به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا
ژانر وحشتناک یا ترسناک، ژانری است که در تمام دنیا وجود دارد. ژانری است که برای گروههای سنی مختلف نوشته میشود ولی کمتر برای کودکان است و برای نوجوانان هست. خیلی رمان و داستان نوشته شده، بعضیهایشان بسیار رمانهای خوبی هستند.
بههرحال جوانان و نوجوانان وحشت را دوست دارند. اینجوری نیست که از وحشت گریزان باشند. در ژانر وحشت یک لذتی وجود دارد که باعث میشود خواننده به طرفش جذب شود. مثلاً میبینیم که بچهها خیلی دوست دارند در شهر بازی وارد تونل وحشت شوند یا ترنهای هوایی که با سرعت از ارتفاع زیادی به سمت پایین حرکت میکند یا شهربازی انواع و اقسام بازیهایی دارد که بعضی از آنها واقعاً ترسناک هستند.
جوانان، نوجوانان و حتی کودکان، منظورم از کودکان سنین بالاتر از 10 سال است و در این سنین بچهها ترس و وحشت را دوست دارند.
بههرحال وحشت وجود دارد. بچهها از خیلی چیزها میترسند همانطور که بزرگترها هم از خیلی از چیزها میترسند.
خیلی وقتها لازم است بچهها با ترسهایشان روبهرو شوند. لازم است که بچهها از ترسهایشان بگذرند و رد شوند.
ترس فقط این نیست که شما یک هیولا یا یک چیز وحشتناکی را به بچه نشان دهید. در زندگی لحظاتی میرسد که لحظات بسیار دشوار و ترسناکی است که بچه باید بتواند تصمیم بگیرد. اگر نتواند و با ترس روبهرو نشود، نمیتواند در آن لحظه خاص که باید تصمیم درستی بگیرد، تصمیم درست را اتخاذ کند.
امتحان دادن در مدرسه و دانشگاه، ازدواج کردن، خانه خریدن، رانندگی، بههرحال همه اینها میتوانند مراحل سختی باشند که تصمیمگیریاش برای نوجوان، جوان یا بچه دشوار باشد. بچهها باید با این ترسها روبهرو شوند و خودشان را برای لحظاتی که بسیار بسیار دشوار است آماده کنند و این لحظات دشوار همیشه در زندگی وجود دارد.
ما نمیتوانیم ترس را از زندگی بچهها حذف کنیم. نمیتوانیم مثلاً با ننوشتن یا نخواندن داستانهای ترسناک، بچهها را از ترس بری کنیم و آن را حذف کنیم، همانطور که نمیتوانیم فقر، عشق یا جنگ را حذف کنیم.
اینها در زندگی روزمره بچهها وجود دارد. قصههای علمی-تخیلی وجود دارد، قصههای ترسناک وجود دارد، قصههای کارآگاهی وجود دارد. بههرحال این اتفاقات در زندگی که ما داریم میکنیم و در آن هستیم، اینها وجود دارد و با حذف کردن اینها نمیتوانیم به آن سمتی برویم که باعث شویم بچهها نترسند.
بچهها بههرحال با این ترسها روبهرو میشوند. بههرحال بچه قرار است شب بیرون برود، شب قرار است در اتاقش تنها بخوابد، گاهی وقتها مجبور است در خانه تنها باشد، به خاطر وضعیت سخت اقتصادی که وجود دارد پدر و مادرها سرکار هستند، گاهی در جنگل، در روستا ممکن است با یک سگ هار یا خزنده خطرناک روبهرو شود.
بههرحال این ترس وجود دارد و نمیشود از آن فرار کرد. من اعتقاد دارم بهتر است نوجوانان با ترسهایشان روبهرو شوند تا اینکه ما آنها را حذف کنیم.
البته وقتی میگوییم با ترسهایشان روبهرو شوند، هر گروه سنی باید با یک شیوه خاصی برخورد شود. من فکر میکنم برای کودک باید این ترسها با طنز همراه باشد، باید ترسهایی باشد از نوع گروتسک که با طنز همراه است و کمدی دارد که در عین حال که آن ترس را تعدیل میکند اما همچنان ترس وجود دارد. برای مثال بچهها فیلم هتل فرانسیلاوانیا را خیلی دوست دارند یا فیلمهای ترسناک دیگری که با طنز همراه هستند را دوست دارند.
من اعتقاد دارم که میشود با روشهای درست به جای 0510 داستانهای ترسناک، آنها را با طنز و خندهدار کردن این ترسها و نشان دادن اینکه این ترسها کوچک هستند، شما خیلی بزرگتر از این ترسها هستید، شما یک انسان هستید، انسانی که نیرومند و اشرف مخلوقات است و باید بتواند با تمام قدرت و توانایی که دارد، این ترسها را کنترل کند.
انتهای پیام/