الجزیره: دوران انزوای «حماس» پایان مییابد/ آیا «حماس» به محور ایران میپیوندد؟
بهگزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا، «حسن احمدیان» پژوهشگر و کارشناس امور استراتژیک ایران در گزارشی که «الجزیره» آن را منتشر کرد، نوشت: بهطور کلی آنگونه که مشخص است، سیاستهای جنبش «حماس» درباره کشورهای منطقه از جمله ایران دچار تغییر شده است.
براساس این گزارش، «الجزیره» نوشت: «حماس» پیش از آنکه معارضان سوری را پس از خروج رهبرانشان از دمشق تایید کند، تلاش کرد از بحران سوریه فاصله بگیرد. با وجود اینکه تهران این موضوع را به خوبی درک کرده بود، «حماس» جسته و گریخته به حمایت از معارضان سوری پرداخت تا اینکه تهران موضع خود درباره خروج «حماس» از محور حمایت از نظام سوریه و نیز محور مقاومت را اعلام کرد.
دوران نزدیکی مواضع
مشخص بود که انقلاب اسلامی راه خود را در حمایت از محور مقاومت فلسطین و دشمنی با اسرائیل ادامه میدهد. «یاسر عرفات» نخستین رهبر فلسطینی بود که به تهران آمد و پس از انقلاب اسلامی ایران سخن از «مقاومت و آزادی» به میان آورد و آن را جزئی از هویت جمهوری اسلامی ایران معرفی کرد.
پس از جنگ 8 ساله تحمیلی با عراق، ایران خواستار بهبود روابط با جنبشهای مقاومت منطقه همچون «حماس» شد. ادامه این اوضاع تا انتفاضه نخست منجر به تقویت روابط میان ایران و «حماس» شد.
«محمود زهار» از رهبران «حماس» میگوید که انتفاضه دوم موجب شد تا روابط میان «حماس» و ایران مستحکمتر شود و حمایتهای این کشور از ایران افزایش یابد.
پس از انتخابات سال 2006 و آغاز تنش در میان کشورهای عربی و منطقهای، ایران بهعنوان بزرگترین دولت حامی تشکیل دولت ملی در اراضی فلسطینی بهشمار میرفت و این در حالی بود که بیشتر کشورهای عربی حمایتهای خود را متوقف کرده بودند. حمایتهای ایران از «حماس» در جنگ اسرائیل به نوار غزه به اوج خود رسید.
کارشناس امور استراتژیک ایران درباره علت این نزدیکی، سه عامل را عنوان میکند که عبارتند از:
نخست: بُعد ایدئولوژی سیاست منطقهای ایران که مبتنی بر مقاومت بهعنوان بهترین راه برای آزادسازی فلسطین است. این بعد ایدئولوژیک در سخن و عمل «حماس» در زمان نزدیکی به ایران بسیار آشکار بود به نحوی که میتوان گفت در پیش گرفتن مشی ایدئولوژیک مقاومتی مشترک بهوسیله ایران و «حماس» آنها را به متحدی واقعی تبدیل کرده بود.
دوم: مخالفت هر دو طرف (حماس و ایران) با به رسمیت شناختن اسرائیل بهوسیله سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و برگشت آن از تصمیم آزادسازی کل فلسطین. اینچنین بود که موضع مخالف ایران با این موضع «ساف» و حمایت عربی از آن و نیز موضع مخالف «حماس» با آزادسازی تنها بخشی از فلسطین و دست نکشیدن از اراضی اشغالی 1948، ایران و «حماس» را در خانه متحدان قرار داد.
سوم: حمایت ایران از مقاومت در انتفاضههای فلسطین، نیز جنگهایی که بر غزه تحمیل شد و نیز یاری «حماس» در انتخابات سال 2006 آن هم در زمانی که کشورهای عربی و غربی تلاش میکردند جلوی این پیروزی دموکراتیک «حماس» را بگیرند و آن را از صحنه سیاسی خارج کنند، زیرا «حماس» با موضع مطلوب اعراب و محافل بینالمللی یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل همراه نبود.
این چنین شد که حمایت ایران از «حماس»، آن را به جنبشی تبدیل کرد که این امکان را به وجود آورد که در برابر فشارهای داخلی، منطقهای و بینالمللی مقاومت کند و به ایران بهعنوان متحدی دائمی که همیشه میتوان بر آن تکیه کرد، بنگرد.
دوران سردی روابط
«الجزیره» نوشت: در آغاز ظهور «بهار عربی»، «حماس» تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی به خاطر جنگ اسرائیل (2008-2009) و نیز محاصره غزه از سال 2007 بود. باوجود کمکهای ایران و متحدانش به مقاومت، تنشهای سیاسی در اراضی فلسطینی تاثیر زیادی بر موضع مقاومت و فلسطین گذاشت.
با وجود اینکه «حماس» در آغاز بهطور مداوم مواضعش را نسبت به تحولات کشورهای عربی تغییر میداد ولی در نهایت اهالی غزه از سرنگونی «حسنی مبارک» رئیسجمهوری سابق مصر خوشحال شدند و به جشن و پایکوبی پرداختند. میتوان گفت که دوران انتقالی در مصر (به قدرت رسیدن «محمد مرسی») و ماههای اول بحران سوریه، دوران انتقالی تحول در مواضع حماس از زمان ظهور «بهار عربی» بود.
افزایش جایگاه اجتماعی و سیاسی «اخوانالمسلمین» در مصر نوعی اطمینان را برای «حماس» به وجود آورد و با تشدید بحران سوریه گزینههای «حماس» با سرعت بیسابقهای محدود شد و رهبران آن باید گزینههای خود را مشخص میکردند. از آنجا که مصر با حضور «محمد مرسی» برای «حماس» گزینه بهتری نسبت به ایران و متحدان بود، مقامهای این جنبش از سوریه (به عنوان متحد محکم ایران در منطقه) خارج شدند.
هرگز به مخیله رهبران حماس خطور نمیکرد که سرنگونی حکومت «مرسی» به سرعت رخ دهد و این رخداد موجب شد تا دوران دوم انتقالی در گزینههای حماس بهوجود آید که تاکنون ادامه یافته است.
سناریوهای احتمالی آینده حماس
«الجزیره» نوشت: جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) خود را وارد عناد با محورهای مقاومت منطقهای کرده بود، روندی که منجر به انزوای شبهکامل این جنبش و فشار بیسابقه بر آن شده است. رهبران سیاسی نقش محوری در تغییر جهت نگرش جنبش به موضوعات مختلف دارند و میتوانند کفه ترازو را برای گزینههای مهمتر سنگین کنند. اکنون رهبران سیاسی «حماس» به اشتباه استراتژیک خود پی بردهاند و خواهان تغییر مسیر کنونی و خروج از انزوا هستند.
گزینههای فراروی حماس بهشدت اندک است. رهبران «حماس» دیگر نباید خط مشی گذشته خود درباره همگامی با کشورهای خلیجفارس را ادامه دهند. در هر صورت «حماس» در آینده با گزینههایی مواجه است که عبارتند از:
- بازگشت حماس با شدت پیشین به آغوش مقاومت: شاخصهایی وجود دارد که حاکی از آن است که حماس این گزینه را انتخاب خواهد کرد. حماس از موضع غیردوستانه خود با نظام سوریه بازگشته است و درخواست آمریکا برای مداخله نظامی علیه نظام سوریه را رد کرده است. گروهی از «حماس» به ریاست «محمد نصر» به تهران آمدند و اعلام کردند که هدف «حماس» تقویت روابط است.
- ادامه برخی اقدامات گذشته برای جایگزینی بازیگران دیگری در منطقه خلیجفارس به جای ایران و متحدانش: واضح است که این کشورها (حاشیه خلیجفارس) فلسفه مقاومت و یا موضع مقاومتی در قبال موضوع فلسطین را ندارند و حماس در صورت انتخاب این گزینه از مقاومت دور خواهد شد و در گردونه مذاکرات قبلی با فتح وارد خواهد شد.
- ادامه نوسان مواضع «حماس» میان دو گزینه قبلی: در این صورت فشارهای منطقهای و داخلی علیه حماس افزایش خواهد یافت. رهبران «حماس» به خوبی میدانند که ادامه این وضعیت ممکن نیست و مقاومت محاصره شده به حمایت نیاز دارد تا از سویی بتواند مشی مقاومتی خود را ادامه دهد و از سوی دیگر بتواند نوار غزه محاصره شده را بدون انتفاضه داخلی اداره کند.
انتهای پیام/