دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

تهدید زبان فارسی و خلأهای قانونی/ سازمان‌های فرهنگی چقدر درباره زبان فارسی تکلیف قانونی دارند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد با وجود انتقادها، اظهار نظرات و هشدارهایی که پیوسته در رسانه‌ها و جراید درباره مخاطراتی که زبان فارسی را تهدید می‌کنند وجود دارد، خط و مشی واحد و موجهی برای صیانت و تقویت زبان فارسی وجود ندارد.
کد خبر : 144463

هادی حسینی‌نژاد، خبرنگار فرهنگی آنا: بدون شک در هر ملت و فرهنگی، «زبان» یکی از اصلی‌ترین عناصر هویتی به شمار می‌آید؛ تاجایی که می‌توان با بررسی حوزه‌های زبانی، پیش‌روی‌ها و یا انفعال آن‌ها، روایتی قابل تامل از تاریخ جهان داشت. بر این اساس، قدرت زبانی را باید به مثابه یکی از فاکتورهای قدرت فرهنگی و حتی سیاسی در جهان دانست. از طرف دیگر، حفظ فرهنگ، اندیشگی و ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در هر جامعه‌ای نیازمند حراست و مراقبت از زبان است؛ یعنی ضعیف شدن زبان ملی هر ملتی، ممکن است به قیمت سقوط مبانی فرهنگی، اخلاقی، اندیشگی و... بینجامد. ضمن آنکه ارزیابی تاریخ، تمدن و پیشینه فرهنگی یک کشور، بدون توجه به غنای زبانی آن کشور میسر نیست.


با این مقدمه و فرض دانستن اهمیت و ضرورت حفظ و مراقبت از زبان فارسی، بررسی موقعیت و مخاطراتی که این میراث عظیم فرهنگی نزد ملت ایران را تهدید می‌کند، امری ضروری است. این مساله به کرات از سوی اساتید، کارشناسان و اهالی اندیشه در کسوت‌های مختلف موضوع هشدار بوده و هست. اما چرا با وجود تفاهم در این نظر، زبان فارسی روز به روز، بیشتر و بیشتر در معرض خطر تضعیف قرار می‌گیرد؟ موضع این سوال، تنها با عنایت به آشفته‌بازار شبکه‌های اجتماعی که توام با ترویج غلط‌‌نویسی‌ها و غلط‌خوانی‌ها شده است، اثبات می‌شود؛ جریانی که به نظر می‌آید مانند بسیاری از جریان‌های مبتنی بر تکنولوژی، در غیابِ حزم‌اندیشی مسئولان به جامعه ایرانی سرازیر شده و امکان هدایت و مقابله با آسیب‌ها را تقریبا محال کرده است.


برای بررسی شرایط موجود، از بررسی سررشته زبان فارسی در سازمان‌ها و وظایف آن‌ها ناگزیریم؛ پس در ادامه خط و ربط کارکردهای قانونی، مصوبات و آیین‌نامه‌ها در زمینه زبان و ادب فارسی را مرور می‌کنیم:


1- قانون اساسی


قانون اساسی به عنوان قانون بالادستی در جمهوری اسلامی ایران، در اصل پانزدهم، بر اهمیت زبان فارسی و ضرورت استفاده از آن تاکید کرده است: «‎‎‎‎‎زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد...» این اصل، تنها اصلی است که در آن به زبان فارسی اشاره شده اما به هر تقدیر بر اهمیت آن صحه گذاشته و به تبع این اهمیت، طبعا زبان رسمی و مشترک مردم ایران باید مورد حراست و تقویت نیز قرار بگیرد.


2- شورای عالی انقلاب فرهنگی


اگرچه نهادها و سازمان‌های متعددی در شاکله جمهوری اسلامی ایران وجود دارند که برای آن‌ها کارکردهای فرهنگی تعریف شده، اما مسئولیت تدوین و تصویب اصول فرهنگی در کشور، به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی گذاشته شده است؛ به طوری که «تدوین و تصویب اصول، اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌ریزی فرهنگی و علمی کشور، تدوین نقشه مهندسی فرهنگی کشور و روزآمد نمودن آن‌ها» نخستین بند از وظایف این شورا بوده که در اساسنامه آن مورد اشاره قرار گرفته است. با این حساب برای بررسی کارکرد دستگاه‌های فرهنگی، باید به وظایفی که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای آن‌ها مصوب کرده، توجه کنیم.


3- فرهنگستان زبان و ادب فارسی


مطابق با رای و نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی، مهم‌ترین و اصلی‌ترین نهاد در حوزه حفظ و توقیت زبان فارسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی است؛ آنچنان که در اساسنامه‌ آن، فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان «عالی‌ترین مرجع سیاست‌گذاری و رسیدگی به مسائل زبان و ادب فارسی» (ماده 8) معرفی شده است.


ماده یکم؛ اهداف فرهنگستان زبان و ادب فارسی:



  1. حفظ قوّت و اصالت زبان فارسی به‌عنوان یکی از ارکان هویّت ملّی ایران و زبان دوم عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامی.

  2. پروردن زبانی مهذّب و رسا برای بیان اندیشه‌های علمی و ادبی و ایجاد انس با مآثر معارف تاریخی در نسل کنونی و نسل‌های آینده.

  3. رواج زبان و ادب فارسی و گسترش حوزه و قلمرو آن در داخل و خارج کشور.

  4. ایجاد نشاط و بالندگی در زبان فارسی به تناسب مقتضیات زمان و زندگی و پیشرفت علوم و فنون بشری با حفظ اصالت آن.


به کار بردن تعابیر حفظ قوت و اصالت زبان فارسی، پروردن زبانی مهذب، رواج زبان و ادبیات فارسی در داخل و خارج کشور و ایجاد نشاط و بالندگی در زبان فارسی، موید مسئولیتی است که به عهده فرهنگستان زبان و ادب فارسی گذاشته شده است اما این اهداف، در قالب چه وظایفی محقق می‌شوند؟


ماده 2؛ وظایف فرهنگستان زبان و ادب فارسی:



  1. سازمان دادن و تمشیت فعالیت‌های ناظر به حفظ میراث زبانی و ادبی فارسی.

  2. تأسیس واحدهای واژه‌سازی و واژه‌گزینی و سازمان دادن واحدهای مشابه در مراکز دانشگاهی و دیگر سازمان‌های علمی و فرهنگی و هماهنگ ساختن فعالیت‌های آنان از راه تعاطی تجارب.

  3. نظارت بر واژه‌سازی و معادل‌یابی در ترجمه از زبان‌های دیگر به زبان فارسی و تعیین معیارهای لازم برای حفظ و تقویت بنیۀ زبان فارسی در برخورد با مفاهیم و اصطلاحات جدید.

  4. کمک به معرفی و نشر میراث زبانی و ادبی فارسی به‌صورت اصیل و معتبر.

  5. اهتمام در حفظ فرهنگ‌های محلی و مردمی و جمع‌آوری و ضبط و نشر امثال‌وحِکَم و کلیۀ اَعلام و اصطلاحات فارسی در همۀ زمینه‌ها و بهره‌برداری از آن‌ها برای پرورش و تقویت زبان و ادب فارسی.

  6. سازمان دادن تبادل تجربه‌ها و دستاوردهای مراکز پژوهشی در حوزۀ زبان و ادب فارسی و تأمین موجبات بهره‌برداری صحیح از این تجربه‌ها.

  7. بهره‌برداری صحیح از زبان‌های محلی (در داخل و خارج از ایران) به‌منظور تقویت و تجهیز این زبان و غنی ساختن و گستردن دامنۀ کارکرد آن.

  8. معرّفی محقّقان و ادبا و خدمتگزاران زبان و ادب فارسی و حمایت از نشر آثار ایشان و کمک به تأمین وسایل فعّالیت عملی و فرهنگی آنان و فراهم آوردن موجبات تقدیر از خدماتشان.

  9. بررسی و تصویب نتایج فعّالیت‌های مراکز پژوهشی و فرهنگی که برای تهذیب و اصلاح یا توسعه و تقویت زبان فارسی مفید شمرده می‌شوند و ابلاغ و توصیۀ کاربرد آن‌ها به مؤسّسات علمی و فرهنگی و سازمان‌ها و نهادهای عمومی.


در بین مواد نه‌گانه فوق که به عنوان وظیفه فرهنگستان زبان و ادب فارسی در نظر گرفته شده‌اند، عملا تنها بند 1 است که می‌توان از آن به این تصور رسید که برای فرهنگستان نقشی در راستای هدایت (و شاید نظارت بر) سایر دستگاه‌های فرهنگی کشور در حرکت به سوی اهداف اصلی (یعنی حفظ و تقویت زبان فارسی) در نظر گرفته شده است؛ آن هم در حد «سازمان دادن و تمشیت فعالیت‌های ناظر به حفظ میراث زبانی و ادبی فارسی» چراکه الباقی موارد و البته ماده‌های دیگر این اساس‌نامه، بیشتر مربوط به ساختار خودِ فرهنگستان است؛ از تعیین اعضا گرفته تا بودجه و ...


با عنایت به حدود اختیارات تعیین شده در اساسنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید گفت عملا این نهاد نمی‌تواند ضمانت اجرایی روشنی برای مصوبات و سیاست‌های خود از سوی سایر دستگاه‌های فرهنگی کشور داشته باشد. گذشته از این‌که عملکرد این نهاد تا چه حد مفید بوده، مصداق روشن آن اعتراض‌هایی است که در دوره‌های مختلف از سوی رئیس فرهنگستان به سایر نهادها، خصوصا سازمان صدا و سیما داشته و از رعایت نشدن مصوبات فرهنگستان در تولید محتوا انتقاد کرده است.


4- سازمان صدا و سیما


با توجه به ساز و کار رسانه در کشور ما و حدود قانونی تعریف شده در آن، گسترده‌ترین رسانه به لحاظ عمومیت مخاطبان، سازمان صدا و سیما یا به قولی رسانه ملی است. این سازمان در جدول و نمودارهای نظارتی-مدیریتی، شرایط متفاوت از سایر نهادهای فرهنگی دارد؛ به طوری که در اساسنامه این سازمان (ماده 1) آمده است: «سازمان به موجب قانون اداره صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سازمانی است مستقل و زیر نظر مشترک قوای سه‌گانه کشور که بر‌طبق قانون اداره صدا و سیمای جمهوری اسلامی، قانون خط مشی و مفاد این اساسنامه اداره می‌شود.»


شاید بی‌راه نباشد اگر بگوییم همواره بیشتر تأثیر بر عادت‌های زبانی مردم، مربوط به رادیو و تلویزیون است. شواهد و قرائن مختلفی وجود دارد که می‌توانیم از آن‌ها به تایید این نظریه در جامعه خود برسیم؛ جامعه‌ای که تکیه‌کلام‌هایش را مستقیما از برنامه‌ها و شخصیت‌های تلویزیونی اقتباس می‌کند و به سادگی دچار تغییرات زبانی می‌شود. اما با وجود حساسیت‌ها و ضرورت‌ها، عجیب است که در اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، هیچ اثری از «زبان فارسی» نیست؛ به عبارت دیگر هیچ رسالت قانونی برای این نهاد در راستای حفظ و تقویت زبان فارسی در نظر گرفته نشده است.


5- معاونت امورفرهنگی وزارت ارشاد


یکی دیگر از عرصه‌های مهم و مرتبط با ساحت زبان فارسی، عرصه نشر مکتوب است که مطابق با سازوکار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مسئولیت نظارت و مدیریت این عرصه، بر عهده معاونت امور فرهنگی این وزارتخانه است. البته این معاونت برای انجام کار، مکلف است از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تبعیت کند؛ مصوبه‌ای با عنوان: «اهداف، سیاست‌ها و ضوابط نشر کتاب». نسخه اول از این مصوبه، مربوط به سال 67 است اما آخرین اصلاحیه آن به سال 89 باز می‌گردد.


در این مصوبه «اعتلای فرهنگ دینی و ملی در جامعه از طریق توسعه دانش و نهادینه­کردن ارزشهای اسلامی، ایرانی و انقلابی با تأمین آزادی نشر کتاب، حفظ حرمت و آزادی قلم، صیانت از جایگاه والای علم، اندیشه و ایمان دینی و همچنین ایجاد زمینه مناسب برای حضور مؤثر در عرصه جامعه جهانی» به عنوان «هدف» مطرح شده است اما تقریبا در هیچ بند و ماده‌ای از آن، نمی‌توان رد و نشانی از «زبان فارسی» با آن تعبیری که مورد نظر در این نوشتار است، یافت. مثلا در تبصره 5 ماده 4 (حدود قانونی) و در بخش دین و اخلاق، آمده است: «بیان مراودات جنسی یا مفاسد با زبانی عفیف و غیرمحرک به­منظور آموزش، انتقال پیامی مثبت یا نشان­دادن چهره شخصیت­های منفی، از حکم این بند (بند4: بیان جزئیات مراودات جنسی، گناهان، کلمات رکیک و مستهجن، به­نحوی­که موجب اشاعه فحشا شود.) مستثنی است.».


تنها در بند 8 بخش حقوق و فرهنگ عمومی همین ماده (حدود قانونی) «تخریب هویت زبان ملی» نهی شده است و لاجرم وزارت ارشاد (معاونت امورفرهنگی) موظف است از تخریب هویت زبان فارسی جلوگیری کند. اما این اشاره خُرد –که البته به نظر می‌آید ناظر به تعریفی کلی از زبان فارسی است؛ نه مرتبط با اجزای ساختار و سلامت داخلی زبان- در برابر چندین و چند ماده و تبصره، تا چه حد موید اهمیت زبان فارسی است؟ صرف‌نظر از این موضوع، آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی انتظار دارد معاونت امور فرهنگی ارشاد در بخش کتاب (اداره کتاب) مانع از انتشار کتاب‌هایی شود که دارای زبانی ضعیف و توام با اغلاط املایی و ویرایشی هستند؟ در این‌صورت چرا ممیزان کتاب، حساسیتی روی املا و انشای کتاب‌ها ندارند و تمرکزشان بیشتر روی موارد اخلاقی، سیاسی و ... است؟ اصلا آیا در شرایطی که در کشور، سالانه بیش از 80 هزار نوبت کتاب منتشر می‌شود، چنین انتظاری، عاقلانه و به‌جا است؟


البته خارج از حیطه مصوبه «اهداف، سیاست‌ها و ضوابط نشر کتاب» برای معاونت امورفرهنگی وظایف دیگری همچون «برنامه‌­ریزی، توسعه، ترویج و گسترش زبان و ادبیات فارسی، فرهنگ ایرانی ـ‌ اسلامی از طُرق مختلفی چون راه‌اندازی و حمایت بنیادها و بنگاه‌های فرهنگی ـ هنری ـ ادبی همچنین تبیین و ارتقای جایگاه آن‌ها در داخل و خارج از کشور با هماهنگی و همکاری مراکز ذی‌ربط» تعیین شده است اما اولا چگونگی عملکرد این معاونت در بخش‌های مورد اشاره، موضوع دیگری است و ثانیا این وظایف، در موضع مقابله و توقف جریان‌های غلط‌نویسی نیستند و شیوع و انتشار غلط‌های املایی و انشایی در کتاب‌ها، ادامه دارد.


سایر نهادها


چنانچه در مقدمه این نوشتار آمد، به جز نهادهای اصلی که به آن‌ها اشاره شد، نهادها و سازمان‌های متعددی با کارکردهای فرهنگی در کشور ما وجود دارند که هر کدام به نوعی با مقوله «زبان» سروکار دارند. اما سوال این است که وقتی تاثیرگذارترین نهادها در این زمینه، دچار اما و اگرها و خلاء‌های قانونی هستند، چه انتظاری می‌شود از سایر دستگاه‌ها داشت؟ مثلا در زمینه درج شعارها و پیام‌های اجتماعی که در فضای شهری انتشار می‌یابند، تبلیغات و... متاسفانه مشکل غلط‌نویسی حتی در مطبوعات و رسانه‌های مکتوب نیز به وفور وجود دارد و سازوکار مشخصی برای مقابله با آن وجود ندارد. اگرچه در سال‌های اخیر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد گام‌هایی را در راستا مانند انتخاب و تجلیل از رسانه‌هایی که به پاکیزه نویسی اهمیت می‌دهند، در ایام نمایشگاه مطبوعات برداشته است اما این اقدامات، زیرساخت‌های قانونی مشخص و ایجابی ندارند.


حرف آخر اینکه...


بررسی‌ها نشان می‌دهد با وجود انتقادها، اظهار نظرات و هشدارهایی که پیوسته در رسانه‌ها و جراید درباره مخاطراتی که زبان فارسی را تهدید می‌کنند وجود دارد، خط مشی واحد و موجهی برای صیانت و تقویت زبان فارسی وجود ندارد. در این فضا، هر نهاد و سازمانی کار خودش را می‌کند و از طرفی سازوکار اجرایی مناسب برای اجرایی شدن این مطالبه ملی وجود ندارد. در چنین شرایطی، چطور می‌شود از همه‌گیر شدن کارکرد شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هراسان نشد وقتی اشتباهات نوشتار کم کم به الگوهای ثابت و مشخص با کلمات و اصطلاحاتی مانند «عسیسم» به جای عزیزم، «عایا؟» به جای آیا، «لدفن» به جای لطفا و... در محاوره‌های مکتوب مردم تبدیل می‌شوند؟


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب