فمینیسم در حقیقت به ضرر زنان، تمام شده است
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، یازدهمین نشست علمی - تخصصی پژوهشکده قرآن و عترت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی با عنوان «پاسخ قرآن به برخی چالشهای حقوق زن در خانواده» با حضور استادان دانشگاه بهصورت وبینار برگزار شد.
مریم حاجی عبدالباقی در ابتدا به مناسبت سالروز وفات حضرت معصومه (س) جملاتی درباره معرفی شخصیت ایشان بیان کرد و گفت: آیه ۱ سوره نساء درباره اهمیت خانواده و بستگان است و حالت تحذیری دارد چون ۴ بار در آن تقوا بهصورت مستقیم یا مفهومی وارد شده و از آن به دست میآید که اصالت با تک همسری است چون فرموده «خدا همه مردم را از «نفس واحده» (یعنی حضرت آدم ع) و همسرش (حضرت حوا ع) خلق کرد» نه از همسرانش همچنین در آیه ۱۳ سوره حجرات فرموده: «خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ و اُنثی» نه اُناث یعنی شما را از یک مرد و زن آفریدیم نه از یک مرد و زنان؛ لذا اصل بر تک همسری است. ادامه آیه ۱ سوره نساء فرموده: «و اتَّقوا اللهَ الّذی تَسائَلونَ بِهِ وَ الاَرحام» یعنی هم مراقب باشید خدا از شما ناراحت نشود و هم مراقب باشید بستگان از شما ناراحت نشوند که چون بستگان در کنار خدا مطرح شده دال بر اهمیت مسئله بستگان است.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، در ادامه با اشاره به آیات ۳۴ و ۱۲۸ سوره نساء به بحث نُشوز زن و مرد در این دو آیه پرداخت و بیان کرد که نُشوز در لغت یعنی برآمدگی و سربرآوردن و در اصطلاح یعنی ناسازگاری زن با مرد و بالعکس. در آیه ۳۴ سوره نساء، کلمه قَوّام نیز به معنی «بسیار قیام کننده» است و «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساء» یعنی مردان در خانواده نقش مراقبت از سلامت و کیان خانواده را دارند و باید قدرت کنترل زنان را داشته باشند به دو دلیل: یکی برتریهایی که خداوند (ازنظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است: «بما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعض» یعنی هر کدام از زوجین برای کاری توانایی دارند و هر کدام را بهر کاری ساختند و مرد برای قوامیت بر زن ساخته شده نه بالعکس و دلیل دوم به خاطر انفاقهایی که مردان از اموالشان (در مورد زنان) میکنند: «بِما اَنفَقوا مِن اَموالِهِم».
حاجی عبدالباقی در ادامه افزود: «قانِت» در مورد زنان نیز دو معنا میتواند داشته باشد؛ فرمانبردار خدا و فرمانبردار شوهر اما به نظر میرسد حالت دوم در این آیه احتمال بیشتری دارد چون همه اعم از زن و مرد باید فرمانبردار خدا باشند اما این آیه دارد ویژگی زنان سازگار را بیان میکند پس منظور از قانتات، زنان فرمانبردار از شوهر و اداکننده وظایف پُست مهم مادری هستند. حفظ غیب در «حافِظاتٌ لِلغَیب» نیز به احتمال قوی و بر اساس سیاق آیه به معنای حفظ دامن و ناموس و محافظت جنسی است یعنی زن صالحه، عفت خود و خانوادهاش را حفظ میکند.
وی اضافه کرد: در ادامه آیه، بحث نشوز زن بیان شده و فعل «تخافون» اشاره به ترس مردان از نشوز و ناسازگاری زن است و قرآن در این حالت، سه راهکار به ترتیب برای حل آن پیشنهاد داده است: ۱- موعظه، ۲- دوری عاطفی از زن در بستر، ۳- زدن. بنده دو استاد مسلّم داشتم که هر دو از چهرههای ماندگار بودند؛ یکی دکتر ابوالقاسم گرجی و دیگری استاد علیاکبر غفاری و هر دو هم معتقد بودند خطابات سه گانه «فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُن» در این آیه به مردان نیست بلکه به حاکم شرع است، همانطور که خطاب «فَاقطعوا» در آیه ۳۸ سوره مائده و خطاب «فَاجلِدوا» در آیه ۲ سوره نور نیز خطاب به حاکم شرع است یعنی اوست که باید دست دزد را با شرایط خاص آن قطع کند و نیز هموست که باید زن و مرد زناکار را حد یعنی ۱۰۰ ضربه تازیانه بزند.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، بیان کرد: در آیه بعدی یعنی ۳۵ سوره نساء هم خطاب «فَابعَثوا» به حاکم شرع یعنی قاضی و قوه قضاییه است لذا او باید دو داور را جهت فیصله اختلاف مرد و زن از بستگان آنها گزینش کند؛ پس این هم مؤیدی است که خطابات آیه ۳۴ نیز به قاضی و حاکم شرع است یعنی در صورت نشوز زن و شکایت مرد، قاضی در ابتدا زن را موعظه میکند، اگر اثر نکرد مرد را امر به دوری عاطفی در بستر میکند، اگر آن هم افاقه نکرد در نهایت حکم زدن را اجرا میکند. بسیاری از متفکران، معنای ضرب را پشت کردن گرفتهاند اما نیاز به این معنا نیست چون ضرب، کار قاضی است و همان معنای زدن را دارد.
این پژوهشگر عرصه دینی سپس به بررسی آیات ۱۲۸ و ۱۲۹ سوره نساء پرداخت و گفت: طبق آیه ۱۲۸ نشوز یعنی نافرمانی مرد نسبت به وظایفش در زندگی و اِعراض یعنی یک رمیدگی نسبت به زن و روگردانی از او. اگر زن دید شوهرش دچار نشوز یا اعراض شده، توصیه قرآنی این است که «صلح طرفینی بهتر است اما معمولاً مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل میورزند.» جالب است که در کتاب من لا یحضره الفقیه اثر شیخ صدوق میخوانیم که: «اگر مردی ۴ ماه با همسرش رابطه جنسی نداشته باشد و زن برود شکایت کند که مرد وظیفهاش را نسبت به من انجام نمیدهد، قاضی با مرد صحبت میکند و یک فرصت ۴ ماهه به او میدهد. اگر تا سه بار تکرار شد و مرد با همسرش رابطه نداشت و او را طلاق هم نداد یعنی تا یکسال، زن از مواهب شوهر بهرهای نبرد چنین زنی را مُعَلَّقَه گویند. در اینجا، حکم مرد، اِعدام است» و این در مقابل فَاضرِبوهُنَّ در آیه ۳۴ بود که شرحش گذشت. حال برویم در آیه ۱۲۹ که از آن میفهمیم خیلی وقتها علت نشوز مرد این است که پای زن یا زنانی دیگر بهجز همسرش در میان است چون فرموده: «شما هر چند هم که حرص بورزید هرگز نمیتوانید میان زنها عدالت برقرار کنید.» آیه ۳ همین سوره هم فرموده: «اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید» از این دو آیه میفهمیم که سفارش و اولویت قرآن به تک همسری است نه چندهمسری که قبلاً هم بیان کردم. در آیه بعد یعنی ۱۳۰ هم فرموده «اگر در نهایت مرد و زن از هم جدا شدند، خدا از وسعتبخشی خودش به هر دوی مرد و زن میبخشد....» مثلاً زن از مهریهای که گرفته بهره میبرد و خدا به مرد هم همسر خوب میبخشد. توجه کنیم که در اسلام، مرد باید همان ابتدای ازدواج، مهریه را بدهد و اگر نداد در نهایت، هنگام طلاق باید حتماً بدهد.
پاسخ به چالش دوبرابر بودن ارث پسر
محقق قرآن و حدیث در ادامه به مطلب دیگری که خیلی در جامعه دارای چالش است یعنی دو برابر بودن ارث پسر نسبت به دختر اشاره کرد و افزود: توجه کنید که یک پسر در سن ازدواج، پنج هزینه دارد که عبارتند از مسکن، عروسی، مهریه، نفقه، وسایل زندگی. اما یک دختر هیچ کدام را ندارد تازه یک کمک مالی یعنی مهریه هم به او تعلق میگیرد. لذا با لحاظ این شرایط باید ارث پسر بیشتر از دختر باشد. ضمن اینکه علامه طباطبایی میگوید که «گرچه مردان دو سوم میراث را میبرند اما در واقع حدود یک سوم را مرد از طریق نفقه و مهریه و مسکن و... به زن برمیگرداند که با یک سوم سهمالارث آن خانم در حقیقت به زن، دوسوم میرسد.» چرا خدا این یک سوم را به این صورت به زن میرساند؟ زیرا نیازهای ما را در هم قلّاب کرده است یعنی خدا با نیازمند کردن افراد به یکدیگر، ما را به گرایش بهسوی همدیگر و تشکیل خانواده و ازدواج سوق داده و هدایت کرده است و مجموعه انگیزههای مالی و عاطفی سبب این تألیف است.
فمینیسم در حقیقت به ضرر زنان، تمام شده است
وی بیان کرد: در فمینیسم میخواهند اصرار کنند که هیچ فرقی بین مرد و زن نیست و نام آن را تساوی حقوق زن و مرد گذاشتهاند در حالی که خیلی واضح است که مرد، طالب است و زن، مطلوب و خداوند تفاوتهای حکیمانهای بین زنان و مردان قرار داده است لذا میتوان گفت فمینیسم گرچه به انگیزه دفاع از حقوق زنان به راه افتاد اما در حقیقت به ضرر زنان، تمام شده است چون اصرار نادرست دارد بر اینکه زن و مرد را از هر نظر یکسان بداند و درباره زنان میخواهد، امور و حقوق مردانه را پیاده کند.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ادامه داد: ما باید به قرآن اعتماد کنیم. برخیها میگویند قرآن مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش است و بهروز نیست در حالی که من بهعنوان یک حافظ قرآن که باید هر روز ۳ جزء بخوانم هر چه بیشتر میخوانم آن را بهروز تر مییابم. زن در جاهلیت هیچ ارزشی نداشته اما قرآن و رسول خدا چنان زن را نجات دادند و بالا بردند که انسان حیرت میکند مثلاً در بحث رفع اختلاف بین زن و شوهر دیدیم که لزوم انتخاب دو داور را از هر دو طرف مطرح کرده (نساء ۳۵) و فقط در بحث حجاب یک تفاوتی وجود دارد که آن هم به تمایز ساختار روانی زن و مرد برمیگردد.
حاجی عبدالباقی در پایان متذکر شد: در سیستم اسلام قرار بر این نیست که خانم تنها بماند گرچه اگر بخواهد میتواند تنها بماند ولی ازنظر عاطفی و روانشناختی، صلاحش در این نیست لذا اگر شوهرش از دنیا رفت یا طلاق گرفت و به هر دلیل تنها شد مناسب است که زود ازدواج کند و همه موارد بالا اثبات میکند که اسلام در بازگرداندن شأن واقعی زن به او چقدر مؤثر و جامع عمل کرده است.
انتهای پیام/۴۰۴۰/
انتهای پیام/