نقش شرکتهای فناوری، به عنوان بازیگران اصلی نظم نوین جهانی
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، نشریه «فارن پالیسی» در گزارشی به قلم «یان برمر» با طرح این سوال که چه کسی جهان را هدایت میکند، نوشت: نظم جهانی آینده چیزی است بسیار بسیار متفاوت با آنچه که ما به آن عادت کرده ایم. این نظم نوظهور که روز به روز دامنه نفوذ خود را گستردهتر میکند، نظم دیجیتال نام دارد.
فارن پالیسی در توضیح مطلب میافزاید: در این جهان، بر خلاف هر نظم ژئوپلیتیک دیگری در گذشته و حال، بازیگران مسلط که قوانین را تعیین میکنند و اعمال قدرت میکنند، دولتها نیستند بلکه شرکتهای فناوری هستند.
برای مثال گذشته از سیل انبوه تسلیحات، اطلاعات و خدمات آموزشی ناتو، اگر شرکتهای فناوری غربی در روزهای ابتدایی جنگ به کمک اوکراین نمیآمدند، روسیه با اتکا به حملات سایبری در عرض چند هفته ارتباط کی یف با خط مقدم را کاملا قطع و تکیلف را یک سره می کرد.
فارن پالیسی با استناد به این موضوع میافزاید: شاید اگر شرکتهای فناوری و قدرت آنها در نظم دیجیتال جدید نبود، «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین امروز در قدرت نبود.
از سوی دیگر، شرکتهای فناوری تصمیم میگیرند که آیا «دونالد ترامپ» رئیسجمهور سابق ایالات متحده میتواند بدون فیلتر و در زمان واقعی با صدها میلیون نفر صحبت کند یا خیر. بدون رسانههای اجتماعی و توانایی آن ها برای ترویج تئوریهای توطئه، شورش ۶ ژانویه در کنگره آمریکا، شورش کامیون داران در اتاوا، شورش ۸ ژانویه در برزیل اتفاق نمیافتاد.
شرکتهای فناوری حتی هویت ما را تعریف میکنند. ما قبلاً تعجب میکردیم که آیا رفتار انسان اساسا نتیجه فطرت است یا تربیت. دیگر جای تعجب وجود ندارد. امروزه این طبیعت، پرورش و الگوریتم است. نظم دیجیتال به یک عامل تعیین کننده در نحوه زندگی ما، آنچه به آن اعتقاد داریم، آنچه میخواهیم و آنچه که مایلیم برای به دست آوردن آن انجام دهیم، تبدیل میشود.
این قدرت حیرت انگیزی است که شرکتهای فناوری به دست آوردهاند به حدی که به خودی خود به بازیگران ژئوپلیتیکی تبدیل شدهاند. این بازیگران جنبههایی از جامعه، اقتصاد و امنیت ملی را کنترل میکنند که مدتها در انحصار دولت بود. تصمیمات خصوصی آنها مستقیما بر معیشت، تعاملات و حتی الگوهای فکری میلیاردها نفر در سراسر جهان تاثیر میگذارد. آنها همچنین به طور فزایندهای محیط جهانی را شکل میدهند که خود دولتها در آن عمل میکنند.
اما درباره اینکه شرکتهای فناوری چگونه از قدرت جدید خود استفاده خواهند کرد، سه سناریو احتمالی وجود دارد.
اگر رهبران سیاسی آمریکا و چین همچنان با قدرت بیشتری در فضای دیجیتال خود را مطرح کنند، و اگر شرکتهای فناوری با دولتهای خود همسو شوند، در نهایت به جنگ سرد فناوری بین ایالات متحده و چین خواهیم رسید. دنیای دیجیتال به دو قسمت تقسیم خواهد شد و سایر کشورها مجبور خواهند شد طرف خود را انتخاب کنند.
اما اگر شرکتهای فناوری به استراتژیهای رشد جهانی پایبند باشند و از همسویی با دولتها خودداری کنند و شکاف موجود بین عرصههای فیزیکی و دیجیتالی رقابت را حفظ کنند، آنگاه شاهد جهانیسازی جدید خواهیم بود: در نظم دیجیتال جهانیشده، شرکتهای فناوری در فضای دیجیتال حاکم خواهند ماند و عمدتا برای کسب سود با یکدیگر و با دولتها برای قدرت ژئوپلیتیک رقابت میکنند، دقیقا به همان روشی که بازیگران اصلی دولتی در حال حاضر برای نفوذ در فضایی که دستورات اقتصادی و امنیتی با هم تداخل دارند تلاش میکنند.
اما اگر فضای دیجیتال خود به مهمترین عرصه رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شود و قدرت دولتها نسبت به قدرت شرکتهای فناوری به افول ادامه دهد، خود نظم دیجیتال به نظم جهانی غالب تبدیل خواهد شد. اگر این اتفاق بیفتد، شاهد شکل گیری نظامی تکنوقطبی خواهیم بود که تحت سلطه شرکتهای فناوری به عنوان بازیگران اصلی ژئوپلیتیک قرن بیست و یکم است.
هر سه این سناریوها کاملا قابل قبول هستند. هیچ کدام اجتناب ناپذیر نیست. اینکه در نهایت ما به کدامیک خواهیم رسید، به این بستگی دارد که ماهیت انفجاری هوش مصنوعی چگونه باعث ایجاد تغییرات در ساختارهای قدرت موجود میشود، آیا دولتها قادر هستند و میخواهند شرکتهای فناوری را تحت نظارت خود در بیاورند و مهمتر از همه رهبران فناوری چگونه تصمیم میگیرند که میخواهند از قدرت جدید خود استفاده کنند.
انتهای پیام/