سلولهای بنیادی؛ مسیر میانبر
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ در بافتهای بدن بزرگسالان، سلولهای پیکری بهتدریج از بین میروند و با سلولهای جدید حاصل از تقسیم و تمایز سلولهای بنیادی آن بافت جایگزین میشوند. چنانچه فرایند حذف سلولهای بافت بر تولید سلولهای جدید غلبه داشته باشد، بافت بهتدریج تحلیل خواهد رفت. اغلب بیماریهای فاسد کنندۀ سلولهای عصبی و آسیبهای مغزی که به علت نقص عملکرد مغز پدید میآید، با درجات متفاوتی از اختلالات شناختی همراه است ازجمله میتوان به اختلالات شناختی در بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون، بیماری ام.اس، اوتیسم سکتهها و ضربات مغزی اشاره کرد.
خط اول درمان در تمام بیماریهای تحلیل برندۀ عصبی که منجر به نقایص شناختی میشود، جلوگیری از تحلیل بافت و مرگ سلولهاست. اما این روند در بیشتر موارد قابلتوقف نیست. در حالت طبیعی حذف سلولهای بافتها، ازجمله بافت عصبی با کمک سلولهای پیشساز و بنیادی بافت جبران میشود. بنابراین به نظر میرسد برای جایگزینی سلولهای تحلیل رفته در بیماریهای مختلف که منجر به نقص کارکردهای شناختی افراد میشود بتوان از سلولهای بنیادی یا سلولهای پیشساز تولید شده از آنها کمک گرفت.
هر نوع سلول بنیادی تواناییها، مزایا و کاستیهای خاص خود را دارد، بهرهبرداری از هرکدام بستگی به هدف و نتایج مورد انتظار ما دارد. سلول درمانی توسط سلولهای بنیادی مزانشیمی با توجه به اثرات ضدالتهاب و سایتوکاینها و فاکتورهای مترشحه، بیشتر باهدف کند کردن یا متوقف ساختن روند بیماری صورت میگیرد. این نوع سلول درمانی میتواند در اغلب بیماریهای فاسد کنندۀ سامانۀ عصبی، به ویژه، ام.اس و ای.ال.اس که شدیداً از روندهای التهابی تأثیرپذیرند، کارایی بالایی داشته باشد.
نوع دیگر سلول درمانی برای جایگزینی سلولهای تحلیل رفته صورت میگیرد. در بافت عصبی سلولهای فاسدشده غالباً نورونها و الیگودرزها هستند. بیماریهای عصبی ازنظر نوع سلول تحلیل رفته و مکان آن ممکن است ساده یا پیچیده باشد. مثلاً در بیماری پارکینسون نوع سلول تحلیل رفته، سلولهای دوپامینرژیک و مکان آن محدود به جسم سیاه است. بنابراین در این بیماری، سلول درمانی باهدف جایگزینی سلولها امکانپذیرتر به نظر میرسد. در بیماری ام.اس تا قبل از ورود به مرحلۀ پیشرونده، سلولهای تحلیلرفته غالباً الیگودندروسیتها هستند، اما بیماری در نقاط مختلف منتشر بوده، مکان آسیب از یک بیمار تا بیمار دیگر متفاوت است، بنابراین سلول درمانی باهدف جایگزینی سلول در این بیماری راه درازتری را نسبت به بیماری پارکینسون پیش رو دارد.
در برخی بیماریها مانند ضایعات نخاعی شرایط بسیار پیچیده است. بیماریهای مربوط به تکوین دستگاه عصبی، آسیبهای ناشی از ضربه به مغز و آسیبهای ناشی از سکتۀ مغزی نیز تا حد زیادی از پیچیدگی برخوردارند. نکتۀ قابلتأمل دیگر، ماهیت وراثتی یا غیروراثتی بیماری است. وقتی نقص ژنتیکی از علل بیماری باشد، سلول درمانی با استفاده از سلولهای مشتق از خود فرد، قبل از هر چیز نیازمند تصحیح ژنتیکی است.
*عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرس
انتهای پیام/4112/
انتهای پیام/