عدم توجه رژیم پهلوی به طبقه محروم/ سران رژیم پهلوی روحیه اعتمادبهنفس و خودباوری برای ساخت ایران نداشتند
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، هفتمین وبینار علمی گروه معارف اسلامی با همکاری معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال با موضوع «بررسی شبهات پرتکرار انقلاب اسلامی» توسط حجت الإسلام والمسلمین آقای رضا بهرامی فرزانه و حجت الإسلام والمسلمین محمد معرفت برگزار شد.
در ابتدای این وبینار حجت الإسلام والمسلمین محمد معرفت عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال و استاد مدرسه علمیه امام محمد باقر(ع)، بعد از بیان اهمیت برگزاری این وبینار و تأثیر تبیین چنین نشستهایی و چگونگی برگزاری این نشست، گفت: یکی از بزرگترین وقایع قرن حاضر پیروزی انقلاب اسلامی ایران میباشد که با شعارها و آرمانهای حقمدارانه و استقلالطلبانه، جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. بیش از ۴۰ سال است که استکبار و مزدورانش جهت سد کردن راه بلند و روشن ملت مسلمان ایران از طرق مختلف اقدام میکنند و از هیچ کوششی در این زمینه کوتاهی نمیکنند؛ از اینرو در گروه معارف اسلامی واحد تهران شمال تصمیم گرفتیم وبیناری را با حضور اساتید و کارمندان و دانشجویان محترم در راستای بررسی شبهات پرتکرار انقلاب اسلامی برگزار کنیم.
در ادامه، حجت الإسلام والمسلمین رضا بهرامی فرزانه مدرس حوزه و دانشگاه و مؤلف کتاب ارزشمند شبهات پرتکرار انقلاب اسلامی سخنانش را با بیان اهمیت پرداختن به موضوع شبهات انقلاب اسلامی آغاز کرد. ایشان در پاسخ به این شبهه که پهلوی هم اگر بود همین کارها را میکرد، گفت: برخی میگویند چرا الآن را با چهل سال قبل مقایسه میکنید و آیا رژیم پهلوی اگر بود همین کارها را انجام نمیداد؟
وی گفت: این سؤال، مهم است و جواب دقیقی هم دارد! رژیم پهلوی بیش از نیم قرن فرصت داشت تا کشور را بسازد. خب طی این نیمقرن، درحالیکه نه تحریم و نه دشمنی داشت و جمعیت کشور یک چهارم الآن بود، چه دستاوردهایی داشت؟ مثلاً در عرصه کشاورزی، محرومیتزدایی، بهداشت و.... کشور چقدر پیشرفت داشت؟ فقط هم این داستان نیست؛ چقدر ایران مستقل شد؟ چقدر خودکفا شد؟ چقدر در دنیا شأن و اقتدار پیدا کرد؟ چقدر برای مردم آزادی و عدالت ایجاد کرد؟ چقدر حق انتخاب و تعیین سرنوشت فراهم کرد؟
مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: انقلاب اسلامی چهل سال فرصت داشته که یکچهارم آن را درگیر جنگ بوده است. تمام این مدت تحریم بوده. جنگ روانی و جنگ فرهنگی ضد آن به راه انداختهاند؛ اما دستاوردهای این چهل سال حداقل چهل برابر آن ۵۳ سال است! منصف و حق جو باشیم. به گواه اسناد، ثروتی که تنها توسط یک خانواده از سرمایههای ایران ربوده شد تنها گوشهای از آمار غارتهایی است که آشکار شده است. ثروتی که با آن، چندین دهه است که کل خاندان پهلوی و درباریان و وابستگان پهلوی، همه و همه در کشورهای خارجی، بهصورت اشرافی و اعیانی ارتزاق میکنند و تمامی ندارد. ثروتی که با آن، بودجه همه شبکههای تلویزیونی سلطنتطلب تأمین میشود.
بهرامی ادامه داد: بعضی میگویند «اگر انقلاب نمیشد وضعیت اقتصادی مردم بهتر از حالا بود و مردم در یک رفاه عمومی به سر میبرند. شاه در حال پیریزی یک اقتصاد قوی در کشور بود که اگر فرصت پیدا میکرد پس از ۴۱ سال ما الآن وضع بهتری داشتیم».
وی در پاسخ به این رویکرد بیان کرد: لوازم برخورداری از یک اقتصاد سالم و قوی مبتنی بر عوامل مختلفی همچون روحیه خودباوری و اعتمادبهنفس، پیشرفت صنعت، کشاورزی، مهندسی، فناوری و آموزش، دوری از اقتصاد تکمحوری، مقابله با فساد دولتمردان و خواص و میدان دادن به مردم در مشارکت برای ساخت کشور است که باید دید آیا این اتفاق در رژیم پهلوی افتاده بود یا خیر؟
مدرس حوزه و دانشگاه عنوان کرد: در سران رژیم پهلوی هیچگونه روحیه اعتمادبهنفس و خودباوری برای ساخت ایران مشاهده نمیشد؛ ازاینرو علیرغم برخورداری کشور ایران از کارشناسان متخصص و دلسوز، اداره کشور را به کارشناسان خارجی و بیگانه داده بودند که نهتنها هیچ دلسوزی برای مردم ایران نداشتند بلکه درصدد عقب نگاهداشتن کشور و تداوم نیاز به حضور آنان در بخشهای مختلف کشور را داشتند.
وی ادامه داد: رژیم پهلوی برای اداره کشور قرارداد حضور بیش از ۵۰ هزار مستشار و کارشناس خارجی را در بخشهای مختلف نظامی، نفت، مهندسی، سدسازی، راهسازی، مخابرات، خودروسازی، پزشکی، برنامهوبودجه و... امضا کرد؛ درحالیکه متخصصان ایرانی اجازه ظهور و بروز و نشان دادن مهارت و خلاقیت خود را نداشتند.
وی همچنین در این وبینار درباره عدم اهتمام رژیم پهلوی به طبقه محروم و فقرستیزی، گفت: رویکرد اقتصادی رژیم پهلوی مبتنی بر میدان دادن به شاهزادهها، شاهپورها، شاهدختها، عناصر دربار، سران ارتش و عناصر ردهبالای ساواک بود. عدم توزیع منصفانه ثروت عمومی باعث رشد اقتصادی یک طبقه خاص وابسته به حکومت میشد.
با توجه به آنچه آورده شد میتوان نتیجه گرفت که باوجود درآمدهای سرشار نفتی، تغییرات موازی اقتصادی در سطح کشور رخ نداد؛ زیرا در عمل زمینه رشد موازی اقتصادی از ناحیه خود دولت با مشکل مواجه میشد. سلطه کامل محمدرضا پهلوی بر تمام ارکان جامعه ایرانی، اقتصاد، سیاست و فرهنگ آن در عمل با توزیع موازی ثروت منافات داشت. به همین دلیل، باوجود اجرای برنامههای پر سروصدا مثل انقلاب سفید، اصلاحات ارضی و... در میدان عمل در زندگی قاطبه مردم تغییری رخ نمیداد. ثروتمندان که عمدتاً مورد تأیید دستگاه حاکم بودند ثروتمندتر میشدند و برای مردم هرروز مانع جدیدتری در راه بهرهبرداری مساوی از ثروت ایجاد میشد. همین مسأله یکی از ریشههای اصلی دور شدن مردم از رژیم پهلوی بود.
بهطور خلاصه، نداشتن برنامه مشخص اقتصادی، تکمحصولی شدن اقتصاد و وابستگی به صادرات نفتی، رشد سرمایهداری در دامان امپریالیسم، نابودی کشاورزی، افزایش وابستگی در بخش صنعت گسترش صنایع مصرفی، سطح بالای بیکاری و کمکاری، سطح نازل درآمد سرانه، سطح پایین بهرهوری، وضع بد بهداشت همگانی، بیاعتنایی به علم، مراکز علمی و تحقیقاتی، بیتوجهی به بازسازی زیرساختهای اقتصادی و رشد و توسعه کشور، ایجاد تأسیسات نظامی وابسته، اجرای سیاست ریختوپاش و ولخرجیهای سرسامآور شاهانه در امور مبتذل، توزیع ناعادلانه درآمدهای ملی و تشدید فاصله طبقاتی و در یککلام، فساد، اسراف، ظلم اقتصادی و فقر اکثریت مردم ایران از ویژگیهای برجسته مدیریت فاسد، بیکفایت و ناکارآمد این دوران هست که در صورت تداوم، امروز یکی از وابستهترین، فقیرترین و تحقیرشدهترین ملتها بودیم.
انتهای پیام/۴۰۴۰/
انتهای پیام/