«زمانشناسی» عنصر مهم زندگی حضرت زهرا(س) است
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری آنا، هنگامی که صحبت از انسان کامل و الگو بودن حضرت فاطمه(س) به میان میآید، نیاز است به بسیاری از سوالات پاسخ داده شود تا مشخص شود که ایشان چگونه به این مقام رسیدند، انسان کامل بودن و الگو بودن ایشان دقیقا از نظر علمی چگونه است و آیا میتوان با تاسی از چنین الگویی به خیر دنیا و آخرت رسید.
تمامی این سوالات را در جریان مصاحبه با علی نقوی، کارشناس مذهبی و رییس گروه عرفان و جنبشهای نوپدید دینی سازمان تبلیغات اسلامی مطرح کردیم که در ادامه پاسخها را میخوانید؛
** اساسا چرا باید یک الگوی کامل وجود داشته باشد و از آن پیروی کرد. مگر انسان با تربیت شکلی در مدارس و دانشگاهها به کمال نمیرسد؟
هدف از خلقت انسان رسیدن به تکامل با هدایت خود خداوند و عمل خود انسان است و تربیت انسان کامل، بدون الگو ممکن نیست یا محال است. به قول معروف که "طی این مرحله بی همرهی خضر مکن/ظلمات است به ترس از خطر گمراهی". حضرت فاطمه زهرا(س) مثل ائمه معصومین(ع) انسان کامل هستند و فراموش نکنیم که انسان کامل و الگو شدن محدودیت زمانی و مکانی و جنسیتی و ملیتی ندارد. در وجود انسان کامل خوبیها و خصایصی است که همگان میتوانند از آن تبعیت کنند.
همانطور که پیامبر (ص) طبق فرموده خداوند در قرآن، حُسن خلق داشتند و نه فقط برای مسلمانان و مردان بلکه برای همه انسانها الگوی فرازمانی، فرامکانی و فراجنسیتی هستند، حضرت فاطمه(س) نیز همینگونه هستند. الگو بودن مختص به جنسیت و زمان و مکان نیست.
البته با توجه به ویژگیهای جسمانی میتوانیم بگوییم که ایشان برای بانوان هم الگوی برتر هستند.
** اجازه دهید به طور مشخص به ویژگیهای حضرت فاطمه(س) به عنوان یک الگوی عملی و انسان کامل بپردازیم.
آنجا که میگویند «انا اعطیناک الکوثر» یعنی ما به تو(پیامبر) خیر کثیر عطا کردیم. چنین انسانهایی با خیر کثیر، انسانهایی متواضع هستند و در حالی که خودشان را کوچک میبینند اما در چشم دیگران بزرگ هستند. آنها به دنبال کسب حلال هستند و برای کسب روزی به هر چیزی متوسل نمیشوند و همچنین حُسن خلق دارند. انسان کامل نمیتواند بد اخلاق باشد. انسان کامل بخششهای مالی در شیوههای مختلف دارد؛ نظیر انفاق و صدقه و غیره. دارایی خودش را هم به قدر نیاز مصرف میکند و ما مازاد آن را به دیگران می بخشد. به گفته قرآن، امکان ندارد به نیکویی برسد کسی مگر آنچه مگر از آنچه دوست دارد، انفاق کند.
نکته مهم اینکه همه اینها در وجود حضرت فاطمه(س) جمع شده است. انسان کامل کمگوی و گزیدهگوی است؛ همانطور که پیامبر اسلام(ص) میفرمایند که وقتی عقل کامل میشود، حرف کم میشود. به سخنان امیرالمومنین علی(ع) و بیانات ایشان دقت بفرمایید. تمامی سخنان و خطبههای ایشان در کتابی به نام نهج البلاغه جمعآوری شده و برخی از خطبههای ایشان گاهی فقط یک جمله بزرگ یا یک پاراگراف بوده است. ایشان مختصر و مفید صحبت میکردند و حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز اینگونه بودند.
** با توجه به این بخش آخر صحبت شما، ما شاهدیم که حضرت فاطمه(س) در روزگار سختی پس از پیامبر(ص) خطبه فدکیه را با آن عظمت و شور و حال و در بیانی مفصل بیان میکنند. این را نتیجه چه میدانید؟
ایشان عنصر «زمانشناسی» را مد نظر داشتند و هم در این باره و هم در تمامی موارد این موضوع مهم را مد نظر قرار میدادند. ابتدا باید توضیح دهم که درست است حضرت علی علیه السلام خطبههای کوتاه میگفتند، اما اگر دقت کنیم، خطبهای که برای مالک اشتر میگویند، به ویژه آنجا که به حقوق مردم میرسند، موضوع را به طور کامل و مفصل توضیح میدهند. حضرت فاطمه(س) نیز فدکیه را یکبار برای همیشه مشروح بیان میکنند تا کسی نتواند آن را به رای خودش تفسیر کند. ایشان مجموعه همه صفات است، اما وقتی به مقتضیات زمان و آنچه به حقوق مردم و حتی خودشان به عنوان اهل بیت(ع) میرسند، در مقابل ظلم طغیان میکنند و ساکت نمیمانند. ایشان همانطور که مظهر علم، ادب، متانت، خدمترسانی به مردم و خانواده، شجاعت، مبارزه با ظلم و ظالمان، سیاست، عشق به خدا و خلق خدا، بخشش و شادی و... هستند، ایشان اینگونه مظهر انسان کامل میشوند. انسان الهی، رنگ الهی دارد و همانگونه که خداوند منتقم است، بخشنده نیز هست؛ پس یک انسان کامل نیز همانگونه که در مقابل ضعفا بخشندگی میکند، در مقابل ظلم ظالمان نیز میایستد و فریاد میزند. خطبه فدکیه از این بابت مفصل است و هیچ منافاتی با گزیدهگویی حضرت(س) به عنوان یک انسان کامل ندارد. ایشان آنجا احساس کردند به خودشان و جامعه ظلم شده است و با ظلم مقابله کردند.
** اجازه بدهید وارد خانه حضرت امیرالمومنین علیه السلام و فاطمه زهرا(س) شویم. چه ویژگیهایی در وجود ایشان به عنوان همسر و مادر ملاحظه میکنید که ایشان را از این زاویه نگرش، الگو میسازد؟ همسرداری و فرزندداری کاری است که بسیاری از افراد اکنون نیز انجام میدهند. پس باید موضوع دیگری باشد که ما بتوانیم ایشان را به ویژه به نسل جدید و زنان جامعه ما و دختران جامعه به عنوان الگوی کامل معرفی کنیم.
انسان کامل یک الگوی عمومی برای همگان است و نه فقط برای زنان؛ اما اجازه بدهید سه ویژگی را که حضرت فاطمه(س) برای بانوان داشتند، بیان کنم. این سه ویژگی در بخش مادر بودن، همسر بودن و دختر بودن قرار دارد که نقش جنسیتی بانوان را بیان میکند. ایشان در زمینه دختر بودن آنقدر فضل و کمال در خدمت پدر ارایه دادند که میشوند "امابیها"؛ یعنی مثل مادر برای فرزند به پدرشان احترام میگذارند و مهربانی میکنند. متاسفانه گاهی دختران جامعه امروز ما از این قسمت غافل میشوند و به ویژه در مواجهه با پدران خویش آن ادب و مهربانی را فراموش میکنند! در بخش همسر بودن نیز ایشان در منزل نیز به گونهای رفتار میکردند که کمتر به آن توجه میشود. نکته جالب اینکه فردای ازدواج ایشان، حضرت پیامبر صلوات الله علیه وآله و سلم از حضرت علی(س) سوال میکنند که فاطمه را چگونه یافتی؟ حضرت امیر علیه السلام نیز میفرمایند که فاطمه را دریافتم به عنوان بهترین کمککار و یاور برای اطاعت خدا. دقت کنید که مردان از همسران خویش انتظارات مختلف عاطفی، جنسیتی، خانهداری و تربیتی دارند اما حضرت امیر علیه السلام ایشان را بهترین کمک برای عبادت میدانستند. این در حالی بود که حضرت فاطمه(س) امور منزل و بچه داری را انجام میدادند و خلاصه، هر کاری، برای این بود که حضرت علی(ع) عبادت و اطاعت خدا را انجام دهند.
** منظور از عبادت در اینجا صرفاً عبادت عبادی و نماز و روزه و دعا بوده است یا نه؟
اگرچه تمامی اینها که نام بردید، عبادت است و شایسته؛ اما رتق و فتق امور مردم و رسیدگی به امور مسلمین در منزل هم عبادت است و یقیناً فاطمه زهرا(س) با انجام دادن وظایف همسرداری، خانهداری و بچهداری این فرصت را برای حضرت امیر(ع) فراهم میکردند تا به اطاعت خدا از راه خدمت به امور مسلمین نیز بپردازند. حضرت فاطمه(س) در امر مادر بودن نیز یک الگو بودند. اگر قرار باشد یک فرد را خوب بشناسیم، باید به اثر او نگاه کنیم. به عنوان مثال، نویسنده خوب از آثارش مشخص است و نقاش خوب از نقاشیهایش شناخته میشود. آثار حضرت فاطمه(س) فرزندانشان هستند که همگی الگوی بشریت هستند. دقت کنید به حضرت سیدالشهدا(س) که چگونه الگوی تمامی آزادگان جهان شدند؛ از مسلمان و غیرمسلمان!
تمامی این فرزندان تربیتشده توسط این مادر بزرگوار هستند. در واقع، آثار عملی ایشان، فرزندان ایشان هستند. این در کنار هم بودن برای حضرت(س) بسیار مهم بود و نقش تربیتی داشت. متاسفانه الان دیده میشود که اغلب پدران و پسران یا دختران و مادران به تنهایی به عبادت میروند. یکی به مسجد میرود و یکی نمیرود. یکی در خانه مانند و یکی نمیماند. این جداییها مشکلی ایجاد میکند؛ به نظر من، در این زمینه نیز بایستی از حضرت فاطمه(س) الگو گرفت. این را هم باید بگویم که در جریان تقسیم کار در خانه نیز آن کارهایی را که مربوط به خانه بود، فاطمه زهرا(س) انجام میدادند اما کارهای بیرون حتی خرید اجناس را از حضرت امیر(ع) میخواستند تا ایشان انجام دهند. در واقع، تقسیم کار میان خودشان همسرشان و فرزندانشان نیز به گونهای زیبا و الگو بودن و الگوپذیر بودن است، در حالی که ما همه ما اغلب هنگام تقسیم کار در منزل نیز به صورت تحمیل آن را انجام میدهیم؛ به جای تقسیم!
** حضرت فاطمه سلام الله علیه فقط ۱۸ بهار از عمرشان گذشت و به شهادت رسیدند. این همه فضیلت و بزرگی که همگی قابل ستایش و واقعیت است، چگونه در وجود ایشان جمعآوری میشود. در حقیقت، سوال من این است که اگر بگوییم ایشان نابغه بوده است، امکان دارد الگوپذیر بودن ایشان زیر سوال برود چون نابغه دارای تفکر و اندیشه و هوش ویژه است که شاید کمتر کسی بتواند مانند او شود. شما به این قضیه چگونه نگاه میکنید؟
حضرت فاطمه(س) در پیمودن راه حق اختیار کامل داشتند. مجموعه عوامل نظیر زمان و مکان زندگی و شیوه تربیتی نزد پیامبر(ص) و خدیجه(س) بر ایشان تاثیر گذاشته است یا همراهی با بزرگ مردی به نام امیرالمومنین علی(ع) در زندگی خانوادگی. تمامی این موارد بر ایشان تاثیر گذاشت اما فراموش نشود که مقدمه همه آنها، اراده خداوند بر این بوده است که این خانواده الگوی بشریت شوند.
الگو شدن حضرت فاطمه(س) اراده خداوند بوده است. اگر خداوند گاهی بعضیها را انتخاب میکند، دلیل خاصی دارد و اساسا مصطفی یعنی منتخب؛ امری که در مورد پیامبر صلوات الله علیه رخ داد اما باید دقت داشت که در مورد کسی رخ داد که زمینه را داشت. ایشان راستگو، امانتدار و خوشنام بود.
وقتی حضرت فاطمه(س) در خانوادهای متشکل از پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) تربیت میشوند، قطعاً اراده خدا وجود داشته بود اما یادمان نرود که اراده خدا دلیل بر بیاراده بودن حضرت فاطمه(س) در پیمودن این راه این نبوده است. حضرت فاطمه(س) در بستر هدایت متولد و تربیت میشوند و بعد تلاش میکنند و این تلاش شخصی و هدایت الهی باعث میشود چنین الگویی شکل بگیرد. چنین الگویی و چنین رفتاری سن و جنسیت نمیشناسد. دقت بفرمایید امام جواد علیه السلام نیز در کودکی امام شدند. پس اساسا موضوع نابغه بودن به معنای مصطلح آن درباره حضرت فاطمه(س) مد نظر نیست.
** با توجه به اینکه حضرت فاطمه سلام الله علیها الگو هستند، انتظار میرود اگر راهی که ایشان رفتند، ما هم برویم تا بتوانیم به بخشی از آن فضیلتها دست پیدا کنیم. همانطور که شاعر میگوید: "از عبادت نی توان الله شد، میتوان موسی کلیم الله شد". آیا این موضوع را قبول دارید؟
بله دقیقاً اینگونه است. اساساً وظیفه تربیت این است که بستر را برای هدایت و تربیت فراهم کنیم و شرایط الگو شدن قطعاً در آن صورت هم فراهم میشود. به عنوان مثال، جادهای را فرض کنید که ساخته شده است و همه از آن استفاده میکنند. حالا اگر کسی باشد که نخواهد از آن به درستی استفاده کند و به دره یا کوه بزند، انتخاب خودش است. راه سخیف و بدون هدایت و بدون الگو بودن، راهی است که نمیتوان آن را پیمودو به کمال هم رسید. حضرت فاطمه(س) نیز الگویی به نام پیامبر(ص) داشتند. اگر دقت کنید، در قرآن نیز الگوهای زیادی برای زنان و از زنان؛ نظیر آسیه همسر فرعون که در برترین شرایط با ظلم مبارزه انجام میدهد یا حضرت ساره(س) همسر حضرت ابراهیم(ع) مظهر تقوا، حضرت هاجر(س) مظهر صبر، مادر موسی مظهر توکل، حضرت مریم(س) مظهر عفاف و حضرت آسیه(س) مظهر مبارزه با ظلم که همگی آنها نشان میدهند اساسا میتوان به یک الگویی دست یافت یا الگو شد. در یکی از کتابهای اهل سنت از قول پیامبر تقریباً اینگونه آمده است که در بین مردان خیلیها به کمال رسیدهاند اما در بین زنان به کمال نرسید مگر چهار نفر به نامهای آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه(س). اینها الگوی کم نظیری و الگوی انسان کامل هستند.
انتهای پیام/