ملک و ملکوت در علم امروز؛ چرا سقف علوم مدرن محدود است؟
به گزارش آنا، هفدهمین گردهمایی سراسری معاونان پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی با حضور محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در مجتمع فرهنگی، آموزشی و رفاهی فرهیختگان (سیسرا) برگزار شد.
طهرانچی در این نشست چند ساعته به تبیین بنیادین نقش دانش، دانشمند و دانشگاه در جامعه پرداخت.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در بخش ابتدایی سخنان خود به رابطه میان علم و ایمان اشاره کرد و به تشریح این موضوع پرداخت که باید به معرفتی برسیم که تنها به ظاهر حیات دنیوی محدود نباشد، بلکه باطن و ملکوت عالم را نیز در بر گیرد.
مشروح بخش اول سخنرانی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی را در همین رابطه در ادامه میخوانید.
قرآن کریم در یک سوال بنیادین از ما میپرسد: «لمن الارض و ما فیها» یعنی این زمین و آنچه در آن است، از آنِ کیست؟ و از دانشمندان انتظار دارد براساس علم خود پاسخ دهند.
دانشمندان باید مبتنی بر علوم تخصصی خود مثل روانشناسی، پزشکی، فیزیک، زمین شناسی و... به این سوال پاسخ دهند. پاسخ ما به این سوال، الله است.
پس از پرسش درباره خالقیت، خداوند سوال میکند که ربوبیت از آنِ کیست؟ چه کسی پرورشدهنده و روزیدهنده این عالم است؟ ما مجدداْ پاسخ میدهیم خداوند. سوال بعدی از دانشمندان درباره باطن عالم است. آیا روانشناسی فقط پردازش مغز است؟ کار مغز و اعصاب تنها تنظیم بیوشیمی و بیوفیزیک است؟ ملکوت آسمانها و زمین به دست کیست؟ و کیست که همیشه همراه شماست و هیچ کس همراه او نیست؟ مجدد پاسخ میدهیم الله.
قرآن میفرماید شما از منظر علمی خود راست نگفتید. از علمی که در اختیارتان است، پاسخ ندادید، بلکه از منظر ایمان و باورهای خود جواب دادید.
آیات ۸۵ تا ۹۲ سوره مومنون میفرماید خداوند «غیب» و «شهادت» در این دنیا قرار داده و شما به باطن حیات در چارچوب علمی خود توجه ندارید و صرفاْ از روی ظاهر دنیا به سوالات پاسخ میدهید. قرآن کریم در ادامه توصیه به بررسی تمدنهای گذشته میکند که مردم آن رفتهاند ولی کاخها و آثار آنها باقی مانده است؛ لذا این قابل رویت است که برخی میتوانستند علم پیدا کنند و کردند. آنها پژوهش در مُلک بلد بودند، اما به ملکوت چشمی نداشتند؛ پس پاسخ «الله» از علم آنها درنمیآمد.
بعضی مسئله علم دینی و غیردینی را مطرح میکنند درحالی که ماهیت اساساْ چیز دیگری است. اگر معلوم خود را دنیا قرار دادید، علم شما دنیانگر خواهد بود.
بر جسم که ظاهر استُ باطنی وجود دارد به نام نفس و بر عقل هم باطنی به نام دل است. البته عقل و دل به سبب اینکه روح الهی در انسان دمیده شده، به وجود آمدهاند و این انسان را اشرف مخلوقات کرده است. اگر ما به این نکات درمورد علم توجه نکنیم، به نقطهای میرسیم که اگرچه در پاسخ به این پرسش که «من ربک» میگوییم الله، اما پاسخ میشنویم که دروغ میگویید؛ زیرا از مسیری که ما پیمودیم، خدا درنمیآید.
انسانشناسان معتقدند انسان توانش، گرایش، دانش و بینش دارد. انسان در توانش دچار ضعف و قوه، در گرایش درگیر فجور و تقوا، در عقل شامل ظن و علم و در دل دچار ایمان و کفر میشود. البته دقت داشته باشیم که قوه تنها مربوط به جسم نیست، آنچه از آن به عنوان فناوری یاد میکنیمُ مربوط به همین قوه است. چرا خداوند در قرآن میفرماید شما دروغ میگویید؟ زیرا ما به «صدور» توجه نداریم. بنابر آیه کریمه «قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» ما یک لایه آشکار و لایههایی پنهان داریم. ما به درون انسانها تسلطی نداریم، زیرا آنها لایههای پنهانی دارند.
خداوند برای انسان «صدر» قائل است که در اصطلاح به آن سینه میگویند، اما در اصل، لایه پنهانی انسان است. خداوند به ذات نهان صدور آگاه است. ما نیز میتوانیم بر این لایه پنهان آگاه شویم.
در عالم هستی یک مُلک و یک ملکوت قرار دارد که درهم آمیخته آنها عرش الهی را میسازد. قرآن کریم انسان را هم به تأمل در مُلک دعوت میکند و هم ملکوت الهی؛ لذا ملکوت عالم نیز قابل رویت و دستیابی برای انسان است.
علمی که ما امروز در اختیار داریم، نگاهی به ملکوت عالم ندارد. از چنین علمی «بخرج الحی من المیت» حاصل نمیشود. از آن هوش مصنوعی، کوانتوم و... درمیآید، اما چون سقف آن محدود است، سعادت حاصل نمیشود. اوج تمدن ۳۰۰ ساله این علم میشود اسرائیلی که مانند یک گرگ وحشی به جان انسانها افتاده و درکی از انسان، مادر، کودک و آمبولانس ندارد. چون علم او به ملکوت عالم راه ندارد. خروجی علم او، قتل سیدحسن نصرالله و از بین بردن خوبیهای این عالم است.
به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی، اصلاْ علم غیردینی نداریم. علم باید به ملک و ملکوت راه داشته باشد. علمی که به ملک و ملکوت راه دارد، چه ادراکش حسی و معرفتش بصری باشد، چه ادراکش حافظهای و فراگیری سرگذشت ملتها، چه خودآگاهی، چه عقلی، چه مبتنی بر فراگیری نقل صادق و چه شهودی باشد، این علم باید بتواند به ملک و ملکوت عالم هستی راه پیدا کند.
پیامبر (ص) میفرماید: علم سه تاست: آیتى محکم، یا فریضه اى میانه، یا سنّتى برپا و جارى. حضرت امام در چهل حدیث این سه را جهت علم معرفی میکند و میفرمایند که اینها جنس علم نیست. فیزیک میتواند آیه محکمه باشد. امام میفرماید علم تاریخ اگر با نظر عبرت باشدُ میتواند آیه محکمه و اگر در شناخت جامعه باشد، میتواند سنت قائمه باشد. آیه محکمه به مقام روحانیت، فریضه عادله به مقام خیال و سنت قائمه به مقام ملک راه دارد. یعنی دانش سه جهت اصول اخلاقی، اعتقادی و یا علمی دارد به عبارتی دیگر به توانش، بینش و یا گرایش انسان مرتبط است.
قرآن میفرماید کسانی مصداق اوتوا العلم در آیه «وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ ...» هستند، میتوانند به باطن دنیا راه پیدا کنند و آنها هستند که میگویند آنچه از عالم غیب به ما رسیده، حق است؛ لذا معرفت این انسانها افزایش پیدا میکنند و به درجه ایمان میرسند و مصداق ادامه این آیه شریفه میشوند که «فَیُؤۡمِنُواْ بِهِۦ». قلب آنها نیز مصداق «فَتُخۡبِتَ لَهُۥ قُلُوبُهُمۡۗ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِلَىٰ صِرَٰطࣲ مُّسۡتَقِیمࣲ» خواهد شد و آنجاست که «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ.» حال باید بررسی کنیم که دانشگاه در این میان چه نقشی دارد. شاکله عمل، دانش، گرایش و توانش است. پس دانشگاه شاکله عمل را میسازد.
نگاه ما به علم آن است که علم حقیقتی دارد. این حقیقت از محکمات شروع میشود و با پارادایم، مکتب، رویکرد، نظریه، روش، الگو و عالِم تا گزاره پیش میرود. گزاره، جملهای علمی است که از یک عالِم مبتنی بر نظریهای در چارچوب مکتبی مبتنی بر پارادایمی که باید بر محکمات حاکم باشد، صادر میشود.
امیرالمومنین میفرماید مردم سه دستهاند: عالم ربّانى، علم جویى که در راه نجات و رستگارى است و فرومایگانى که این سو و آن سو مى روند. اگر انسان جزو دسته سوم بود، به نور علم روشن نمیشود و نتیجه آن میشود که خدا در پاسخ به ما میگوید که دروغ میگویید.
طهرانچی در بخش دوم سخنرانی خود، ضمن تشریح نقشه راه دانشگاه آزاد اسلامی در مسیر جامعهپردازی، نکاتی را درباره مدل جدید دانشگاه در دوره دوم بیان کرد که مشروح آن در ادامه آمده است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیراْ در تشریح نقش دانشگاه، سه وظیفه تولید علم، تربیت عالم و جهتدهی به این دو را متوجه دانشگاه دانستند. از این بیان ما نتیجهگیری کردیم که دانشگاه باید نهاد پیشرفت باشد. دانشگاه در غرب نهاد توسعه است؛ نه نهاد علم. دانشگاه چهار نظام برای جهتدهی به تولید علم و تربیت عالم دارد؛ تربیتی، علمی، فناوری و فرهنگی. دانشگاه محل پردازش دانش، بینش و گرایش است؛ به عبارتی دیگر دانشگاه سه ساحت اصلی علم، فرهنگ و فناوری دارد که در هریک از آنها سه مفهوم آموزش، پژوهش و کاربست وجود دارد.
در ساختار علمی جدید دانشگاه آزاد اسلامی، گروههای دانشی ناظر به مفهوم آموزش تشکیل شدهاند. هرموضوع یک گروه کشوری یا school دارد که در هراستان faculty و در هر واحد department نام میگیرند.
دانشگاهی که تنها به علم بپردازد، از جامعهپردازی جا میماند؛ لذا باید ساختارهای جدید را برای آن بسازد. علم زمانی قدرت است که به جامعه متصل شود.
رهبر انقلاب میفرمایند ما الگوی پیشرفت خود را داریم که آن را از جایی کپی برداری نکردهایم؛ این یعنی دانشگاه ما باید الگوساز نیز باشد. الگویی که در آن ایمان، علم و عدالت وجود دارد. جامعهپردازی انجام ماموریت خود یا همان پاسخگویی دانشگاه به نیاز جامعه است. نظام تربیتی دانشگاه جامعهپرداز، جامعه کارآمد، نظام علمی آن، جامعه خلاق، نظام فناوری آن جامعه نوآور و نظام فرهنگی آن جامعه فرهیخته با سبک زندگی درست میسازد. علم بدون خلاقیت که اساساْ علم نیست. ما عادت کردهایم که به مقاله نمره میدهیم؛ درحالی که باید به خلاقیت نمره داد. اگر خلاقیت در مقاله جای نمیگیرد، این عیب ماست.
دانشگاه آزاد اسلامی برای اتصال به جامعه، مفهومی با عنوان دانشکده موضوعی ارائه کرده است. دانشکدههای موضوعی لایه بعدی گروههای کشوری برای اتصال به جامعه یا فعالیتهای بین رشتهای است. بعضی به اشتباه میگویند رشته بین رشتهای؛ مثلاْ در بازهای که نانو وارد کشور شد، رشتههای مختلفی مثل نانوفیزیک، نانوشیمی، نانومکانیک و ... تاسیس کردند ولی بعدها متوجه شدند که نانو یک رشته نیست؛ بلکه یک فرارشته است. در دانشکده نانو همه متخصصان از رشتههای مختلف شیمی، فیزیک، مکانیک و... میتوانند حضور داشته باشند و فعالیت کنند.
اعضای هیأت علمی در ساختار جدید، پژوهش ماموریت محور خود را در دانشکده (institute) و آموزش را در گروه (department) انجام میدهند. در دانشکده موضوعات درهم و فرارشتهای است. دانشکده لایه مقدمه ورود به ماموریت است. اگر در دانشکده حضور نداشتید، یعنی ماموریتی نیز نداشتهاید.
ذات گروه دانشی، رسالتمحور است. مسئول گروههای دانشی در واحدها، معاونان آموزشی هستند، اما معاونان پژوهشی مسئول کار با دانشکدهها هستند. معاونان پژوهشی مسئول پل زدن با جامعه هستند.
باید توجه داشته باشیم که تنها با ایجاد دانشکده موضوعی کار تمام نمیشود. بلکه در ادامه اتصال به جامعه، نیازمند مترجمهایی هستیم. سراهای نوآوری نقش مترجم را در این میان ایفا میکنند. مرکز رشد، صندوق پژوهش و فناوری، باشگاه ایده آرایی و... همگی بخشهای مختلف سرای نوآوری هستند. در یک کلام، سراهای نوآوری محل گفتگوی دانشگاه و جامعه خواهند بود.
در این سراهای نوآوری، مسئله از سوی جامعه، نیروی انسانی از سوی دانشگاه و سرمایه از طرف جامعه تزریق میشود. در این معنا، سرای نوآوری، مرکز رشد و پارک نیست؛ بلکه یک مفهوم کلان برای ارتباط یک دانشکده موضوعی با جامعه است که در آن کارآموزی و کارورزی صورت میگیرد. سرای نوآوری تضمین کننده منطق دانشگاه در جامعه برای رقم زدن اتفاقی بزرگتر است.
غرب از ابتدا با جامعه کار کرده و مسائل دانشگاه خود را از جامعه گرفته است؛ اصلاْ دانشگاه غربی همان جامعه گلخانهای است که تحت نظر دانشمندان قوام پیدا میکند. این جامعه ابعاد گوناگونی مثل اقتصادی، دفاعی و امنیتی، اجتماعی، سیاسی و سیاستی، سلامت و محیط زیست دارد. وقتی میگوییم که میخواهیم با جامعه کار کنیم، باید مشخص کنیم که دقیقاْ با کدام یک از این ابعاد کار داریم.
دانشگاه آزاد اسلامی در دوره اول تاسیس خود، تنها به دنبال فعالیت بر روی بعد اجتماعی جامعه بود و میخواست مفهوم شهروندی را براساس نظریه پارسونز توسعه دهد؛ لذا صرفاْ ساختار اجتماعی داشت که در این ساختار مسئولان یک جامعه شهری اعم از استاندار، امام جمعه، فرماندار و... حضور داشتند.
دانشگاههای علوم پزشکی در کشور ما، ساختارهای اجتماعی، نوآورانه و سلامت دارند. برای بعد سلامت بیمارستان، برای نوآوری پارک فناوری دارو و برای بعد اجتماعی خود مراکز بهداشت را تاسیس کردهاند.
دانشگاههای دولتی ما غالباْ ابعاد سیاسی و نوآوری دارند. مفاهیم آنها اکثراْ در بستر سیاستورزی تعریف میشود. دانشگاههای نظامی نیز دارای ساختارهای دفاعی و امنیتی و همچنین نوآوری هستند.
ما برای دانشگاه آزاد اسلامی در گام دوم خودُ سه مرحله درنظر گرفتهایم. دانشگاه آزاد اسلامی در مرحله اول، سراغ ابعاد اجتماعی، نوآوری و اقتصادی جامعه خواهد رفت. عرصههای عمل این سه بعد در دانشگاه آزاد متفاوت با سایر دانشگاهها هستند. بیمارستان، مدرسه و رسانه عرصه فعالیت اجتماعی، پارکهای علم و فناوری عرصه فعالیت نوآورانه و شرکتهای دانش بنیان و شورای اقتصاد دانش بنیان دانشگاه عرصه فعالیت اقتصادی ما خواهند بود.
بیمارستان در دانشگاههای دولتی وظیفه حاکمیتی درمان شهر را بعهده دارد، اما بیمارستانهای دانشگاه آزاد براساس مسئولیت اجتماعی خود و برای کمک به بیمارستانهای دولتی، درمانگر تربیت میکنند.
۹۵ درصد اقتصاد دانشگاه آزاد اسلانی در دوره اول که صرفاْ یک دانشگاه اجتماعی بود، بر پایه شهریه دانشجویی میچرخید؛ اما وقتی سراغ دو مفهوم دیگر نوآوری و اقتصادی جامعه رفتیم، هرکدام بازخورد درآمدی خود را نیز خواهند داشت.
دانشگاه آزاد اسلامی در مرحله بعدی سراغ ابعاد دفاعی امنیتی، سلامت و محیط زیست و سیاسی و سیاستی خواهد رفت. در این میان مفاهیم جدیدی شکل گرفته که عبارت از پژوهش تحصیلات تکمیلی به معنای آموزش و پژوهش، برنامه علمی به معنای ماموریت محوری پژوهش، دانشکده موضوعی به معنای سازمان پژوهش ماموریت محور، سرای نوآوری به معنای پل ارتباطی دانشگاه و جامعه، شرکت دانش بنیان به معنای عرصه تربیت اقتصادی، پارک فناوری به معنای عرصه تربیت نوآورانه و مراکز خدمات اجتماعی به معنای عرصه تربیت اجتماعی (مدرسه، بیمارستان، رسانه) هستند. باید بدانیم تحول بایدی است که شرط بقاست.
انتهای پیام/