باید از ایران شناسان غیر ایرانی تقدیر شود/ تاسیس باشگاهی برای مفاخر ایران زمین
گروه فرهنگی آنا؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از نهادهای ارزشمندی است که عمری قریب به صد ساله دارد و توانسته از کوران حوادثی که عرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی ما را در تاریخ معاصر دستخوش تحول ساخته، به رغم پستی و بلندی ها همچنان به حیات ارزشمند خود ادامه دهد. از فروردین سال جاری حسن بلخاری پژوهشگر و محقق نام آشنای عرصه زیبایی شناسی و فلسفه هنر و استاد دانشگاه تهران، سکاندار این مجموعه شده است و چنان که خود تاکید می کند، رویاهایی برای اعتلای نام انجمن و تحقق آرمان های آن در سر می پروراند، اهداف ارزشمندی چون تاسیس باشگاهی برای مفاخر، گسترش ارتباطات با سایر نهادها، ایجاد و توسعه فعالیت های فرامرزی و راه اندازی و فعال کردن بخش آموزشی انجمن است. البته همان طور که دکتر بلخاری در گفت و گوی حاضر تاکید می کند تحقق این اهداف به خصوص با سرمایه معنوی ارزشمند انجمن دشوار نیست، اگر نهادهای بالادستی و دولتی از حمایت مادی دریغ نورزند و نقش و اهمیت انجمن را بازشناسند. گفت و گوی حاضر در یک صبح پاییزی در دفتر ریاست انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ساختمان کهن و زیبای انجمن که خانه قدیمی و بزرگ حسین پاشا خان ملقب به امیر بهادر است، انجام شد:
*ایران اسلامی سرزمینی با پیشینه تاریخی کهن و پربار است و یکی از افتخارات همیشگی ایرانیان همین مواریث و سنت های فرهنگی و بزرگان و مفاخری است که بر پهنه علم و ادب جهان می درخشند. به رغم این اما مشهور است که ایرانیان «مرده پرستند» و بزرگان شان را در زمان حیات ارج نمی گزارند. نقش و اهمیت نهاد ارزشمندی همچون انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از این حیث انکارناپذیر است. به خصوص که در ایرانی که معمولا مشهور به گسست و ناپایداری است، این نهاد قریب به صد سال دوام آورده است. نخست درباره اهمیت و ضرورت نهادی چون انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بفرمایید و چرا لازم است که چنین انجمنی وجود داشته باشد؟
به مسئله بسیار مهم و بنیادینی اشاره کردید و به تاریخی بسیار با شکوه و افتخار باز می گردد که بنا به کشفیاتی که اخیرا در جیرفت رخ داده، قدمتی بیش از 5 هزار سال دارد و خوشبختانه درهر دوره ای از این تاریخ کهن تمدن ایرانی با بازبینی و بازخوانی گذشته خودش هم دست به احیا زده و هم نوآوری کرده است. اتفاقا یکی از دلایل اصلی و عمده پایداری همین بازخوانی گذشته و نوآوری است که جمع سنت و تجدد را در فرهنگ ما به یک سنت بدل کرده است. چنین فرهنگی نیازمند پاسداشتی بنیادین است. این در حالی است که تقریبا تا پیش از شکل گیری انجمن در دوره های تاریخی مختلف شاهد یک سازمان منسجمی که به دنبال حفظ داشته های این میراث فرهنگی و هنری باشد، نیستیم. حتی متاسفانه شاهدیم که بالعکس یک سلسله ای که می آمده، برای آن که بتواند قدرت خودش را به رخ بکشاند، گذشته را در حوزه فرهنگ و آثار هنری تا حدودی نادیده می گرفته است. حتی متاسفانه در برهه هایی شاهد تخریب هایی نسبت به گذشته بوده ایم مثلا قاجار نسبت به صفویه یا پهلوی اول نسبت به قاجار نگرشی منفی و تحقیرآمیز داشت و این نگرش می توانست عامدا برخی از میراث فرهنگی ما را نابود کند و به آن آسیب بزند، اما بلندا و ژرف و عمق این فرهنگ چنان بالا بود که شدت این آسیب خیلی زیاد نبوده است، گرچه قطعا در برهه هایی این آسیب ها بوده و عامدا برخی از آثار نابود شده یا به محاق برده شده است. اما خوشبختانه این ضربه ها چنان نبوده که کل مسیر را مختل کند. به هر حال ما تا زمان قاجار ساختاری منسجم برای حفظ میراث فرهنگی، هنری و ادبی مان نداشته است. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی که تقریبا عمری صد ساله دارد، شاید نخستین ساختار منسجمی در نظام فرهنگی و سیاسی ایران باشد که به دنبال حفظ و احیای آثار هنری و فرهنگی برآمد و این مسئله در اولین بندهای اساسنامه انجمن ظهور بارزی دارد یعنی در آن به مسائلی چون صنایع مستظرفه، دستی و مسائل فرهنگی و آثار مهمی که در بستر این تمدن خلق شده بوده است، اشاره شده است.
*لطفا اجمالا اشاره ای هم به پیشینه انجمن داشته باشید.
انجمن در سال 1301 تاسیس شد و جمع اولیه گردهم آمدند. اما آغاز حرکت جدی در سال 1304 به ریاست خود رضاشاه است. بعد از او هم پسرش محمدرضاشاه ریاست عالیه را داشت و الان هم رئیس جمهور ریاست عالیه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را به عهده دارد. یعنی همیشه ریاست عالیه انجمن مفاخر شخص اول اجرایی مملکت بوده و هست و این نشان دهنده اهمیت مسئله است. الحق و الانصاف نیز قبل از انقلاب اقدامات بسیار ارزشمندی انجام شده است، یعنی بسیاری از مقابر و بناهای یادبودی که برای بزرگان فرهنگ و ادب ایران در شهرهایی مثل طوس و همدان و شیراز و اصفهان و ... ساخته شد، محصول همت بلندی بود که بنیادگذاران اولیه داشتند و سعی کردند تا جایی که ممکن است، در سه سطح فعالیت کنند. سطح نخست شناسایی بزرگان فرهنگ این مملکت و ساخت بنا و مقبره و یادمان است. سطح دوم احیای آثار فرهنگی آن هاست، مثلا انجمن حدود 360 عنوان کتاب در طول تاریخ انجمن چاپ شده است و بسیاری از این آثار احیای مواریث فرهنگی است که کاملا ناشناخته بوده است. سطح سوم پاسداشت بزرگانی است که برای این مملکت زحمت کشیده اند. انجمن در این سه عرصه به حفظ و بزرگداشت و احیای مواریث فرهنگی و تمدنی ما پرداخته است. تا کنون قریب به 167 بزرگداشت برگزار کرده است که زندگی نامه بزرگانی که جزو مفاخر بوده اند و برایشان بزرگداشت برگزار شده چاپ شده است و در حافظه فرهنگی این مملکت حضور دارد. همچنین همایش های فوق العاده مهمی برای بزرگانی چون فردوسی و ابن سینا برگزار شده است. بلندبالایی عمر انجمن این امکان را فراهم کرده که بتواند این خدمات را عرضه کند.
*وقتی از بزرگان و مفاخر ایران زمین یاد می کنیم، آیا صرفا مرادمان مفاخر و بزرگانی است که در گذشته زندگی می کرده اند یا بزرگانی که الان نیز در قید حیات هستند و بعضا مغفول واقع می شوند را نیز در نظر داریم؟
سوال فوق العاده مهمی است. ما در حوزه بزرگداشت مفاخر ملی و فرهنگی ایران در دو قلمرو عمل می کنیم. قلمروی نخست بزرگداشت چهره های تاریخی ما مثل حافظ و فردوسی و سعدی و رازی و ملاصدرا است و سعی می کنیم هر سال با موضوعات و رویکردهای جدید وارد این بزرگداشت شویم. در بزرگداشت نیز از صرف بیان سخن تکراری پرهیز می شود. یعنی هر سال تلاش می کنیم مطالعات افزوده و جدیدی مثلا در شناخت شیخ اشراق یا بوعلی سینا داشته باشیم. همچنین می کوشیم آثاری از این بزرگان که تا کنون مغفول بوده و شناخته نشده است را احیا کنیم. مثلا در مورد شیخ اشراق دکتر نجفقلی حبیبی در حال کار کردن بر روی اثری از اوست که کاملا ناشناخته است و برای نخستین بار تصحیح می شود و انشاء الله انجمن آن را منتشر می کند. بنابراین یک وجهه از بزرگداشت های ما بزرگداشت مفاخر ملی در بستر و دامنه تاریخ است. اما قلمروی دوم بزرگداشت چهره های معاصر است. اما مرادمان از معاصر الزاما کسانی نیست که زنده هستند و بنا به عرف علمی یک دوره صد ساله را شامل می شود، خواه کسانی که در این بازه در قید حیات هستند و به حیات پربار علمی و فرهنگی شان ادامه می دهند و خواه کسانی که متاسفانه از دنیا رفته اند. مثلا هفته جاری مراسم بزرگداشت مرحوم بدرالدین کتابی را برگزار خواهیم کرد که یکی از چهره های بسیار تاثیرگذار معاصر است و معلم بزرگانی چون دکتر محمد خوانساری(استاد فقید منطق) و دیگر بزرگان است. مرحوم کتابی در سال 1366 در گذشته اند، اما از مفاخر معاصر محسوب می شوند. مثال دیگر برگزاری بزرگداشت برای استاد حسن لاهوتی است که ایشان نیز مرحوم شده اند. البته مراسم برای بزرگداشت زندگان نیز در برنامه ما هست، مثلا در ماه های گذشته مراسمی برای بزرگداشت چهره هایی چون استاد عبدالله انوار و استاد دکتر کریم مجتهدی برگزار کرده ایم.
* برای بزرگداشت بزرگان غیر از بنای ابنیه و یادمان و برگزاری جلسه و اهدای لوح و سخنرانی استادان ، دیگر چه اقداماتی صورت می گیرد؟
فعلا مراد از بزرگداشت همین بوده است. اما ما با طرح و برنامه بسیار مهمی داریم و با وزارت ارشاد و وزیر پیشین جناب دکتر صالحی امیری و وزیر فعلی جناب دکتر صالحی نیز صحبت کرده ایم که باشگاهی از مفاخر را تاسیس کنیم تا در این باشگاه فضایی ایجاد شود و بزرگانی که در قید حیات هستند، آنجا گردهم آیند و با هم معاشرت و گفتگو کنند و مجالس علمی داشته باشند. امیدوارم تا پایان سال بودجه لازم برای این اقدام از سوی وزارت ارشاد در اختیار ما قرار گیرد، تا بتوانیم ارتباط مان را با این بزرگان مستدام کنیم. همچنین می کوشیم برخی اقدامات رفاهی مرسوم در این باشگاه ها را برقرار کنیم، مثل بیمه و مواردی که می تواند کمک استادان در قید حیات باشد.
*اشاره ای به ارتباط با وزارت فرهنگ و ارشاد کردید. می دانیم آنچه یک نهاد را زنده و پویا می کند، ارتباطات گسترده ای است که با سایر نهادها برقرار می کند. در این زمینه انجمن برای گسترش ارتباطات خودش و بازتاب اقداماتش در رسانه ها و از آن طریق در میان افکار عمومی و انتقال آن به خصوص به واسطه آموزش و پرورش در مدارس به دانش آموزان و معلمان چه اقداماتی صورت داده است؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. انجمن متاسفانه در دوره های پیشین در یک حوزه کاملا ایزوله شده و جدا کار می کرده است، یعنی بنایش این بوده که این بزرگداشت ها برگزار شود و صرفا کتابی منتشر می شده است. اما متاسفانه تلاشی در جهت نیل به جایگاه شایسته و بایسته انجمن در قلمروی رسانه ها و فرهنگ اجتماعی مردم به صورت کاملا زنده و پویا و نمایانگر صورت نگرفته است. البته من قصد نقد درست و غلط این امر را ندارم و شاید مدیران محترم گذشته بنا داشتند که ما در این انجمن بهتر است چراغ خاموش حرکت کنیم و به آرامی کارمان را کنیم و کاری به جریانات سیاسی و اجتماعی بعضا ملتهب نداشته باشیم. البته شاید این نگاه در زمان خودش تصمیم درستی باشد. اما بعد از این که بنده مسئولیت انجمن را به عهده گرفتم، متوجه شدم که واقعا در چنین فضای بسته ای نمی توان کار کرد. یعنی اگر هدف این بزرگداشت ها نشان دادن مواریث عظیم فرهنگی ما به نسل جوان و نسل های آینده است، باید مقداری از این فضای بسته بیرون بیاییم و در سطح اجتماع کاملا آشکار شویم، نه به این خاطر که انجمن می خواهد خودش را نشان دهد، بلکه انجمن معبری است برای این که بزرگان در ویترین نسل جوان و مردم قرار گیرند. به همین دلیل ما کارهایی جدی را آغاز کرده ایم. نمونه کوچکش نشریه ای است که امیدواریم به جایی برسد که وارد کیوسک ها شود و هر گونه حمایتی هم که لازم باشد در این زمینه صورت می گیرد. مسئله آموزش و پرورش نیز که اشاره کردید، فوق العاده مهم است. زیرا به هر حال بخشی از فصول کتاب های آموزشی مدارس و مهم تر از آن پشت جلد همه آن ها باید ولو به طور مختصر زندگی نامه ای از بزرگان تاریخی و معاصر ما باشد. در این زمینه مذاکراتی صورت گرفته که کل این زندگی نامه ها را بفرستیم. خوشبختانه از سوی سازمان تالیف کتب درسی اظهار تمایل های فراوانی در این زمینه صورت گرفته است. همچنین وزارت علوم نیز برای ما بسیار مهم است. همچنین در حال شناسایی ارگان های دیگری نیز هستیم. یکی از کارهای خوب بررسی سایر استان هاست. مثلا بررسی کرده ایم که تا کنون 3 بزرگداشت در انجمن از بزرگان اردبیل صورت گرفته است. زندگی نامه ها را به آنجا می فرستیم تا در مراکز شهرستان ها و کتابخانه های آن جا توزیع شود. متاسفانه مشکل گذشته این بود که کتاب ها چاپ می شده و انبار می شده است و هیچ تلاشی در جهت توزیع وسیع داخلی و خارجی به عمل نمی آمده است. ما همچنین با سازمان فرهنگ و ارتباطات صحبت کرده ایم و در زمینه همکاری تفاهم نامه امضا کرده ایم و 12 هزار جلد کتاب برای توزیع در سطح جهان ارسال کرده ایم. بنابراین حرکت آغاز شده است، اما کاملا نوپا و جدید است.
*انجمن در زمینه ارتباطات بین المللی و برای معرفی بزرگان و مفاخر ایران زمین به سایر کشورها و ملل چه اقداماتی انجام خواهد داد؟
این هم نکته مهمی است. یکی از وظایفی که در اساسنامه انجمن به آن تصریح شده و حقیقتا تا به امروز جز در یکی دو مورد، مغفول بوده، گسترش بین المللی وظایف انجمن است. یعنی ما حتما باید در سراسر جهان بزرگانی را شناسایی کنیم که به ایران شناسی در سطح جهان کمک کرده اند. ما در اروپا چهره های برجسته ای در این زمینه داریم، یک مورد هانری کربن است که به آن اشاره شد. چهره های فراوانی چون بورکهارت، مارتین لینگز، شیمل و ... در این زمینه هست. در چین و شرق دور نیز بزرگان زیادی در این راه گام برداشته اند. یکی از رویاهای من این است که سال آینده این موقع بتوانیم نمایندگی خودمان را در اروپا و یکی هم در شرق مثلا پکن تاسیس کنیم. ما می توانیم مراودات فراوانی با آکادمی چین داشته باشیم. چند هفته پیش در پکن سخنرانی داشتم و مذاکرات اولیه نیز آغاز شده است. در اروپا نیز با همکاری برخی از دوستان مثل جناب دکتر نصیری قیداری در یونسکو قرار است مذاکره شود تا ببینیم چگونه می توانیم این ارتباطات را در ساختار یک تفاهم نامه آغاز کنیم یا مثلا با موسسه ای بسیار معتبر که در آلمان به طور همزمان روی حافظ و گوته فعالیت می کند، در شرف امضای تفاهم نامه هستیم تا بتوانیم برخی از همایش های ملی مان را آن جا نیز برگزار کنیم. یعنی مثلا وقتی این جا همایشی برای فردوسی برگزار می کنیم، آن جا نیز بتوانیم مراسمی مشابه داشته باشیم. بنابراین این ارتباطات بین الملل یکی از اهداف استراتژیک ما است به خصوص که تا کنون مغفول بوده است. ما می دانیم که در عرصه جهان ایران شناسان برجسته وجود داشته اند و ما باید بتوانیم روزی نشان ملی این انجمن را به بزرگان دهیم، کما این که دولت های دیگر این کار را می کنند. مثلا استاد هاشم رجب زاده در توکیوی ژاپن است و ایشان از دست امپراتور ژاپن نشان خاصی به دلیل تلاش هایی که در جهت شناساندن فرهنگ ژاپنی به ایرانیان کرده دریافت کرده است. دیگر کشورها این کار را خیلی جدی می گیرند...
*مانند نشانه شوالیه یا لوژیون دونوری که فرانسوی ها به دکتر ژاله آموزگار یا برخی دیگر از بزرگان ایران زمین داده اند؟
بله، دقیقا همین است. این اقدام بسیار مهمی است که به خصوص برای ما که سابقه تمدنی اصیل و عظیم جهانی داریم و جهان به این سابقه اعتراف می کند، ضروری است. از نظر سیاسی شاهدیم که اگرچه موارد اختلاف با ایران زیاد است، اما برخورد نمی شود به این دلیل است که ملت در طول تاریخ استوار است و این سابقه فرهنگی پشتوانه تمدنی و سیاسی ما نیز هست. اما متاسفانه در این قلمرو کاری نکرده ایم. البته در این زمینه گام های اولیه را برداشته ایم و مهم تر این که به آن به عنوان یک ماموریت استراتژیک نگاه می کنیم.
*انجمن به جزو اقداماتی که اشاره فرمودید و کارهای پژوهشی که انجام می دهد، از سوی نسل جوان زیر ذره بین است و شاید انجام برخی فعالیت های آموزشی فوق برنامه برای این نسل درآن اهمیت داشته باشد.آیا دراین زمینه فعالیتی انجام خواهد شد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. اگر به صورت جلسه اولین جلسه هیات مدیره انجمن به ریاست بنده مراجعه کنید، شاهدید که بحثی در این زمینه مطرح کردم. البته ما یک ساختمان دیگر در خیابان انقلاب داریم که برای برگزاری کلاس ها از آن استفاده می شود. در آن جلسه گفتم بهتر است ما از بزرگانی چون دکتر اعوانی، دکتر دینانی، دکتر محقق، آقای صدوقی سها و کسانی از این دست که به جایی رسیده اند که اولا اشراف کامل بر حوزه مطالعاتی خودشان دارند و ثانیا با مسائلی که تا به حال طرح نشده مواجه شده اند، بهره بگیریم و کلاس های ویژه ای تدارک ببینیم و این بزرگان در این کلاس ها این نکات را مطرح کنند. تلاش ما این است که این اقدام صورت بگیرد. برای مثال در حال برگزاری نشست هزار حکیم که اتفاقا پیشنهاد خوب دکتر صدوقی سها است، هستیم. در چند ماه گذشته البته عمده تلاش من مصروف انسجام ساختار بوده است و بخشی از مسائل که از گذشته بوده را به انجام برسانم. اما الان به تدریج به مجالی می رسیم که باید به اقداماتی چون برگزاری کلاس بپردازیم. در این زمینه جناب خورابی تلاش هایی می کنند و امیدواریم از ترم زمستانی این درسگفتارها را شروع کنیم.
*در چند سال گذشته متاسفانه اخبار چندانی از انجمن نمی شنیدیم و خوشبختانه در چند ماه اخیر گویی فعالیت های انجمن اوج گرفته است. چشم اندازتان را از وضعیت فعلی و پیش روی فرهنگی کشور مطرح کنید
البته در پاسخ به این سوال باید تحلیلی جامع و گسترده از مسئله فرهنگ در جامعه مان داشته باشم که الان مجال آن نیست. من نسبت به شرایط فرهنگی جامعه نقد و تفصیل و توضیحی دارم که امیدوارم فرصتی برای طرح آن بیابم. اما می توانم در مورد رسالت و کارکرد انجمن در فضای محدودتری بحث کنم. انجمن خارج از تمامی قبض و بسط های فرهنگی که در سطح جامعه حاکم است و گاهی آسیب های جدی به حوزه فرهنگ بزند، می کوشد کار خود را در راستای سه رسالتی که اشاره شد، انجام دهد. البته فعلا دست انجمن در حوزه برگزاری بزرگداشت ها و نشر آثار و به نحوی ورود به حوزه های جدیدی مثل نشست های هزار حکیم(یکی از القاب شهر تهران هزار حکیم است) باز است و خوشبختانه جامعه فرهنگی در حوزه حکومت به شدت موافق برگزاری این برنامه ها هستند و حمایت می کنند، خواه وزارت ارشاد و سایر وزارت خانه ها. بسیاری از موسسات مثل موسسه حکمت و فلسفه ایران و بنیاد نخبگان اظهار تمایل برای همکاری کرده اند. مثلا قرار است در آبانماه انشاءالله بزرگداشت عظیمی برای مرحوم علامه طباطبایی در تالار وحدت برگزار شود که دانشگاه علامه طباطبایی و برخی موسسات دیگر اعلام همکاری کرده اند. البته ما زیاد دنبال شراکت نیستیم، زیرا شراکت در عین برخی بهره مندی ها، آسیب های خاص خودش را نیز دارد و از این حیث مواظب هستیم که اقدامات مان به صورت خالص و خارج از حاشیه ها پیش برود. این امر نشان دهنده آن است که فضای کلی خوشبختانه با حرکت ما موافق است و حمایت می کند. فعلا هم که آرام و بی حاشیه در حال کار کردن هستیم. اما مطلقا به این سطح از کار راضی نیستیم. این انجمن با قدمتی که دارد و با سرمایه عظیم معنوی فکری و فرهنگی اش حیف است که در این حد محدود بماند و به برگزاری چند بزرگداشت محدود شود. ما امکان فعالیت های بسیار گسترده تری را در عمق و ژرفا داریم که برخی ساختارهای سیاسی ندارند. از این باید حداکثر استفاده ببریم و انشاء الله در این قلمرو فعال تر ظاهر شویم. من خودم راضی نیستم، با این که قریب به 6 ماه است که آمده ام(از 27 فروردین 1396) و تا کنون قریب به 14 جلسه نشست و بزرگداشت و همایش برگزار کرده ایم. اما به هر حال راه بسیار بلندی را در پیش داریم و امیدوارم بتوانیم به جایی که شایسته و بایسته انجمن مفاخر فرهنگی برسیم.
*در پایان بد نیست اشاره ای هم به انتظارات و مطالبات انجمن از سایر نهادهای دولتی و بالادستی داشته باشید
ما الان در انجمن خوشبختانه پتانسیل عظیم فرهنگی را داریم مثل هیات مدیره ما و بزرگانی چون آقای دکتر محقق، دکتر بهجت، دکتر دادبه، حجت الاسلام جوادی آملی و همچنین شورای علمی از جمله دکتر صدوقی سها، دکتر رواقی و همچنین جمع بسیار خوب ما و مدیر پژوهشی ما که پتانسیل ارزشمندی را فراهم می آورند. اما اگر حمایت بیرونی به ویژه حمایت مادی و اقتصادی صورت نگیرد، کار دشوار می شود. متاسفانه انجمن تا کنون به صورت کمک اداره می شود و ردیف بودجه مستقل ندارد و نیازمند حمایت های جدی از ارگان های مختلف هست. ما با چند ارگان نیز همزمان وارد مذاکره شده ایم تا شماری از کمک ها را جلب کنیم. اما اگر این کمک ها صورت بگیرد، انجمن به صورت صادقانه و خالصانه انرژی و پتانسیل لازم را برای تحقق بخش مهمی از ایده های فرهنگی این نظام و حکومت دارد. اما می دانید که مثلا برای گسترش روابط بین المللی نیازمند بودجه ای هستیم یا باشگاه مفاخر یا نشست هزار حکیم نیازمند بودجه است. باید پول باشد تا ما بتوانیم تالار آینه را بازسازی کنیم. همچنین در نظر داشته باشید که نباید از ساختمان فاخری مثل این ساختمان استفاده اداری شود و باید قطعا ساختمان دیگری داشته باشیم که نیروی اداری به آن جا منتقل شود و این جا بدل به موزه مفاخر شود. در این عرصه حقیقا نیازمند حمایت هایی هستیم که کاملا مادی و مالی است. خوشبختانه انجمن با تلاش های بزرگانی چون دکتر محقق و دیگر اعضای هیات مدیره چنان اعتباری دارد که ما به هر کس در ایران بگوییم که بیاید کار فرهنگی کند، استقبال می کند. این پتانسیل مهمی است، اما اگر حمایت مالی نباشد تا حدی که ما در پرداخت حقوق کارکنان دچار مشکل شویم، فاجعه ایجاد می شود.
گفتگو: محمدرضا زمانی خطیبی
انتهای پیام/