آصف بارزی در گفتوگو با آنا:
قصدم نبود که فضای کتاب تلخ باشد، اما از تلخی چاره نیست؛ چاره نداریم./ فضای ادبیات در ایران ناامیدکننده است.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، جشنوارههای مرتبط با دنیای کتاب و نویسندگی، باوجود اینکه از نظر تعداد کم نیستند، اما چون به ابعاد رسانهای و تبلیغاتی آنها توجه ویژهای نمیشود، آنطور که باید و شاید دیده نمیشوند و نمیتوانند به اندازه جشنوارههای هنری دیگر در حوزه فیلم، سریال و موسیقی جریانسازی کنند. اما این مسئله باعث نمیشود جایگاه کیفی این رویدادها را در نظر نگیریم.
جایزه ملی کتاب سال جوانان، از آن رویدادهای مهم حوزه ادبیات و کتاب است که دومین دوره آن، اواخر مهر ماه برگزار شد و از جوانهای مستعدی که در زمینههای مختلف نویسندگی، (تاریخی، داستانی، علمی، تحقیقی و...) دست به قلم بودند، تقدیر به عمل آمد.
آصف بارزی، یکی از این نویسندگان است، کسی که با مجموعه داستان کوتاه «درهمزمانی» که توسط انتشارات حکمت کلمه به منتشر شده بود، در این دوره از جایزه ملی کتابب سال جوانان شرکت کرد و جایزه ویژه دبیر این رویداد را به خود اختصاص داد. در مورد حال و هوای این کتاب، چگونگی نوشتنش و حواشی مربوط به ورود نویسندگان جدید به بازار نشر با این نویسنده جوان گفتوگو کردیم.
بارزی با اشاره به اینکه قصههای این کتاب برای بزرگسالان است، در رابطه با فضای کلی آنها گفت: «این کتاب دارای قصههایی است که اغلب آنها در تنهایی آدمها اتفاق میافتد. تنهاییای که دیگران در آن حضور دارند. در اکثر داستانهای این کتاب عناصر متضاد به کار گرفته شدند، مثلا برخی از قصهها در فضای روستایی روایت میشوند و برخی در فضای شهری، و همچنین در این داستانها تلخی و طنز همنشین شدهاند. ولی تقریبا میتوان گفت که این کتاب مجموعه داستانی به هم پیوسته است، نه به این شکل که شخصیتها ادامه یا تکرار هم باشند، ولی قصه ها به هم مربوط هستند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا برای اولین کتابش سبک داستان کوتاه و به طور خاص این قصهها را انتخاب کرده نیز گفت: انتخاب ژانر و سبک و سیاق قصهگویی، چیزی نبود که از قبل برایش برنامهریزی داشته باشم. من حدود 40 -50 قصه در دفتری نوشته بودم که در نهایت از بین آنها کارهایی که به نظرم کیفیت بهتری داشتند و فضایشان هم به هم نزدیکتر بود را انتخاب کردم. راجع به فضا ی کلی کار و انتخاب تم تنهایی برای اکثر آثار هم باید گفت که شاید دلیل آن سبک زندگی من و همنسلانم در ایران باشد، سبک زندگیای که به دلیل محدودیتهای موجود به آن مجبوریم. قصدم نبود که فضای کتاب تلخ باشد، اما از تلخی چاره نیست. چاره نداریم.
نویسنده کتاب «درهمزمانی» ادامه داد: در فضایی که زندگی میکردم، ذهنم پراکندگی فراوانی داشت و نمیتوانست داستانی در قالب رمان را دنبال کند، از طرف دیگر ایدههای مربوط به قصهها نیز تاحدودی پراکندهتر، کوتاهتر و موجزتر بودند و اینطور شد که فضای داستان کوتاه را به خود گرفتند. از اول هم تصمیم نداشتم داستان کوتاه بنویسم، این فضایی بود که خود کارها ایجاب کردند و دیدم این پراکندگی 11 قصه، مجموعهای را ساخته که به شکل داستانی واحد هم میتوآن به آن نگاه کرد.
بارزی در مورد سختیهای نوشتن این کتاب هم گفت: چالش اصلی درمورد نوشتن «درهمزمانی» این بود که زبان بعضی از کارها با هم تفاوت داشت. در این کتاب قصهای هست که زبان کهننماتری دارد و برخی از داستانها زبان امروزی دارند و من با اینکه این داستانها را در یک مجموعه قرار دهم، مشکل داشتم. چالش دیگر هم که همیشه داستاننویسی دارد این است که بتوانی زبانی انتخاب کنی که با فضاسازی و شخصیتپردازی کلی کار همخوانی داشته باشد و پرفورماتیو هم باشد و در عین آفرینش زبان، این زبان بیانگر جهان داستانت هم باشد. چالش دیگر هم در رابطه با مرحله تصحیح کار بود. چیزی که من در نوشتن دوست دارم، ناخودآگاه و بیطرح نوشتن است ولی بعد که میخواهید این نوشتهها را یک جا جمع کرده و منتشر کنید، در مرحله تصحیح گیر میکنید. همیشه این سوال برای من و فکر میکنم برای هر نویسنده کهنهکار و تازهکاری وجود دارد که تا کجا باید تصحیح کرد؟
وی درباره تجربه حضور در دومین جایزه ملی کتاب سال جوانان هم توضیح داد: نوشتن برخلاف اکثر هنرها، هنری است که در تنهایی اتفاق میافتد، شما هیچ دستیاری ندارید و خودتان هستید. حتی نویسندگان جوانی مثل من که مهجورتریم، اغلب ویراستار آثارمان هم خودمان هستیم. اما این تجربه که بعد از مدتها نوشتن، در جمعی دعوت میشوی و مورد تقدیر قرار میگیری، تجربه لذتبخشی است. منتها اصل کار برای من چیز دیگری است.
بارزی افزود: مجموع این کارها و این جایزهها و جشنوارهها باید باعث شوند که کتابها بیشتر به مخاطبان معرفی شوند. تقدیر اصلی برای من این است که حلقه شکسته بین مخاطب و مولف دوباره جوش بخورد، مردم با کتابها بیشتر آشنا شوند، کتابها در کتابفروشیهای بیشتری به فروش برسند، نقدهای مثبت و منفی روی آثار نوشته شود و کتابها به صورت فیزیکی در جاهای بیشتری باشند تا مردم با آنها ارتباط برقرار کنند. اگرچه آگاهم که این امید و آرزو در شرایط کنونی در حد همین آرزوست و تقریبا محال.
چهره برگزیده جایزه ملی کتاب سال جوانان با اشاره به بازار نابهسامان فروش کتاب در کشور، اظهار کرد: کسی که در این روزها شروع به نوشتن میکند، خصوصا نوشتن اثر هنری تقریبا این را میداند که وضع فروش کتاب در ایران واقعا وخیم است، اگرچه از گذشته هم وخیم بوده. حتی آثار بزرگان ادبیات ما هم به اندازه بزرگان ادبیات کشورهای معمولی و حتی کشورهای همسایه نیز فروش ندارند. یعنی در کشوری که هشتاد میلیون نفر جمعیت دارد، نویسندگان مطرحمان هم تیراژ خیلی زیادی که فکر میکنیم، ندارند. تمام این موارد وخامت اوضاع را به خوبی نشان میدهد و ما با این آگاهی به فضای نویسندگی وارد میشویم. اما نمیتوان دست کشید و ننوشت.
وی افزود: خودم هر بار که به کتابفروشی میروم، میبینم که فروش کتاب روز به روز پایینتر میرود و آثار پرفروش این حوزه نیز کتابهای مرغوبی نیستند که فروش آنها ما را به آینده روشن این مسیر امیدوار کند. در کل نویسندگی در کشور ما فضای ناامید کنندهای است و سعی میکنیم با عشقی که خودمان به راه داریم سرپا بمانیم و به مسیر ادامه دهیم. در این مسیر هم کار خاصی به جز ادامه دادن و تصحیح کردن اشتباهات خود و اثر از نویسنده و مولف برنمیآید و درست کردن این روند برعهده جریان فرهنگی عظیمتری است که در مملکت ما وجود دارد.
آصف بارزی در مورد کتاب بعدیاش عنوان کرد: اصلا نمیتوان زمان مشخصی را برای کتاب بعدی مشخص کرد. من ابتدا باید فضای زندگی خودم را تغییر دهم تا دچار تکرار نشوم و بعد اثری منتشر کنم. ولی فکر میکنم این اتفاق به این زودیها رخ نمیدهد. هر روز مشغول نوشتن و خواندن هستم و قطعا اگر زنده باشم کار بعدیام رمان خواهد بود، اما احتمالا تا 5-6 سال دیگر آن را منتشر نخواهم کرد.
وی در پایان در خصوص فضای کتاب بعدیاش هم گفت: دقیق مشخص نیست، شاید رمان بعدی من تکمیل کننده یا بسط یافته یکی از داستان کوتاههای این کتاب باشد، چون مجموعه «درهمزمانی» مجموع سلیقه من را تقریبا در بر گرفت. سعی میکنم وسواس خاصی روی همیشه در بازار بودن نداشته باشم و برای بالا بردن تعداد آثار هم شتاب نکنم. در عین اینکه در مسیر هستم و امیدوارم که دنیای خودم را داشته باشم و بهتر بنویسم، اما خودم را تکرار نکنم.
انتهای پیام/