«بوتاکس» با جریان مرسوم سینمای ایران متفاوت است/ کمک شهلا جاهد برای رسیدن به نقش آذر
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، فیلم سینمایی «بوتاکس» به کارگردانی کاوه مظاهری از جمله فیلمهای ایرانی بود که در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد و موفق شد جایزه بهترین فیلم اول را کسب کند.
این فیلم پیش از این و در پاییز سال ۱۳۹۹ موفق شد عنوان بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم تورین را نیز از آن خود کند. در «بوتاکس» که اولین فیلم بلند کاوه مظاهری است، سوسن پرور، مهدخت مولایی، سروش سعیدی، مرتضی خانجانی و محسن کیانی ایفای نقش میکنند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: دو خواهر به نامهای اکرم و آذر به همه میگویند برادرشان بهصورت قاچاق به آلمان رفته و از او خبری ندارند. به مرور این دروغ در ذهن اکرم به یک واقعیت تبدیل میشود تا حدی که روزها را در انتظار برگشتن برادرش از آلمان سپری میکند.
در همین ارتباط، مهدخت مولایی بازیگر نقش آذر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری آنا از حضور در این اثر گفته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آنا: عناصر متعددی میتواند بازیگر را برای پذیرفتن یک نقش ترغیب کند؛ در زمان پیشنهاد حضور در «بوتاکس» چه موضوعی برای شما جذابیت داشت؟ ظرفیت نقش، چندلایه بودن آن و ارتباط آن با شخصیتهای دیگر داستان، متن یا ژانر و فضای کلی فیلم؟
مولایی: من کاوه مظاهری را از قبل میشناختم، فیلمهای کوتاهش را دیده بودم و در جریان موفقیت فیلمهایش بودم. بعد از اینکه فیلمنامه را خواندم، اشتیاقم برای حضور در این فیلم بیشتر شد چراکه شکل سینمایی که قرار بود در بوتاکس ارائه شود برایم جذاب بود.
از طرف دیگر زمانی که هر فیلمنامهای را میخوانم، فارغ از داستانی که روایت میشود، آنچه در ذهن کارگردان می گذرد و در آن فیلمنامه مدنظرش بوده برایم مهم است. هرچقدر شخصیتی که میخواهم بازی کنم جذابتر باشد، شوق بیشتری برای بازی پیدا میکنم.
«آذر» به واسطه تمام کارهایی که میکند و محور داستان میشود (حالا کاری به دوری و نزدیکی کاراکتر نسبت به خودم ندارم) شخصیت پیچیدهای داشت. این کاراکتر و کنشهایش که بر روند داستان تأثیرگذار است نه تنها در بوتاکس، بلکه در هر فیلمنامه دیگری یک بازیگر را وسوسه میکرد. فکر میکنم که این موضوع برای من بیشترین تأثیر را در انتخاب این فیلمنامه داشت.
علاوه بر این وقتی فهمیدم که قرار است کنار سوسن پرور قرار بگیرم این جذابیت دوچندان شد. این ماجرا برایم ایجاد کنجکاوی میکرد و خیلی دوست داشتم ببینم در تقابل این دو خواهر چه اتفاقی میافتد. تعاریفی که قبل از شروع فیلمبرداری از خانم پرور در مورد بازی، هوش و تواناییاش شنیده بودم، به این اشتیاق من اضافه کرد.
آنا: شخصیت «آذر» از خود واقعی شما دور بود اما در بین دوستان فعلی و سابق و اطرافیان خودتان شخصیتی مشابه آذر را دیده بودید؟ البته حالا نه به آن شدتی که در فیلم دیدیم اما این که از لحاظ ویژگیهای شخصیتی و روانی شباهتهایی داشته باشند.
مولایی: در بین اطرافیان نه؛ اما در مورد شخصیت آذر و یافتن جزئیات این کاراکتر چند مستند از زنان قاتل و بزهکار دیدم که دورنمایی از نقش آذر را به تصویر کشید. مثلاً فیلم جلسات دادگاه شهلا جاهد خیلی به من کمک کرد. زمانی که میخواهم وارد فرایند تمرین شوم، نیاز به منابع تصویری دارم تا بدانم شکل کاراکتر و جنس بازی مدنظر کارگردان چیست؟ اینطوری خیلی راحتتر میتوانم به ذهن کارگردان نزدیک شوم، به همین دلیل در مستندها دنبالش گشتم و خدا را شکر نتیجه خوبی هم برایم داشت و خیلی به من کمک کرد.
آنا: بهعنوان کسی که در بازه سنی همین شخصیت بودید، از بیرون آذر را چگونه تعریف میکنید؟
به هر حال کاراکتر زن در فیلم کوتاه «روتوش» آقای مظاهری، شباهتهایی به آذر داشت و همین باعث شد پیشینه و امتداد این شخصیت را بدانم؛ صحبتهایی که با خود آقای مظاهری کردیم درباره اینکه اصلاً این کاراکترها از کجا آمدند و چگونه در ذهن او شکل گرفته هم من را به این شخصیت نزدیک کرد.
بیشترین چیزی که من در «آذر» میدیدم، هیجانش برای رسیدن به هدف بود و اینکه تقریباً هیچ چیز دیگری در زندگی به جز این هدف برایش اهمیت نداشت. می خواست آن کاری را که میخواهد، به هر قیمتی انجام دهد. از نگاه خودش زندگی و شرایط سختی را تحمل میکرد و آستانه صبرش دیگر تمام شده بود که فقط به این فکر میکرد که برای نجات زندگی خود و خواهرش باید آن کاری را که فکر میکند درست است انجام دهد.
آنا: سختترین سکانس یا سکانسهای فیلم برای شما هم از لحاظ شرایط فیزیکی و محیطی و هم تاثیرگذاری روحی کجا بود؟
مولایی: به طور کلی فیلمبرداری ما در شرایط سختی بود. یعنی فیلمبرداری در سرمای بسیار شدیدی انجام شد. شرایط تولید از این حیث دشوار بود اما به لحاظ فیزیکی چیزی که یادم هست، سکانس برخورد با جنازه و جابهجا کردن آن خیلی طول کشید و سنگین بود.
جدا از شرایط سخت فیلمبرداری به واسطه شرایط آب و هوایی، باید بگویم این قدر نتیجه نهایی، نتیجه دلچسبی است و از دیدن فیلم خوشحال هستم که الان خیلی این سختیها یادم نمیآید. یعنی، نتیجه جالبی شکل گرفت که با دیدنش خوشحالم و چیزی یادم نمیآید که بگویم چقدر آن سکانسها سخت بودند.
آنا: از تجربه همکاری با کاوه مظاهری بگویید و اینکه این همکاری چه آوردهای برای شما داشت؟
مولایی: همان طور که گفتم فیلمهای کاوه مظاهری را دیده بودم و از موفقیتهایش خبر داشتم. کاوه به کاری که میخواست انجام دهد آگاه بود و آماده سر فیلمبرداری میآمد. در کاری که میخواست انجام دهد تردیدی نداشت و خیال ما هم به عنوان بازیگر و عوامل فنی راحت بود. به هر حال امیدوارم همه کارگردانها همین شکلی باشند ولی در مورد «بوتاکس» واقعاً میتوانم بگویم یکی از مهمترین فرازهای کاری من است و خیلی بابت آن خوشحال هستم.
آنا: به نظر میرسد با سوسن پرور به عنوان بازیگری که بیشترین حضور را در کنار هم داشتید هم هماهنگی خوبی داشتید؟
مولایی: قبل از اینکه سر فیلمبرداری بیایم، فقط کارهای تلویزیونی ایشان را دیده بودم. هر کدام از همکاران و دوستانم که میفهمیدند قرار است با سوسن پرور کار کنم، میگفتند که چقدر خوب! سوسن خیلی بازیگر خوب و باهوشی است. این تعاریف خوب باعث دلگرمی من بود. یادم هست روز اولی که برای دورخوانی رفتیم و او را دیدم دقیقاً همان حرفها به ذهنم آمد، یعنی هوش، آمادگی، بداهه و تمام چیزهایی که برای یک بازیگر لازم است تا بتواند با بازیگر مقابلش همراه باشد را دارا بود. یادم هست سر فیلمبرداری نکتهها و پیشنهادهایی که سوسن پرور به من، کاوه مظاهری و باقی بازیگران میداد واقعاً درست و مؤثر بود. رفتارش با بقیه بازیگرانی که به هر حال تجربه کمتری داشتند بسیار درست بود، پابهپای بازیگران دیگر پیش میآمد و تمرین میکرد و به نظرم این تلاشها در کیفیت فیلم هم به وضوح دیده میشود. وقتی چیزی را که سوسن ساخته در پرده میبینیم برایمان واضح است که انتخابش برای این نقش چقدر درست بوده.
آنا: خودتان به درامهای روانشناختی در ادبیات یا سینما چقدر علاقه دارید؟
مولایی: اساساً روانشناسی یکی از علائق من است. جدا از اینکه یکی از الزامات یک بازیگر، روانشناسی است، جزء علایق من هم هست. فکر میکنم واقعاً لازم است که هر بازیگری مطالعات روانشناسی داشته باشد. به هر حال برای تفکیک تمام کاراکترهایی که بازی میکنی و شناخت آن بازیگران حتماً این لازم است و من هم این ماجرا را خیلی دوست دارم. بله، چه در فیلم و سینما و چه در دنیای کتاب، آثار مرتبط با روانشناسی یکی از اولویتهای من است. عنصر دیگری که خیلی به من کمک میکند رمان است، یعنی شکل شخصیتپردازی روی کاغذ به صورت مشروح در رمان رقم میخورد. خواندن رمان را خیلی دوست دارم و در این زمینه خیلی هم پیگیرم.
آنا: اکران عمومی فیلم در جریان جشنواره جهانی فیلم فجر و واکنش منتقدان و مخاطبان را چگونه دیدید؟
مولایی: خدا را شکر در جشنواره اغلب بازخوردها نسبت به فیلم خوب بود. به هر حال هر فیلمی موافقان و مخالفان خودش را دارد. نظرات مخالف هم قابل احترام و قابلتأمل است. خوشحالم که فیلم توانست جایزه بهترین فیلم اول را کسب کند و باعث دلگرمی عوامل و بازیگران شود. امیدوارم اکران خوبی هم در انتظار بوتاکس باشد
آنا: با توجه به تجربه بازی در تئاتر، ایفای نقش در سریال نمایش خانگی «سیاوش» و قبل از آن بازی در سریال «ترور خاموش» و فیلمهای سینمایی «سورنجان» و «پدران»، برای حضور در مدیومهای مختلف برنامهریزی خاصی دارید یا این که اصولاً پیشنهادهای خوب را فراغ از قالب آن میپذیرید؟
مولایی:خیلی برنامهریزی مشخص و مرزبندیشدهای ندارم؛ البته قصد دارم برای سال ۱۴۰۰ حتماً یک تئاتر کار کنم. خوشبختانه اکنون هم مشغول تمرین یک کار هستم تا بهزودی روی صحنه بیاید. فعلاً تمایل زیادی با کار کردن با تلویزیون ندارم اما قطعاً گروه، کارگردان، فیلمنامه، نقش و... میتواند در انتخابم مؤثر باشد. در حال حاضر برای بازی در دو سریال پیشنهاد دارم و مشغول صحبت هستم که چون قطعی نشده ترجیح میدهم اسمشان را نبرم.
آنا: برای دوستان و اطرافیان خود «بوتاکس» را چگونه معرفی میکنید.
مولایی: تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که «بوتاکس» را ببینید چون فیلم بسیار خوبی شده و زیبایی بصری و قاببندیهایی دارد که کمتر در سینمای امروز خودمان میبینیم. این را نه به عنوان بازیگر این فیلم، که بهعنوان یک علاقهمند به سینما میگویم که اگر واقعاً میخواهید از دیدن فیلمی متفاوت با مسیر مرسوم سینمای ایران لذت ببرید حتماً «بوتاکس» را ببینید.
انتهای پیام/۴۱۰۴/پ
انتهای پیام/