دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تقویم تاریخ به سبکی متفاوت/ 8 آذر

طُرطوشی؛جغرافیدان دقیق و جهانگردی عالِم

طرطوشی نه تنها بازرگان، بلکه جهانگردی دقیق و عالم بود. آگاهی‌های بسیاری از شهر سمرقند و نقشه اسپانیا، فرانسه، آلمان و سرزمین اسلاوهای غربی داشت و چندین بار به آنجا سفر کرده بود.
کد خبر : 447340
TabulaRogeriana-58b9ca0b3df78c353c3730ae.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیده ایم که گذشته چراغ راه آینده است.این چراغ در مسیری که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می انجامد کاربرد بیشتری دارد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



با طلوع آفتاب دین مبین اسلام از سرزمین حجاز، مردمان ممالک شرق و غرب یکی پس از دیگری به این آیین راستین مشرف می‌شدند. شناخت ویژگی‌های این ممالک به دلایل فراوانی اهمیت داشت که از آن جمله می‌توان به شناخت ویژگی‌های فرهنگی از جهت انتقال علوم و فنون و فرهنگ و هنر، ویژگی‌های اقتصادی برای گردآوری خمس و زکات و مالیات، ویژگی‌های جغرافیایی برای حفظ امنیت و ثبات و دفاع در برابر مهاجمان و...اشاره کرد.


ابراهيم بن يعقوب طُرطُوشی دانشمند و جهانگرد در قرن چهارم هجری قمری است. او در شهر تورتُوسا (طُرطوشه)، از شهرهای اَندلُس در اسپانیای کنونی، متولد شد. به نظر می‌رسد که در روزگار «المستنصر‌بالله»، خلیفه اموی، می‌زیسته است. او به دربار اُتوی اول، بنیاد‌گذار امپراتوری مقدس روم، در ماگدبورگ راه یافت و اطلاعات مهمی درباره کشورهای اروپای غربی و مرکزی و سرزمین اسلاوهای غربی کسب کرد و مطالبی درباره بعضی شهرهای ساحلی سرزمین‌های کنونی فرانسه، هلند و آلمان نوشت. متأسفانه، سفرنامه او از بین رفته است؛ اما ابوعبيد عبدالله بکری، جغرافی‌نویس و ادیب مسلمان قرن پنجم هجری قمری، بخش‌هایی از آن را در کتاب المسالک و الممالک خود آورده است.


بعضی از شرق‌شناسان به بررسی یادداشت‌های ابراهيم بن يعقوب پرداخته‌اند و آثار ارزشمندی نیز درباره این آثار منتشر کرده‌اند.از جمله این پژوهشگران می توان به یاکوب شرق‌شناس آلمانی، کونیک و روزن، دو دانشمند روسی، و کووالسکی اشاره کرد.


در سال ۱۹۵۱،کراچکوفسکی پس از بررسی در احوال ابراهيم طرطوشی، نوشته است که بر پایه آگاهی‌های موجود، در قرن چهارم هجری فقط یک دانشمندِ جهانگرد از اسپانیا به جنوب آلمان سفر کرده که ظاهراً همان ابراهیم بن يعقوب طُرطُوشی بوده است.


طرطوشی نه تنها بازرگان، بلکه جهانگردی دقیق و عالم بود. آگاهی‌های بسیاری از شهر سمرقند و نقشه اسپانیا، فرانسه، آلمان و سرزمین اسلاوهای غربی داشت و ظاهراً چندین بار به آنجا سفر کرده بود.می‌دانیم او ادویه‌های هندی را نیز به خوبی می‌شناخته و با سکه‌های کوفی آشنایی داشته است.


در حدود ۳۵۴ق / ۹۶۵م، به اروپای غربی و مرکزی[بنا بر تقسیمات امروزی] سفر کرد و از شهر بُردوی فرانسه راهی نوآرموتیه، سَن مالو و روئن (شهری متعلق به نورمان‌ها) شد. سپس، از اوترخت، شلسویگ، سوست، ماینتس در کنار رود راین، و بادربورن، مکلنبورگ، شورین و اوکسبورگ گذشت. مسیر حرکت او برخلاف جهانگردان عرب و مسلمان دیگر، همچون ابن فضلان، از راه غرب به سرزمین‌های اسلاو بود و به همین سبب او توانست آگاهی‌های ارزشمندی در اختیار محققان بگذارد که در دیگر آثار نمی توان یافت.


او در مطالبش،گاه سرزمین ژرمن‌ها و بخش شمالی آن را جزء سرزمین اسلاو به شمار آورده است. سرزمین اسلاوها در آن زمان، شامل کشورهای بلغار، بولسلاو، مشقو و ناکون (ناقون) بوده.البته به نظر می‌رسد که ابراهیم به بلغار سفر نکرده است؛ زیرا، مطالب او درباره بلغار نقل قول از بازرگانان ماگدبورگ است. گزارش او با شرح کشور ناکون (ناقون)، که اولین کشور در مسیر سفر او است، آغاز می‌شود. از پلی چوبی سخن می‌گوید که بر روی رود آلب قرار دارد.


دومین کشور، بولسلاو است که ابراهیم از شهرهای مستحکم آن همچون نووی گراد، که از سنگ آهک ساخته شده بود، سالزموند و پراگ نام برده است. در ادامه گزارش سفرش، درباره بازرگانان مَجار و ترک و مسلمانان و یهودیانی که برای دادوستد برده و روی و چرمِ ساغری به این سرزمین می‌رفتند مطالبی بیان کرده است. لهستان را وسیع ترین سرزمین اسلاوی و بوهِم را شکوفاترین سرزمین آن دیار دانسته است.اشارهای هم به شهر زنان (مدينة‌النسا) دارد که در دریای مغرب واقع است و زنان در آن جا حکومت می‌کنند و مردان قدرتی ندارند.


اسلاوها را مجموعه‌ای از ملت‌ها می‌داند که بیگانگانی چون ژرمن‌ها و اسکاندیناویایی‌ها به آنان پیوسته‌اند. مطالب ابراهیم شامل جزئیاتی درباره جغرافیای طبیعی و شیوه زندگی و مسائل اجتماعی اسلاوهاست که در کتاب دو جلدی «کونیک و روزِن» آمده است.


سخنان ابراهیم درباره نظافت اسلاوها درخور توجه است. او می‌گوید:«اسلاوها حمام ندارند؛ ولی چیزی دارند که به جای حمام از آن استفاده می‌کنند. خانه‌های خود را با چوب و الوار بنا می‌کنند و همانند کشتی‌ها، درزهای خانه‌ها را با صمغی که از تنه درختان می‌گیرند، پُر می‌کنند و در گوشه خانه تنوری سنگی با دودکشی در سقف می‌سازند. وقتی تنور داغ شد و دود هیزم فرونشست، دودکش و در خانه را می‌بندند. بعد روی تنور، که از شدت حرارت تفته شده، آب فراوان می‌ریزند؛ به گونه ای که بخار سراسر محوطه خانه را فرا می‌گیرد. سپس، دسته‌ای از شاخه‌های درختانی مخصوص را به دست می‌گیرند و بخار را به سوی خود می‌کشانند و شاخه‌ها را بر تن می‌زنند. این عمل باعث باز شدن منافذ پوست و ترشح عرق از خلل و فرج بدن می‌شود. آنان با این عمل خود را از ابتلا به بیماری‌های پوستی مصون می‌دارند».


گرچه مطالب گوناگونی از یادداشت‌های ابراهیم در کتاب‌های گوناگون برجای مانده، ولی بخش مهمی از این مطالب از میان رفته و تاریخ نگارش یادداشت‌ها نیز مشخص نیست.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته