شبکههای اجتماعی، سلاحهای مدرن جنگ جهانی رسانهای
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ یکی از ابزارهایی که امروزه در زمان جنگ و حتی پیش از آن به کمک استراتژیستها و جنگسالاران آمده است، نظام رسانه است و بُعدی جدید از جنگ تحت لوای جنگ رسانهای پدید آمده است. مردمی که تحت بمباران جنگ رسانهای قرار دارند، حتی ممکن است خود از وجود جنگ سنگینی که بر فضای تنفسی آنها جریان دارد، بیاطلاع باشند.
هدف جنگ رسانهای اگرچه درنهایت تغییر کارکرد و عملکرد دولتهاست؛ اما بهگونهای ملموس به جای هدف قراردادن مستقیم دولتها، ملتها را هدف بمباران خود قرار میدهد. جنگ رسانهای غرب علیه جهان اسلام و کشورهای جهان سوم، دو نمونه بارز از موضوعی هستند که میتوانیم آن را به جنگ جهانی رسانهای تعبیر کنیم؛ بنابراین ستادهای فرماندهی جنگهای رسانهای شامل طراحان جنگ، سربازان و ادوات رسانهای در بستر شبکههای اجتماعی است.
طراحان جنگ رسانهای نه لزوماً ژنرالهای پادگاننشین، بلکه ممکن است پروفسورها و دپارتمانهای رسانهای و یا حتی نخبگان هر کشور باشند. سربازان جنگ رسانهای، متخصصان تبلیغات، استراتژیستهای تبلیغات بینالمللی و کارگزاران رسانهها هستند.
رویکرد نظام سلطه و در رأس آن امریکا برای رویارویی با نظام جمهوری اسلامی ایران دستخوش تغییر شده و براندازی نرم با دو راهبرد «تغییر ساختار» و «تغییر رفتار» از درون در دستور کار سران کاخ سفید قرار گرفته است.
با توجه به مزایای جنگ نرم، کشورها و دولتها برای پیگیری اهداف و منافع خود در قالبهای تازه به جنگ نرم و کاربرد حرفهای رسانهها روی آوردهاند. جنگ نرم یک جنگ بدون خونریزی مبتنیبر راهکارهای اجتماعی و فرهنگی است؛ این جنگ در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم، تزلزل و بیثباتی تزریق کند.
ایران میتواند با شناخت راهکُنشهای مورد استفاده در جنگ نرم و محورها و شیوههای جنگ نرم غرب و شناخت شاخصهای امنیت فرهنگی و تهدید امنیت فرهنگی به اهداف مقابله برآید.
در این جنگ به جای عملیات نظامی بحرانهای اجتماعی و فرهنگی برای جامعه مورد نظر بهگونهای مهندسی میشود که برداشت ذهنی فرد از هنجارها، ارزشهای خود و جامعهاش، دچار تزلزل و بیثباتی شده، بهراحتی آماده پذیرش هر عقیدهای شود. جنگ نرم اغلب معطوف به سه مؤلفۀ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه هدف است.
خطمشی کلی و مشترک همه رسانههای استکبار علیه جمهوری اسلامی در جنگ نرم، این است که هیچ نقطه مثبتی از ایران را منعکس نمیکنند، حتی اخبار مثبت را با هنرمندیهای فنی و حرفهای، بهگونهای منفی جلوه میدهند، بهعبارتی از «غلطپردازیهای رسانهای» برای توجیه اقدامات خود و جنگ نرم علیه ایران استفاده میکنند.
منطقه استراتژیک خاورمیانه آزمایشگاه طراحی و تعمیم الگوی نوین نظام جهانی متناسب با اهداف قدرتها در قرن جدید بوده و کشور ایران میدان مرکزی این آزمایشگاه است؛ زیرا هر الگویی که در ایران تثبیت شود، دارای ظرفیت فراگیر و قابل تعمیم به همه منطقه خاورمیانه است.
یک نوع از انواع جنگ نرم و جنگ روانی دشمن، تهاجم فرهنگی است. در تهاجم فرهنگی، دشمن فرصت گزینش، شناخت و تجزیه و تحلیل را از مردم میگیرد و با تبلیغ و اطلاعرسانی غلط و با ایجاد هیجانات کاذب و برانگیختن احساسات بر افکار عمومی سلطه میافکند و معیارها و ارزشهای خود را برمردم تحمیل میکند.
بهکارگیری جذابیتهای صوتی و تصویری، رنگ، گرافیک موسیقی، انواع ابزارهای لهو و لعب، فیلم سینمایی و تبلیغات گسترده برای ترویج ارزشهای غربی و تخریب داراییهای فکری و ملل جهان به کار گرفته شده است. آنها تلاش میکنند روحیه ملی و هویت ملی ملتها را زیر سؤال ببرند بهنحوی که آحاد مردم احساس کنند از خود، افکار و الگوی اساسی و ارزش ندارند و الگوهای غربی بهترین الگوی جایگزین است.
احساس کدخدابودن آمریکا برای دنیایی که در چارچوب دهکده جهانی گنجانده شده است، سبب شد که ناتوی فرهنگی عینیت یابد.
امتیازات بیبدیل جنگ نرم در لوای ناتوی فرهنگی که آمریکا به آن متوسل شده است، شامل «گستره ناتوی فرهنگی مرزهای فکر، اندیشه و فرهنگ ملتهاست نه مرزهای جغرافیایی»، «قبضهکردن باورها، ایدئولوژی و جهانبینی ملتها نه تصرف زمین و کسب منابع»، «نامحسوسی ویرانیها، تلفات و آسیبها در جنگ نرم و دشواری بازسازی و ترمیم خسارات»، «نفوذ و ضربه بیسروصدا و کارکرد بلندمدت، پرجاذبه، پربازده، کمدردسر و کمهزینهتر» و «تخریب اذهان و اندیشهها به گونهای غیرملموس» است.
آمریکا و جریان صهیونیسم بینالملل برای عملیاتیکردن و جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته و برای سالهای آینده راهبردها و شیوههایی مانند «پیگیری پرونده هستهای ایران و القای غیرصلحآمیزبودن این فناوری»، «سرمایهگذاری در رسانههای دیداری و شنیداری برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکار عمومی جهان»، «ایجاد فضای رسانهای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگترین مدافع تروریسم» و «تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک آمریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامنزدن به مطالبات صنفی و اجتماعی همچنین سازماندهی نارضایتیها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و …» را طراحی کردهاند.
سربازان جنگ رسانهای، متخصصان تبلیغات، استراتژیستهای تبلیغات بینالمللی و کارگزاران رسانهها هستند.
از دیگر راهبردهای بهکار رفته توسط استکبار برای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی میتوان «راهاندازی سایتهای اینترنتی و ارائه نرمافزارهای جاسوسی به عوامل خود در کشور»، «تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشتزا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادی و مشکلات عظیم ناشی از آن»، «سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرحهایی مانند طرح امنیت اجتماعی بهعنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش آزادیهای مدنی و اجتماعی» و «ایجاد تقابلهای سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست میخورد» را نام برد.
روزنامه کویتی السیاسه در گزارش تحلیلی خود به قلم محمود حنفی نوشت: رژیم صهیونیستی بیش از ۲۰ هزار پایگاه شبکههای اجتماعی ایجاد کرده تا جوانان ایرانی را مخاطب قرار دهد.
از عمدهترین مصادیق جنگ نرم میتوان ایجاد شبکههای اجتماعی را متذکر شد؛ شبکههای اجتماعی ساختاری متشکل از گروههایی است که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل شدهاند. مردم در همه نقاط جهان به موسیقی یکسانی گوش میدهند و روی صفحههای تلویزیونهای خود اپراهای یکسانی را میبینند و کالاهای مصرفی مشابهی را میخرند. در نتیجه، جوامع سنتی و فرهنگهای آنان در سراسر جهان در حال ناپدیدشدن هستند و مردم آنها به مصرفکنندگان فرهنگی که در کشورهای پیشرفته صنعتی بهویژه در آمریکا تولید شده، تبدیل شدهاند.
نمونه بارز تأثیر جریانسازیهای شبکههای اجتماعی در جنگ نرم با محور مسائل سیاسی-اجتماعی را میتوان در انقلابهای مخملین اوکراین و صربستان مشاهده کرد. در جمهوری اسلامی ایران نیز پس از اعلام اولیه شمارش آرای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بحث تقلب در سطحی وسیع مطرح شد. این در حالی بود که نهادهای قانونی برگزارکننده انتخابات هرگونه تقلب یا دستکاری در آرای مردم را بهشدت رد کردند؛ ولی طرفداران کاندیدای خاص بدون توجه به اظهارنظرهای قانونی و رسمی به نشانه اعتراض دست به تجمعات غیرقانونی زدند و حدود هشت ماه به مناسبتهای مختلف حرکتهای ضدامنیتی در کشور به وقوع پیوست.
جنگ نرم نه قدرت نرم است نه عملیات روانی؛ بلکه پدیدهای پیچیده و بسیار فراتر از موارد یادشده است. راهبردهای داخلی و خارجی مقابله با جنگ نرم رسانهای باید در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، فناوری و زیرساختها، دفاعی-امنیتی و سیاسی مورد توجه و اهتمام ویژه قرار گیرد. برای مقابله با این پدیده باید مدل و راهکارهای فراگیر و همهجانبه ارائه کرد و برای ورود به اقدامات مقابلهای باید به دکترین نظام مقابله با جنگ نرم و راهبردهای محوری آن که به نوعی از ضروریات تهیه و تدوین یک نظام است، پرداخته شود.
احساس کدخدابودن آمریکا برای دنیایی که در چارچوب دهکده جهانی گنجانده شده است، سبب شد که ناتوی فرهنگی عینیت یابد.
میتوان استفاده از قدرت نرم مشروع از سوی کشورهای مورد هجوم در دفاع از خود با شیوههای نرمافزاری که به بازدارندگی و یا دفاع نرم منتهی خواهد شد را با عنوان جنگ نرم از مجرای مشروع مطرح کرد.
بهنظر میرسد بهترین راه ارتقای توان بهرهگیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد. ایران میتواند با شناخت راهکُنشهای مورد استفاده در جنگ نرم و محورها و شیوههای جنگ نرم غرب و شناخت شاخصهای امنیت فرهنگی و تهدید امنیت فرهنگی به اهداف مقابله برآید.
بنابراین هماهنگی بین سیاستهای فرهنگی بخش دولتی و خصوصی و مشخصکردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاستهای فرهنگی و تقویت آموزش در راستای ترویج فرهنگ عمومی و ارتقای سواد رسانهای و برنامهریزی برای بهکارگرفتن شبکههای متعدد رسانه ملی و رسانههای مختلف در حوزههای ملی، بینالمللی، استانی و محلی برای تقویت فعالیتهای رسانهای و ایجاد وفاق بین نخبگان فکری و فرهنگی و سیاسی کشور جزء راهکارهای مقابله با این جنگ نرم پیشنهاد میشود.
سیده مهناز حسینی دبیر اجرایی هسته پژوهشی پدافند رسانهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند
انتهای پیام/4103/4062/
انتهای پیام/