دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
14 مرداد 1394 - 09:27
لطف‌الله آجودانی:

مجلس بعد از 109 سال از آغاز مشروطیت نتوانسته انعکاس مطالبات ملت باشد/ پارلمان برای اعتمادسازی باید در شیوه‌های خود تجدیدنظر کند

لطف‌الله آجودانی، استاد و پژوهشگر تاریخ مشروطه ایران بر این باور است که بعد از گذشت بیش از یک قرن از صدور فرمان مشروطیت، هنوز هم از نگاه بسیاری از مردم، مجلس نتوانسته است منعکس‌کننده مطالبات و مدافع حقوق مردم در حوزه‌های مختلف باشد.
کد خبر : 31587

گروه سیاسی- مهدی روزبهانی: «باید به شاه نوشت که از وقتی این مجلس منعقد شده، حکام، ظلم و تعدى خود را زیادتر کرده‌اند و راه‌ها و همه‌جا ناامن است و ابداً اینها درصدد اجراء وظیفه حکومتى خود نیستند. اگر باید مجلس باشد باید به لوازمات آن عمل کرد و اگر نمی‌خواهید آن هم معلوم باشد.» (آقا سیدمحمد مجتهد، مشروح مذاکرات شورای ملی، دوره اول، جلسه اول)


109 سال از صدور فرمان مشروطیت در ایران گذشت. اما هنوز این مسئله وجود دارد که مجلس نتوانسته به دو وظیفه اساسی خود یعنی نظارت و قانون‌گذاری به‌درستی عمل کند و منعکس‌کننده منافع و خواست ملت ایران باشد.


مشروطیت و پارلمان ایران در طول عمر 109 ساله خود، بدخواهان زیادی داشته است. کم نبودند لیاخوف‌هایی که با توپ استعمار و استبداد به این نهاد ملی یورش بردند. هرچند نتوانستند به‌جز چند مورد آن را تعطیل کنند، برای ایجاد فاصله بین مردم و خانه ملت از هیچ حیله و نیرنگی کم نگذاشتند و با مانع‌تراشی در راه ورود نمایندگان واقعی مردم به خانه ملت سعی کردند آن را بی‌قدرت و بی‌اعتبار کنند.


کرسی‌های قهوه‌ای، قرمز و حالا سبزرنگ خانه ملت، نسل‌های مختلفی را به خود دیده است و روزهای پرشور و التهابی را از سر گذرانیده است، اما هنوز به مراد ملت ایران نرسیده است. لطف‌الله آجودانی مورخ و پژوهشگر برجسته تاریخ که تحقیقات بسیاری در حوزه تاریخ معاصر ایران و به‌ویژه مشروطیت انجام داده است باور دارد که هنوز هم از نگاه بسیاری از مردم، مجلس نتوانسته منعکس‌کننده مطالبات و مدافع حقوق مردم در حوزه‌های مختلف باشد.


آجودانی که به مناسبت سالگرد صدور فرمان مشروطیت با خبرگزاری آنا مصاحبه کرده است، می‌گوید: گرچه در مقاطع محدودی از تاریخ معاصر ایران، مجلس از جمله در نهضت ملی شدن صنعت نفت، متناسب با منافع ملی ایران گام برداشت، به طور عمده پارلمان با توجه به نوع مواضع و عملکرد خود در تحولات سیاسی، اجتماعی داخلی و بین‌المللی از نگاه بسیاری از مردم ایران منعکس‌کننده منافع و اراده ملی نبوده است.


وی با اشاره به تلاش ملت ایران برای تأسیس نظام مشروطه معتقد است که مردم در آغاز تشکیل نخستین پارلمان در ایران عصر مشروطه، تحت تأثیر آرمان‌های آزادی‌خواهانه ضداستبدادی و عدالت‌طلبانه، به مجلس به منزله کعبه آمال خود می‌نگریستند اما به‌زودی با انحراف مجلس مشروطه و وابستگی بسیاری از آنان به خوانین و زمین‌داران بزرگ و نادیده گرفتن منافع عمومی مردم از سوی مجلس، در میان بسیاری از مردم، نوعی یأس و سرخوردگی و افسردگی نسبت به مجلس و ناکامی‌های آن به‌وجود آمد.


در ادامه مشروح گفت‌وگوی خبرنگار آنا را با این استاد تاریخ می‌خوانید.



برخی بر این باورند که با گذشت بیش از یک قرن از صدور فرمان مشروطیت، پارلمان در ایران از کیفیت لازم برخوردار نیست. دیدگاه شما در این زمینه چیست و اگر این گزاره را قبول دارید، دلایل آن چیست؟


نقش و جایگاه اصلی پارلمان مربوط به دو وظیفه قانونگذاری و نظارت است. نمایندگان مجلس به عنوان وکلای مردم باید منعکس‌کننده نیازها و مطالبات مردم و پیگیر دفاع از حقوق آنان در جامعه و در برابر حکومت باشند. به نظر می‌رسد چند علت و عامل مهم موجب شده است که پارلمان در ادوار مختلف تاریخ معاصر ایران و با درجات متفاوتی نتواند از توانمندی کافی برای انجام وظایف ذاتی خود برخوردار باشد؛ نخست اینکه، در بسیاری از مقاطع تاریخی با اعمال فشار نهاد سلطنت و قدرت حاکمه، استقلال مجلس خدشه‌دار شد و اصل تفکیک قوا به درستی رعایت نشد. دیگر اینکه بسیاری از نمایندگان در ادوار مختلف بیش و پیش از آنکه نماینده و منعکس‌کننده منافع مردم باشند، سرسپرده قدرت‌های حاکمه بودند و همچنین غالبا جناح‌بندی پارلمانی احزاب و دسته‌بندی نمایندگان به گروه‌های اقلیت و اکثریت و فراکسیون‌های مختلف داخل مجلس، نتیجه و برایند دسته‌بندی‌های واقعی سیاسی و اجتماعی در بیرون از پارلمان و در داخل جامعه نبود. افزون بر آن، فقدان تخصص‌های لازم و توانمندی‌های شخصی بسیاری از نمایندگان مجلس در ادوار مختلف موجب شده است تا پارلمان در ایران از توانمندی و کارایی کافی برخوردار نباشد.


گفته می‌شود که پارلمان در نگاه سیاسیون خیلی مهم تلقی نمی‌شود. به نظر شما آیا این برداشت صحیح است؟ چرا؟


به گمان من، علاقه وافر بخشی از سیاسیون و تلاش برای ورود به مجلس به هرقیمتی، اتفاقا نشان‌دهنده اهمیت حضور در پارلمان برای آنان است. اما گروهی دیگر از سیاسیون که به سیاست به منزله علم تدبیر و مدن برای اداره کشور می‌نگرند، به مجلس به دلایل مختلفی که به‌زعم آنان به ناکارآمدی آن انجامیده است، چندان به دیده خوش‌بینانه نگاه نمی‌کنند. از نظر این گروه از سیاسیون، مجلس زمانی می‌تواند دارای اهمیت تلقی شود که به وظایف ذاتی خود در دو حوزه قانونگذاری و نظارات به درستی عمل کند.








بسیاری از مردم هم از همان زمان مشروطه و در مقاطعی دیگر به دلیل هرج و مرج‌های ناشی از سوء استفاده از آزادی و تندروی در آزادی‌خواهی نسبت به آزادی‌خواهی سرخورده شدند. منابع تاریخی ما در دوره مشروطه مشهون از شواهد و مستندات سرخوردگی بسیاری از مردم از جنبش آزادی‌خواهی بواسطه تندروی‌های برخی از آزادی‌خواهان در جامعه ایران بوده است

به نظر شما نوع نگاه مردم نسبت به پارلمان و مشروطه‌خواهی طی این یک قرن، دچار چه فراز و نشیب‌هایی بوده است و الان مردم مجلس را چگونه می‌بینند؟


مردم در آغاز تشکیل نخستین پارلمان در ایران عصر مشروطه، تحت تأثیر آرمان‌های آزادی‌خواهانه ضداستبدادی و عدالت‌طلبانه، به مجلس به منزله کعبه آمال خود می‌نگریستند اما به‌زودی با انحراف مجلس مشروطه و وابستگی بسیاری از آنان به خوانین و زمین‌داران بزرگ و نادیده گرفتن منافع عمومی مردم از سوی مجلس، در میان بسیاری از مردم، نوعی یأس، سرخوردگی و افسردگی نسبت به مجلس و ناکامی‌های آن به‌وجود آمد. این سرخوردگی و یأس از مجلس با بی‌اعتنایی بسیاری از مردم به عملکرد مجلس پس از عصر مشروطه و به‌ویژه در عصر پهلوی اول و دوم به‌سبب عدم استقلال مجلس به‌واسطه نفوذ و سیطره نهاد حاکمیتی و نیز تعلقات انتخاباتی و تبدیل پارلمان به یک نهاد غالبا فرمایشی، تشدید شد. گرچه در مقاطع محدودی از تاریخ معاصر ایران مجلس از جمله در نهضت ملی شدن صنعت نفت، متناسب با منافع ملی ایران گام برداشت،به طور عمده پارلمان با توجه به نوع مواضع و عملکرد خود در تحولات سیاسی، اجتماعی داخلی و بین‌المللی از نگاه بسیاری از مردم ایران منعکس‌کننده منافع و اراده ملی نبود. به‌نظر می‌رسد هم‌اکنون و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هنوز از نگاه مردم، تا تشکیل و فعالیت مجلس به عنوان یک نهاد ملی منعکس‌کننده اراده ملت فاصله دیده می‌شود. به این معنا که از نگاه بسیاری از مردم هنوز مجلس نتوانسته است منعکس‌کننده مطالبات و مدافع حقوق مردم در حوزه‌های مختلف باشد.


نظر شما درباره این عبارت «مردم نسبت به پارلمان بی‌اعتنا هستند» چیست؟


من اعتقاد دارم که در بی‌اعتنایی مردم نسبت به پارلمان نباید مبالغه کنیم. این بی‌اعتنایی را با توجه به میزان مشارکت مردم در انتخابات باید بسنجیم. واقعیت این است که نوع و میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نشان‌دهنده این است که خیلی هم بی‌اعتماد نیستند. اما این واقعیت را هم نمی‌شود انکار کرد که خیلی از مردم به‌رغم مشارکت در انتخابات و انتخاب نمایندگان، پس از ورود نمایندگان به داخل مجلس، از عملکرد آنان خیلی رضایت ندارند و این هم تا حدود زیادی به نحوه عملکرد وکلای ملت برمی‌گردد.








بخش‌هایی از پارلمان هنوز قابلیت و توانمندی لازم برای ارتباط توانمند، معقولانه و منطقی با مردمی را که این‌ها نماینده آنها هستند،نتوانسته ایجاد کند

من یک مثال می‌زنم که در دنیای غرب نماینده در داخل پارلمان اگر به هر طرح و لایحه‌ای بخواهد رأی بدهد، اعم از مثبت یا منفی، قبل از آن در یک میتینگی با حضور مردمی که او را به نمایندگی انتخاب کردند حاضر می‌شود و قطعا نظر و خواست و اراده موکلان خودش یا مردم حوزه انتخابی خودش را لحاظ می‌کند. در رأی دادن چه بسا یک نماینده در غرب ممکن است با یک طرح یا لایحه‌ای نظر موافق داشته باشد، ولی چون در حوزه انتخابیه او اکثر شهروندان نظر مخالفی دارند، این نماینده نیز در دادن رأی نظر اکثریت شهروندان خودش را لحاظ می‌کند. ولی متأسفانه در بسیاری از مواقع در ایران این اتفاق افتاده است و شاهد هستیم که نمایندگان تا روزی که به رأی مردم احتیاج دارند نمانیده و منعکس‌کننده مطالبات و خواست و اراده مردم هستند اما به محض اینکه از رأی مردم به عنوان پشتوانه خود استفاده کردند و وارد مجلس شدند تا انتخابات بعدی ارتباط خود را با مردم و خواسته‌های آنان در خیلی از مواقع متأسفانه و با درجات متفاوتی قطع می‌کنند. این واقعیت طبیعی است که در بین بخش‌هایی از مردم بازتاب بسیار منفی دارد و تشدید این موضوع می‌تواند به سرخوردگی جدی بسیاری از مردم نسبت به عملکرد نمایندگان خودشان و پارلمان در ایران بینجامد. همین امر از این واقعیت خبر می‌دهد که باید پارلمان در شیوه‌های خودش تجدیدنظر کند تا بتواند اعتمادسازی را نسبت به خود در جامعه افزایش دهد.


آیا می‌توانیم بگوییم که پارلمان در ایران پیوند خوبی با مردم ندارد؟


نه به این شدت! اما می‌شود گفت که بخش‌هایی از پارلمان هنوز قابلیت و توانمندی لازم برای ارتباط توانمند، معقولانه و منطقی با مردمی را که این‌ها نماینده آن‌ها هستند،نتوانسته ایجاد کند. ولی بخش‌هایی در مجلس هستند که به وظایف ذاتی نمایندگی خود درست عمل می‌کنند و ارتباط و پیوند تنگاتنگ خود با مردم را حفظ کردند. نمی‌شود یک حکم کلی و مطلق داد؛ ولی بخشی از پارلمان دچار این آسیب هست.


به نظر شما در قرن اخیر چقدر تلاش‌های آزادی‌خواهانه ملت ایران به نتیجه رسیده است؟


قطعا تلاش‌های آزادی‌خواهانه ملت ایران در طول یک قرن تاریخ معاصر ایران هم دستاوردها و هم ناکامی‌هایی داشته است. قطعا بخش مهمی از این ناکامی‌ها و موانع پیش روی جنبش آزادی‌خواهی در ایران، از عصر مشروطه تا هم‌اکنون، ناشی از مقابله‌جویی‌های استبداد سیاسی و در مقاطعی از تاریخ معاصر ایران واکنش تنگ‌نظری‌های دینی بوده است. اما این واقعیت را هم نباید انکار کنیم که بخشی از ناکامی‌های جنبش آزادی‌خواهی محصول و نشانه پاره‌ای از تندروی‌ها و افراطی‌گری‌ها از سوی عده‌ای از آزادی‌خواهان و ذیل آزادی‌خواهی است که منجر به نوعی آزادی‌هراسی در مقاطعی از تاریخ ایران شد که این آزادی‌هراسی به گمان من محدود به واکنش استبداد سیاسی نبود. بسیاری از مردم هم از همان زمان مشروطه نسبت به آزادی‌خواهی دچار سرخوردگی شدند. در مقاطع دیگر هم به دلیل هرج و مرج‌های ناشی از سوء استفاده از آزادی و تندروی در آزادی‌خواهی، این سرخوردگی وجود داشته است. منابع تاریخی ما در دوره مشروطه مشحون از شواهد و مستندات سرخوردگی بسیاری از مردم از جنبش آزادی‌خواهی به‌واسطه تندروی‌های برخی از آزادی‌خواهان در جامعه ایران است. از این رو من واقعا بر این باورم که جنبش آزادی‌خواهی در ایران نیازمند بازخوانی و تجدیدنظر اساسی هم در مبانی نظری و هم در تکاپوهای عملی خودش است. همچنین باید در نسبت خودش با حکومت جامعه تجدید نظر کند.








در بسیاری از مقاطع تاریخی با اعمال فشار نهاد سلطنت و قدرت حاکمه استقلال مجلس خدشه دار گردید و اصل تفکیک قوا به درستی رعایت نشد و دیگر اینکه بسیاری از نمایندگان در ادوار مختلف بیش و پیش از آنکه نماینده و منعکس کننده منافع مردم باشند سرسپرده قدرت‌های حاکمه بودند

بسیاری از تغیرات اساسی در نوع نگاه جامعه ایرانی نسبت به خود مفهوم آزادی است. چون ما واقعا هنوز به یک مفهوم جامع در جامعه ایرانی از مفاهیم جدید، از جمله آزادی، نرسیدیم. آزادی اشتراک لفظی بین همگان است. شما هیچ‌کس را نمی‌توانید پیدا کنید که به لفظ و به لقلقه زبان با آزادی مخالفت داشته باشد؛ اما در عمل بسیاری از عملکردها و رفتارهای ما مانع آزادی در جامعه ایرانی است. ما باید یک مفهوم درستی از آزادی تدوین کنیم و نسبت این مفهوم با مفاهیم دیگر و نهادهای دینی، حکومت و جامعه و همچنین نگاه آزادی در مورد حقوق فردی، حقوق اجتماعی و خیلی از مسائل تئوریک را مورد بازبینی قرار دهیم تا کارآمدی بیشتری از این مقوله در جامعه ایرانی داشته باشیم.


بنابراین به نظر شما جنبش آزادی‌خواهانه باید خط و ربط خود را با بستر اجتماعی که ممکن است مورد سوء‌استفاده نهادهای قدرت قرار گیرد، تعیین کند تا به این ترتیب شاهد شکل گیری استبداد و سرکوب آزادی نباشیم؟


دقیقا همینطور است. در بعضی از مواقع به همین دلیل که اشاره کردید نیروهای مخالف آزادی و آزادی‌خواهی، به استناد برخی از کژتابی‌هایی در حیطه مبانی نظری و بخصوص تندروی‌ها در رفتارهای سیاسی و اجتماعی، آزادی را چماقی کردند و بر سر خود آزادی کوبیدند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب