دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مولایی در گفتگو با آنا:

دیدار با رهبر انقلاب بهترین حس دنیا بود

نویسنده کتاب «دلتنگ نباش!» گفت: دیدار با رهبر انقلاب برایم بهترین حس دنیا بود، خدا لطفش را در حقم تمام کرد که حضرت آقا از کتاب راضی بودند و بر آن تقریظ نوشتند.
کد خبر : 397057
1398031816300259417610624.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، پس از انتشار خبر تمجید امام خامنه‌ای از کتاب «دلتنگ نباش!» (شرح زندگی شهید مدافع حرم روح‌الله قربانی) که به قلم زینب مولایی و از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است، درصدد برآمدیم تا گفتگویی با زینب مولایی نویسنده کتاب انجام دهیم. پس از چندبار تماس ناموفق با این نویسنده جوان به‌خاطر حضور ایشان در سفر زیارتی کربلا، سرانجام گفتگویی با او درباره محتوای کتاب و تقریظ امام خامنه‌ای بر کتاب انجام دادیم که در ادامه آن را می‌خوانید: 


آنا: نحوه آشنایی شما با شهید قربانی و خانواده ایشان چطور بود؟


مولایی: چند وقت پیش باخبر شدم که در مسجد محل ما شهید مدافع حرم آورده‌اند. برای تشییع پیکر شهید به مسجد رفتم. فضا و جوی معنوی حاکم بود که حالم را منقلب کرد. بعداً مطلع شدم این مراسم مربوط به شهید قربانی بود. یک هفته بعد از مراسم چهلم شهید قربانی به منزلشان رفتیم و با همسر شهید آشنا شدم. پیشنهاد نگارش کتاب را که دادم با اینکه خیلی از لحاظ روحی شرایط مناسبی نداشت اما با روی باز پذیرفت و گفت: «خوشحال می‌شوم که کمکم کنید تا خاطرات شهیدم را ثبت کنم». پس از این صحبت‌ها، توافق و علاقه دوطرفه‌ای که بین من و همسر شهید برای انجام دادن این کار، با توکل بر خدا کار را شروع کردیم.


آنا: کتاب «دلتنگ نباش!» چطور به دست مقام معظم رهبری رسید؟


مولایی: همسر شهید قربانی کتاب را با واسطه به دست مقام معظم رهبری رساندند که به اعتقاد ما خواست خدا و کار خود شهید بود.


آنا: درباره حال و هوای دیدار با مقام معظم رهبری اگر نکته و خاطره‌ای دارید بفرمایید؟


مولایی: این اتفاق آرزوی دیرینه من بود. همیشه با خودم فکر می‌کردم حضرت آقا کتابخوان حرفه‌ای هستند، اما چطور ممکن است کتابی را بخوانند و نظر بدهند که نویسنده‌اش اولین تجربه حرفه‌ای‌اش باشد، با این حال این اتفاق رخ داد، که تماماً به عقیده من عنایت پروردگار بود. حضرت آقا کتاب را خواندند و در دیداری که داشتیم به من فرمودند: «خیلی خوب نوشتید». شنیدن همین جمله کوتاه از ایشان برای دنیا و آخرت من بس بود. همین‌ که ایشان را از نزدیک زیارت کردم برایم بهترین حس دنیا بود، اما خدا لطف و عنایتش را در حقم تمام کرد و حضرت آقا هم از کتاب تعریف کردند و هم برای این کتاب تقریظ نوشتند.


آنا: خاطره‌ای از دوران نگارش این کتاب اگر دارید بفرمایید؟


مولایی: یادم می‌آید جلسه هفتم یا هشتم مصاحبه با همسر شهید بود که ایشان تازه از سفر زیارتی کربلا برگشته بودند. کمی صحبت کردیم که یکدفعه بدون مقدمه گفت: «کربلا که بودم حلقه خودم و روح‌الله رو به حرم امام حسین (ع) انداختم». ابتدا متوجه نشدم چه می‌گوید! چند ثانیه فقط نگاهش کردم. بعد با تعجب فراوان پرسیدم: «حلقه ازدواجت را انداختی حرم؟ چطور از این یادگاری همسرت دل کندی؟» این اتفاق هم برایم عجیب بود و هم بسیار بسیار جذاب و شیرین. از خود گذشتگی این همسر شهید از بهترین‌های زندگی‌اش برایم دلچسب و جذاب بود.


آنا: ویژگی بارز این کتاب و خصوصاً شهید قربانی که در طی تحقیق و نگارش کتاب با آن مواجه شدید چیست؟


مولایی: شهید روح‌الله قربانی خیلی در زندگی دنیایی‌اش سختی کشید. سختی‌هایی که هر یک از آن‌ها به‌راحتی می‌تواند آدم سست‌ایمان را از راه راست خارج کند، اما شهید روح‌الله قربانی تقوا پیشه کرد. همان تقوایی که در وصیتش به ما توصیه کرده است: «شهادت خوب است و تقوا بهتر، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز می‌کند». به نظرم تقوای او در زندگی مثال‌‌زدنی است. آنقدر هر چیزی را بجا و درست انجام می‌دهد که در ۲۶ سالگی شهادت روزی‌اش می‌شود. عبادتش، تفریحش، خنده‌اش، ورزش و درسش بجا است. این انسان با این روش و منش می‌شود انسان متعادل و پاک، می‌شود شهید روح‌الله قربانی.


آنا: اگر ناگفته‌ای در مورد این کتاب و شهید قربانی هست اشاره نکردیم، بفرمایید.


مولایی: نکته پایانی اینکه، تمام تلاش بنده این بود که همان‌طور که من با زندگی جذاب این شهید آشنا شدم، افراد بیشتری را با زندگی او آشنا کنم که امیدوارم این اتفاق بیفتد.


انتهای پیام/4072/4028/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب