۶ روایت زنانه از همسران شهدای خلبان/ وقتی دفاع مقدس رنگ لطافت میگیرد
به گزارش خبرنگار تئاتر گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، خاطرات زندگی، چگونگی آشنایی وازدواج تا وداع همسران شهدا همیشه برای مخاطبان جذاب است، مخصوصا اگر به گونهای غیر شعاری و با رنگ و لعاب امروزی نویسندگی، اجرا شده باشد. نمایش «پارههایی از چند زندگی» یکی از همین دست نمایشهایی است که این شبها در دو سانس در سالن قشقایی تئاتر شهر به صحنه میرود.
«شیوا دیناروند» تهیه کننده و کارگردان این نمایش در گفتوگو با خبرنگار تئاتر آنا درباره این نمایش و چگونگی ایدهپردازی اجرای آن اظهار داشت: من متولد آبادان هستم، پدرم جانباز جنگ است و در طول هشت سال دفاع مقدس پنج سال آن را در جبههها حضور داشت. پدرم همیشه میگفت که ما در دوران جنگ و پس از آن به نقش زنان نپرداختیم، به ویژه در حیطه خلبانان و همسرانشان و اینکه چه نوع زندگی داشتند.
وی پدرش را مشاور اصلی برای آغاز این کار برشمرد و افزود: به سفارش او سراغ خلبانان رفتم، پس از مطالعه کتاب «آسمان» با کیانوش احمدی درباره شش زن همسر خلبان تحقیق کردیم، مصاحبههایشان را خواندیم و با برخی از آنها صحبت کردیم. این بانوان از غم و شادیهایشان برایمان گفتند و من هم ابتدا تصمیم گرفتم که کار را با شش مونولوگ از این بانوان روی صحنه ببرم.
دیناروند با تأکید بر اینکه تصمیم بر کار شعاری نبوده، گفت: تمام تلاشم این بود که با زبان مخاطب دهه هفتاد و هشتاد این کار را اجرا کنم تا آنها نیز درک درستی از آن داشته و بتوانند برای تماشا استقبال کنند. سعی کردم از طیف رنگهای زرد، آبی، بنفش که حالت رویا گونه دارند روی صحنه استفاده کنم تا لطافت حسی زنانه را به خوبی نشان دهم.
این کارگردان تئاتر با بیان اینکه همیشه در آثار دفاع مقدسی از رنگهای سیاه و نورپردازی خاکستری و موسیقی همراه با تیر و تفنگ استفاده میشود، توضیح داد: همه هدف از اجرای این کار آن بود که نشان دهم جنگ کنار بدیها، زیباییهایی هم داشته است و پیامم را بدون خشونت بلکه با مهربانی و حس زنانه به مخاطب نشان دهم تا برایش قابل درک باشد به همین دلیل هم سراغ دکور مینیمال رفتم. یعنی نخواستم المانها و نمادهای جنگ را در کار داشته باشم، بلکه بالعکس از طراحی لباس دهه شصت و گریم متفاوت استفاده کردم.
وی دراین باره توضیح داد: لباسهای خانمها در نمایش با رنگهای صورتی و بنفش طراحی شده، همه آنها در این ماجرا در حال دوخت و دوز یک لباس عروس هستند. در واقع با عناصر نمادین نشان دادم که همه مشغول یک کار مشترک هستند یعنی قرار است که عروس بشوند و یک حرف برای گفتن دارند و در آخر هم همه دور یک سفره عقد مینشینند که من در واقع سفره عقد دختر شهید ستاری را ترسیم کردم. منتها یکی از خانمها در نمایش دیالوگی دارد که میگوید: «ما لباس عروست را دوختیم کاش خودت هم بودی!» و بعد صحنه دیگری که یک ظرف خرما وسط سفره عقد گذاشته شده و نشان از به عزا نشستن این عروسان دارد، فرا روی مخاطب قرار میگیرد.
** بانوانی که نقششان در جنگ گم شد
دیناروند با تأکید براینکه نقش خانمها در جنگ مغفول مانده است، خاطر نشان کرد:، چون حضور خانمها در جنگ مستقیم نبوده بلکه پشت جبهه یا پرستار بوده یا در منازلشان مشغول بچه داری و حفظ سنگر بودهاند، این نقش مهم آنها مغفول مانده است، امیدوارم هیچ کشوری در جنگ نباشد، چون اولین و آخرین قربانیان جنگ زنان و بچهها هستند. به طور مثال پرستاران جنگ در طول ۵ روز در دزفول فقط ۱۸۰۰ مجروح جنگی را تیمار کردند، اما کسی از این موضوع مهم با خبر نیست.
این کارگردان تئاتر با بیان اینکه با برخی همسران شهدای خلبان برای این کار مصاحبه کردم و از دل مصاحبههای پیاده شده نمایشنامه خارج شد و در کنار آن به مطالعه زندگی نامههایشان پرداختیم، گفت: در پردهای ازاین نمایش همسر شهید جواد فکوری درباره آشنایی با او میگوید، که من وقتی با جواد آشنا شدم او یک پسر شیک و ادکلن زده بود و من هم خیلی دختر به روزی بودم. وقتی جلوتر رفتیم و مدتی از آشناییمان گذشت و او تصمیم به جبهه رفتن گرفت به او گفتم: «تا تو بروی و برگردی من میمیرم و زنده میشوم، یک شماره برای من از آنجا بگذار». او هم به من میگفت جنگ که شماره ندارد!
دیناروند در پایان عنوان کرد: این نمایش هشت شب اجرا شد و به دلیل تأخیری که در آغاز اجرا صورت گرفت، در حال حاضر هر شب دو اجرا انجام میشود، اجرای ما هر شب ساعت ۱۸ و ۲۰ تا روز دوازده آبان ماه در تالار قشقایی تئاتر شهر ادامه دارد و به خاطر شروع نمایش دیگر امکان تمدید نداریم.
بازیگران این نمایش نسترن ابراهیم زاده، شهرزاد کیانی، نازنین میهن، فهیمه معین، سحر آقاسی، مهناز رودساز هستند.
انتهای پیام/