«خدا میآید»؛ نامهنگاریهای معصومانه 2 کودک با پروردگار بندهنواز+فیلم
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در سالهای نهچندان دور، سینماگران و سینماداران معمولاً از ایام ماه مبارک رمضان به عنوان روزهای خلوتی سینماها و بیرونقی گیشه یاد میکردند.
اما این موضوع در چند سال گذشته و با افتتاح پردیسهای سینمایی در شهرهای بزرگ و البته طرح اکران افطار تا سحر که چند سال به تناوب اجرایی شد، تغییر کرد. به این ترتیب، شاهد بودیم که برخی فیلمها در ماه مبارک رمضان هم فروش بسیار خوبی را تجربه کردند. سینما رفتن آن هم بهصورت خانوادگی در شبهای ماه رمضان یکی از تجربههای لذتبخشی است که در سالهای اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است.
اما امسال این فضا نیز همچون سایر فعالیتهای هنری با توجه به شیوع ویروس کرونا تعطیل شده است. به این ترتیب علاقهمندان به سینما به نوعی با یک خلا فرهنگی مواجه شدهاند. با این حال گسترش بسترهای ویدئویی پخش فیلم VOD و البته شبکه نمایش خانگی تا اندازهای این کمبود را جبران کرده است.
در سلسله گزارشهای «آپاراتچی» به معرفی فیلمهای جذابی میپردازیم که میتواند در این شبها اوقات فراغت خانوادهها را پرکند. این فیلمها لزوماً آثار جدیدی نیستند و ممکن است به دهه شصت یا هفتاد نیز مربوط باشند. ضمن این که از حیث کیفیت هنری نیز تنوع فراوانی دارند. میتوان گفت «جذابیت» عنصر اصلی آنها است که لحظات خوشی را برای تماشاگران رقم میزند. فیلمهایی که در شبکه نمایش خانگی یا بسترهای مختلف پخش اینترنتی بهراحتی در دسترس قرار دارد.
فیلم خدا میآید
یکی از سه فیلم کوتاه مجید مجیدی، فیلمی ۳۰ دقیقهای است با عنوان «خدا میآید» است. مجیدی این فیلم کوتاه را در سال 1374 پیش از ساختن فیلم مشهور و موفق خود یعنی بچههای آسمان ساخت.
خدا میآید داستان پسر و دختر خردسالی است که برای خدا نامه مینویسند و از او عاجزانه تقاضا میکنند تا بیاید و مادر مریضشان را به بیمارستان ببرد و خوب کند. نامه ساده و صمیمانه کودکان دوست داشتنی و تلخ است.
در خدا می آید بازیگرانی چون حسین محجوب، زهرا خرمی، ابوذر صبوری، محدثه احمدی زاده و حبیب پورسیفی به ایفای نقش و بازیگری پرداختهاند. در فیلم خدا میآید حدودپنج بازیگر جلوی دوربین رفتهاند که از نظر تعداد بازیگران میتوان این اثر را یک اثر کمبازیگر و با شخصیتهای کمتعداد دانست.
مجیدی در این فیلم به زبانی ساده، ایمان را تفسیر میکند و میگوید که ایمان در دل کسانی است که هنوز با معادلات این جهانی آشنا نشدهاند و به صورت غریزی و فطری «خدا» را میپذیرند و برای اثبات وجود او، آسمان و ریسمان نمیبافند. مردم ساده روستا از زن و مرد همه بر این باورند که خداوند، مادر محسن را شفا خواهد داد. وقتی همه بر این باور هستند پس اتفاق خواهد افتاد و شفا صورت خواهد گرفت.
آنها به این نمیاندیشند که پول لازم وجود ندارد. آنها به کارساز، بندهنواز ایمان دارند و همین کافی است. فیلمی مانند خدا میآید میتواند هر بینندهای را متاثر کند، چه آنهایی که ایمان را باور دارند و چه آنهایی که هنوز در چم و خم حل معادله هستند.
شخصیتهای اصلی فیلم دو کودک هستند که فطرت خدایی و ازلی، راه را به آنها نشان میدهد. آنها در دل طبیعتی بکر، زندگی میکنند، روستای آنها زیباست و برکه آن، محل فرود مرغابیهاست. مجیدی ایمان را با دو کودک در میان باران و زیبایی بکر روستایی به تصویر میکشد و همینهاست که بیننده را با لذت ایمان آشنا میکند. بیننده با دیدن خدا میآید در ضمیر ناخودآگاهش، یاد مدینه فاضلهای میافتد که از آنجا آمده است و چنین میشود که همراه محسن، ایمان را تجربه میکند و آمدن خدا را با چشم میبیند.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/