رنج و گنج یک سیاستمدار
نزد دشمنانِ زیرک و عوامِ محروم از منافع دنیوی، هاشمی صاحب برج و باروها و ملک و املاک فراوان بود و باغهای پسته و راغهای خجسته، داغهای برجستهای بر پیشانی او زده بود که او را مستحق هرگونه بهتان ناجوانمردانه میکرد. دلسوزان او و مخالفان فکریاش، البته بر ضرورت فاصلهگیری او از برخی نزدیکان بیملاحظهاش تأکید میکردند.
هاشمی، در یک کلام، سیاستمدار بود و لازمه زندگی سیاسی او همین انتخابهای روزمره معطوف به قدرت بود. اخلاق، جز در مواردی معدود و متکی بر فطرت و وحی الهی، دامنهای قابل تفسیر و آلوده به نسبیت دارد. اخلاقیزیستن یک سیاستمدار نیز در همین ورطه پرمناقشه و هولبرانگیز گرفتار است. ازهمینروست که برای سیاستمدار اخلاقگرا، عرصه بسیار تنگ و محدود است. باید با بدنامی سیاستمداربودن گذران عمر کند. از سویی، باید حدود دینی و ملی را برای خود تعریف و رعایت کند، و از دیگر سو به اعمال قدرت یا مبارزه بر سر آن بپردازد. سختی کار به حدی است که از دید بسیاری کسان، سیاستورزی با اخلاق کنار نمیآید و عطای سیاست را به لقای آن میبخشند و دامن زهد از سر بازار قدرت بر میکشند و محبوبیت را به نفرت عوام و خواص ترجیح میدهند. بنا بر آنچه گذشت، لازم است که حرفه سیاستورزی و سیاستمداری در کشور ما مورد بحث و ارزیابی فراوان قرار گیرد و از آن اعاده حیثیت شود و عوام و خواص در معرض یادگیری دائمی درباره «زندگی سیاستمدارانه» قرار گیرند. سیاستمداری، یک حرفه لازم و ضروری برای حیات مدنی است و باید محترم شمرده و تأمین امنیت شود.
از جمله مهارتهای زندگی، مهارتهای زندگی سیاسی است تا همگان بتوانند سره را از ناسره در زندگی سیاسی تمیز دهند، تا یاد بگیرند که چگونه اشتباه سیاستمدار را تحمل یا اصلاح کنند، تا بتوانند ببخشند و فراموش نکنند، تا اعتماد کنند و ایمان کورکورانه نیاورند، تا کسان را از ناکسان تمیز دهند، تا رجالههای شهرتطلب را از رجال شرافتمند تشخیص دهند. امید که درس ما از زندگی و مرگ آیتالله هاشمی، درکی متناسب با زندگی سیاستمدارانه باشد. رنج یک سیاستمدار گنج پرارزشی برای زندگی مدنی ماست.
انتهای پیام/