هویت جامعه دینی با انجام امور عبادی پیوند دارد
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، ازجمله موارد نگرانکننده اجتماعی در کشور ما که دارای یک هویت اسلامی است، کمرنگ شدن امور عبادی در آن است، این امر میتواند هشداری باشد که از رشد بیمسئولیتی در جامعه و کمرنگ شدن نقش اراده در جامعه خبر دهد؛ زیرا هویت جامعه دینی با انجام امور عبادی پیوند دارد.
شاید بتوان این باتلاق فردی و اجتماعی که انسان را با فرض آگاهی، ناتوان کرده و سبب میشود بهرغم خواستن نتواند، بحران اراده نام نهاد. اراده همان شاه کلیدی است که هم حلال مشکلات فعلی است و هم پیشگیریکننده از خطرات آینده، ازاینرو به جایگاه این مفهوم در دین پرداخته شده است.
این یادداشت به قلم آمنه بابائی، دانشجوی کارشناسیارشد رشته مشاوره خانواده دانشگاه علامه طباطبایی، در شماره چهارم نشریه روانشناسی اسلامی با نام «فرا» منتشر شده است که بخش دوم آن را در ادامه میخوانید:
انسان، موجودی تربیتپذیر است و براثر تربیت درست میتواند به عالیترین مدارج روحی، معنوی و علمی دست یابد. برای رسیدن به چنین هدفی، عواملی چون تقویت اراده و به کار گرفتن آن لازم است. شهید مطهری دراینباره میگوید: هر مقدار که اراده قویتر باشد به اختیار انسان افزوده میشود و انسان، بیشتر مالک خود و کار خود و سرنوشت خود میشود. مثلاً اگر انسان میخواهد بچه را تربیت کند، باید کاری بکند که اراده در وجودش تقویت شود. در خصوص مسئله اراده و به تعبیر دیگر، بر تسلط برنفس، دستورهای فراوانی با عنوان تقوا و تزکیه نفس آمده است.
امیرالمؤمنین علی(ع) درباره خطا و گناه میفرماید: «لاوان الخطايا خيل شمس حمل عليها اهلها» مثل گناهان، مثل اسبهای جموش است که اختیار را از کف سوار میگیرند. سپس درباره تقوا که نقطه مقابل آن است، میفرماید: «لاوان القوي مطايا ذلل» همانا مثل تقوا، مثل مرکبهای رام است که اختیار مرکب در دست سوار است، نه اختیار سوار دست مرکب. در اینجا سخن از تقویت اراده به میان میآید و اینکه به سبب تقوا، انسان، صاحب اراده شده و بر نفس خود مسلط میشود و درنتیجه، بهسوی تربیتی درست گام برمیدارد.
عبادت همانگونه که در ادامه ذکر خواهد شد، یکی از مهمترین عوامل تقویت اراده است و اعمال عبادی و اراده با یکدیگر رابطه دوسویه داشته و یکی موجب تقویت دیگری میگردد. اراده در لغتنامه دهخدا، خواست، خواسته و میل معنا شده است.
واژه اراده دستکم به دو معنی استعمال میشود، یکی خواستن و دوست داشتن و دیگری تصمیم گرفتن بر انجام کار است که درواقع چیزهایی که متعلق خواست و محبت شخص قرار میگیرد، البته در تفاوت میل و اراده باید گفت: اراده بیشتر جنبه درونی دارد و برعکس میل است انسان را از کشش امیال آزاد میکند یعنی اميال را در اختیار انسان قرار میدهد و هر طور که اراده میکند، کار میکند نه هر طور که میلش بکشد، تابع تصمیم و فکر بودن غیر از تابع میل بودن است.
در فرهنگهای قرآنی، اراده برگرفته از راد، یرود است، آنگاهکه در طلب چیزی تلاش شود، اراده در اصل قوهای مرکب از میل شدید و نیاز و آرزو است. از نظر فلاسفه اسلامی، تحقق وجود اراده مبتنی بر دو پایه است: ۱- آگاهی به مصالح عمل ۲- آگاهی به مفاسد عمل. همچنین مرحوم صدرالمتألهین بر این باور است که مرز جدایی انسان از حیوان، اراده و میل است، زیرا انسان متحرک به اراده، ولی حیوان، متحرک به میل است.
اراده از نظر فلسفی و روانشناسی، نیرویی است درونی، که آگاهانه آدمی را به اعمالی هدفمند وامیدارد. در عرفان عملی نیز یکی از حالتهای زمان سلوک را ارادت دانستهاند که خواجه نصیرالدین طوسی در اوصاف الاشراف، اراده را مشروط به سه چیز میداند: ۱- شعور و آگاهی از آنچه فرد میطلبد. ۲- آگاهی درباره کمالی که بهوسیله اراده میتوان به آن رسید. 3- فقدان و نبود آن کمال در حال حاضر.
در این پژوهش اراده به معنای اتحاد همه گرایشهای فطری و اکتسابی شخص بر انجام دادن هر کار و قصد محکم انسان برای انجام کاری در نظر گرفته شده است. پژوهنده معتقد است همه انسانها از نیروی اراده برخوردارند و کسانی که ادعا میکنند ارادهای ضعیف دارند، باید علت ضعف اراده خود را جستجو کنند. این افراد سعی نمیکنند خود را بشناسند و بر نیروی درونی خودآگاهی یابند.
انتهای پیام/4107/4108/
انتهای پیام/