«سی» تجربهای متفاوت، اما جوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، سروده های فردوسی روزگارهای طولانی در میان اهل موسیقی با اقبالی رو به رو نمیشد. علتش هم وزنهای تکراری در همه بیتها بود. از آنجایی که شاهنامه در قالب شعری مثنوی سروده شده؛ این شاهکار ادبی در قفسه کتاب های اهل موسیقی برای سال ها خاک می خورد. البته هنرمندان موسیقی کلاسیک همچون حسین دهلوی در کارنامه هنری خود «بیژن و منیژه» را دارد که ساخت این کار موسیقایی به سال 1354 برمیگردد.
پس از گذشت سالها در این میان سرانجام یکی پیدا شد و چراغی روشن کرد؛ شهرام ناظری برای نخستین بار سراغ سروده های فردوسی رفت و آلبوم آواز اساطیر را با محوریت شاهنامه کردی منتشر کرد. این آلبوم از موفق ترین آثار موسیقی ایران با محوریت شاهنامه بود. ناظری بعدها در جریان همکاری با حسین علیزاده هم تجربههایی با شاهنامه داشت تا بالاخره در اسفند 1394 آلبوم «درفش کاویانی» را منتشر کرد. البته او پیش از این در آلبوم «آواز اساطیر» شاهنامه را به زبان کردی روایت کرده بود.
در این میان دیگران هم تجربههایی در مواجهه با شاهنامه داشتند؛ حمید متبسم چند سال پیش پروژه «سیمرغ» را با آواز همایون شجریان روی صحنه برد و آلبومش را هم منتشر کرد.
به هر روی همه این تجربه ها محدود بود و اندک. حتی در نشست خبری بیست و پنجمین جشنواره موسیقی فجر(سال 88) اعلام شد که برای اولین بار بخشی به عنوان شاهنامه در جشنواره موسیقی فجر طراحی شده است، اما استقبال اندک هنرمندان از این موضوع باعث شد که دبیران و مسئولان با سکوت کامل از این بیتوجهی عبور کنند.
اما این کمتوجهیها به یک باره از میان رفته و امسال شاهد اجرای دو پروژه ی مهم با موضوع شاهنامه هستیم. پروژه هایی که هر کدام اهمیت خاص خودش را دارد و نشان از توجه ویژه ی اهل موسیقی به شاهنامه است.
از یک سو شهرام ناظری و حافظ ناظری پروژه «آواز پارسی» را براساس داستان ضحاک و فریدون طی چند شب در سالن وزارت کشور به صحنه بردند و از سویی دیگر همایون شجریان و سهراب پورناظری پروژه «سی» را در کاخ سعدآباد به صحنه بردهاند و اجراهایشان همچنان ادامه دارد.
«آواز پارسی» برخلاف ادعاهای حافظ ناظری که گفته بود حاصل تلاشهای او در هنگام بودنش در امریکا بوده؛ بیشتر تکرار همان آلبوم «درفش کاویان» به آهنگسازی فرید الهامی بود و تنها چند بخش متفاوت داشت. شاید مهمترین ویژگی «آواز پارسی» را باید استفاده کامل از اشعار فردوسی دانست. یعنی در این کنسرت جز اشعار فردوسی چیزی اجرا نشد و ناظریها به اصالت شاهنامه وفادار بودند.
پروژه «سی» اما ماجرای متفاوتی دارد. همایون شجریان و سهراب پورناظری سراغ یک پرفورمنس رفتهاند. آنان تئاتر و هنر مدرن ویدیو مپینگ و البته زیباییهای محیط را به خدمت گرفتهاند. محوریت این پروژه، داستان رودابه و زال است اما نگاهی به داستان رستم و سهراب و رستم و اسفندیار هم دارد.
محوریت سی شاهنامه فردوسی است اما تنها یک قطعه با اشعار فردوسی اجرا میشود. بازیگران روی صحنه میآیند و داستان را روایت میکنند. دیالوگ بازیگران هم نه با اشعار شاهنامه که با زبان محاوره است. در واقع «سی» را نغمه ثمینی براساس داستان های شاهنامه نوشته است.
در این پروژه ویدیو مپینگ نقش مهمی دارد. تصاویری که برای فضاسازی براساس داستان ساخته شده و مخاطب این تصاویر را بر روی دیوارهای بزرگ کاخ ملت میبیند. ویدیومپینگ وقتی با زیباییهای محیط همراه می شود، جذابیتهای بسیاری برای مخاطب دارد. درخت های سربه فلک کشیده، دیوارهای کاخ ملت، ابرهای پراکنده در آسمان که با نور مهتاب جلوه ای خاص دارند، نسیم هایی که گاهی از میان درختان وزیدن میگیرند و خود را به صورت مخاطبان میکوبانند؛ همه اینها از زیبایی های بصری این پروژه است.
پرفورمنس در پروژه «سی» تا آنجا پیش میرود که سعی در به بازی گرفتن نوازندگان و خواننده هم دارد. اما در این منظور تنها حضور سهراب پورناظری تا حدودی موفق است. پورناظری که آهنگساز پروژه «سی» است و معمولا به دنبال تجربههای جدید است به طوری که اگر بگویم انسان به دو بار زندگی نیاز دارد یکبار برای تجربه بار دیگر برای به کار بردن تجربههای قبلی در مورد او باید گفت او هر دوبار را دست به تجربههای جدیدی میزند.
در این کار هر بخش با نمایش اجرا می شود به دنبالش نوازندگان و خواننده روی صحنه میآیند و قطعهای متناسب با موضوع نمایش اجرا میکنند. اما اغلب این آثار پیشتر برای موضوعهای دیگری اجرا و منتشر شدهاند.
«با من صنما»، «ابر میبارد» و چند قطعه دیگر از جمله کارهایی بودند که پورناظری پیشتر برای فیلم های حمید نعمت الله ساخته بود، اما او در طی یک تجربه جدید تصمیم گرفت آن را با این پروژه ترکیب کند.
در این میان چند قطعه جدید هم اجرا شد اما تنها یکی از این قطعهها با شعر فردوسی بود. در واقع کنسرت-نمایش سی محوریتش شاهنامه است اما خبری از اشعار شاهنامه نیست.
سی پرفورمنسی است که جذابیت های بصری بسیاری دارد. سی تجربهای جدید است که البته پیش از این برادرش سهراب یعنی تهمورس پورناظری آن را در کنسرت «تهمورس و ما» در شکلی کوچکتر تجربه کرده بود، حال این بار پورناظریها در کارهایشان همیشه به دنبال فضاهای جدید بودهاند و البته همایون شجریان هم از این فضای جدید همیشه استقبال میکند.
در این میان اما هر تجربه جدیدی ایرادهایی هم دارد و البته مخالفانی. «سی»هم پروژهای بی نقص نیست؛ وقتی یک کنسرت-نمایش میتواند هر شب 4 هزار تن را به کاخ سعدآباد بکشاند، می شود بیشتر برایش تمرین کرد و بیشتر برایش وقت گذاشت.
به هر روی سی تجربهای متفاوت است که به سراغ آن رفتن جرات میخواهد. شاید این تجربه ها راه را برای کارها شاید این چنین تجربههایی راه را برای تجربههایی بهتر و پخته تر باز کند و البته باید آرزو کرد که سهراب شوریده کمی آرام شود و از تجربیات بکر خود بهترین استفاده ببرد، اما به نظر میرسد او به همراه همایون شجریان حالا حالا به دنبال تجربههای جدید هستند.
انتهای پیام/