن از بین می‌رود و در نتیجه علوم‌های شناختی دیده نخواهد شد و اگر رسانه‌ها خود را برای جهان آینده آماده نکنند، طبیعتا همه موارد از بین می‌رود.



انتهای پیام/۳۰۰۴/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب