از ایدههای فانتزی، جدید و ناپخته در برنامهسازی میترسم/ مجریان همهچیز بلد در ایران انگشتشمارند
به گزارش خبرنگار تلویزیونی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، برنامه تلویزیونی «بیچارچوب» یکی از برنامههای شبکه چهار سیما است که چند ماهی میشود شنبه شبها به صورت هفتگی به روی آنتن میرود. برنامهای با اجرای جواد مولانیا که به موضوعات روز فرهنگی و هنری میپردازد و هر هفته با چند مهمان مختلف درخصوص سوژههای متفاوت سینمایی، ادبی، تجسمی، تئاتری و... گفتوگو میکند.
فصل اول این برنامه قسمت بوده و فقط دو قسمت از پخش آن باقی مانده است. به بهانه نزدیک شدن به قسمتها پایانی فصل اول «بیچارچوب» با سید احسان حسینی، یکی از تهیهکنندگان و کارگردانهای برنامه گفتوگو کردیم.
آنا: برنامه شما ۲۸ قسمت به روی آنتن رفت، در طول این مدت چه بازخوردهایی از آن گرفتید؟
حسینی: بازخوردها نسبت به کار متنوع بود، اتفاقی که برای «بیچارچوب» افتاد و ما خودمان هم در فصل اول هدفی شبیه به این داشتیم، این بود که برنامه بین اهالی رسانه و فرهنگ و هنر شناخته شود و باتوجه به بازخوردهایی که از اطرافیان خود داشتیم متوجه شدیم که اکثراً به فراخور برنامه را دیده بودند، یعنی اینطور نبوده که برنامهای خنثی باشد که کسی از پخش شدن آن در تلویزیون خبر نداشته باشد.
آنا: برنامه شما از نظر فرمی تفاوت زیادی با حال و هوای برنامههای شبکه چهار دارد، از ابتدا به دنبال این ناهمگونی بودید؟
حسینی: یکی از نکاتی که اکثر کسانی که به برنامه را دیده بودند به آن اشاره داشتند همین تفاوت بود. ما میخواستیم هرکسی «بیچارچوب» را میبیند متوجه شود که این برنامه شبیه به آثار با ریتم کند و ساکن شبکه چهار نیست. یعنی این نکتهای بود که از روز اول مدنظر داشتیم و قرار نبود چون این برنامه از این شبکه پخش میشود، یک اثر گفتگومحور شبکه چهاری بسازیم.
آنا: با این وجود چه اصراری داشتید که برنامه را برای شبکه چهار بسازید!؟
حسینی: خب همه چیز فرم نیست. با وجود اینکه این برنامه از نظر فرمی میتوانست در شبکههای دیگر به نمایش دربیاید، اما از نظر محتوایی مخصوص شبکه چهار است. اوایل کار برخی میگفتند کاش «بیچارچوب» در شبکه سه یا نسیم پخش میشد، اما جای این جنس محتوا فقط در شبکه چهار است و این شبکه باید به موضوعات فرهنگی و هنری با این زاویه نگاه بپردازد. اگرچه در شبکه چهار چنین برنامهای با این فرم ساخته نشده بود، اما فرم برنامه «بیچارچوب» در برنامهسازی روز دنیا، فرم تازهای نیست. مثلا ما در مرحله طراحی از روز اول تعریف برنامهمان بر پایه تکدوربینی بود. اما برخی از عوامل اجرایی برنامه که در استودیو بودند این سبک را درک نمیکردند و میگفتند این همه دوربین اینجاست چرا فقط از یک دوربین استفاده میکنید!؟
کپیکاری باکیفیت بهتر از ایدههای فانتزی نشدنی!
آنا: مدیران شبکه چهار چطور، روزی که طرح را بردید و زمانی که چند قسمت از کار پخش شد، حس نکردند این فضا هارمونی آثار شبکه را به هم میزند؟
حسینی: نه، اتفاقاً مدیران شبکه چهار از این ایده استقبال کردند و به دنبال تنوع در میان ساختهها شبکه بودند. از طرفی ما خیلی مصداقی با آنها صحبت کردیم و نمونههای مختلفی که از این جنس برنامهها با محتواهای دیگر کار شده بود را به آنها نشان دادیم و گفتیم این جنسب برنامه تولید میشود و ما محتوای خودمان را به ان اضافه میکنیم، ترکیبی درمیآوریم و هویتی میسازیم که مربوط به خودمان میشود.
آنا: اینطور به نظر میرسد که شما برای رسیدن به فرم دلخواهتان، توجه زیادی به برنامههای داخلی و خارجی شبیه به این فرم داشتید درست است؟
حسینی: به نظر من برنامههایی که خاستگاه داشته باشند، عموما برنامههای بهتری میشوند، تا برنامههایی که صرفاً از سر یک فانتزی و ایدههای جدید و ناپخته ساخته میشوند و قرار است برای اولین بار در دنیا شوند. راستش من از این ایدهها میترسم.
آنا: یعنی بیشتر قائل به کپیکاری هستید تا ایدههای جدید؟
حسینی: نه واقعاً قائل به کپی نیستم و نمیگویم هر برنامهای کپی باشد خوب است، اما تأکید من روی خاستگاههای برنامهسازی است، موضوعی که خیلی از برنامهسازان ما به آن توجه نمیکنند. این مسئله لزوما در زمینه محتوا نیست و بخشی که من به آن اشاره دارم بیشتر از منظر اجرایی و فرمی است.
نمره قبولی مجری هنری برنامه
آنا: یکی از نقدهایی که به برنامه شما مطرح شده، مسئله عدم توانایی جواد مولانیا در انجام گفتوگوهای چالشی و بدون تعارف است. برنامه شما «بیچارچوب» است اما به نظر میرسد قرار نیست در گفتوگوهایش از چارچوبهای عرفی خارج شود.
حسینی: این مسئله بیشتر از اینکه به جواد مولانیا مربوط باشد به عدم تعادل برنامه مربوط است. ما در شروع «بیچارچوب» و در طرح اولیه آن، اصلاً بخشی تحت عنوان گفتوگو نداشتیم و نمیخواستیم به این سمت برویم، حتی روی این قضیه گارد هم داشتیم و به دنبال ایجاد تفاوت با دیگر برنامههای شبکه بودیم، ولی این بخش به مرور به برنامه اضافه شد.
آنا: یعنی وقت نکردید که با او برای ایجاد فضاهای چالشی و گفتوگوهای جذاب تمرین کنید؟
حسینی: اینطور به ماجرا نگاه نمیکنیم. اگرچه قبول دارم شاید مجری در برخی از قسمتها آن میزانسنی که از گفتوگو مدنظر ما بوده است را به اجرا نگذاشته و به آن حرفی که میخواستیم بزنیم نزدیک نشده، اما در برخی برنامهها در این زمینه موفق بود و کار را درست انجام داد. بالاخره یک مجری ممکن است در بخشهایی توانایی بیشتری داشته باشد و در بخشهایی کمتر. این مسئله در بسیاری از مجریان تلویزیون صدق میکند و تعداد انگشتشماری از مجریان در ایران داریم که در همه بخشها خوب باشند، هم در پلاتو، هم در گفتوگو و هم جنس محتواهای مختلف برای اجرا. ولی در مجموع اگر بخواهیم به پارامترهای مختلف جواد مولانیا در اجرای «بیچارچوب» امتیاز بدهیم، قطعاً امتیاز متوسط رو به بالایی میگرفت.
آنا: اگر بخواهید با همین پارامترها به کل برنامه امتیاز بدهید چطور؟
حسینی: به نظرم قبل از امتیاز دادن باید این را بدانیم برنامهای که ۲۷ یا ۲۸ قسمت از آن پخش شده است، برنامه نحیف و جوانی است و هنوز جای کار دارد و برای پخته شدن به زمان بیشتری نیاز دارد. صادقانه میگویم بخشهای زیادی از برنامه حاصل آزمون و خطاهای خودمان بود.
آنا: در چه زمینههایی؟
حسینی: مثلاً میگفتیم به فلان موضوع بپردازیم تا ببینیم واکنشها نسبت به آن چگونه است و تا کجا میتوانیم به موضوعات مختلف ورود کنیم. یا چیدمان برنامه را تغییر میدادیم تا بازخورد مخاطب را ببینیم. موضوعی که به اعتقاد برخی نکته مثبت و طبق نظر عدهای نکته منفی «بیچارچوب» است، این مسئله است که برنامه ما خیلی پرمحتوا و شلوغ است و حجم اطلاعاتی که در کمتر از شصت دقیقه به مخاطب می دهد، خیلی زیاد است. ما در یک برنامه ۵ مهمان و ۱۰ تا ۱۵ خبر داریم. یعنی شما حجم موضوعی برنامه را در نظر بگیرید، میبینید که در باکس ۵۵ دقیقهای، حدودا به سی موضوع مختلف با آدمها و رنگآمیزیهای متفاوت میپردازد، بالاخره دوخت و دوز این مسائل به همدیگر کار آسانی نیست.
فصل جدید با تغییرات جدید
آنا: خب بهتر نبود به جای استفاده از چیزی که دوخت و دوز سختی دارد، به سوژههای کمتری میپرداختید؟
حسینی: برای بعضی ممکن است این ریتم تند چشمنواز نباشد و بعضی ممکن است از آن استقبال کنند و اصلاَ در یک برنامه تلویزیونی به دنبال ریتم بالا و تنوع باشند. در کل این ترکیب بخشی از آن آزمون و خطایی بود که به آن اشاهر کردم، اگرچه خودم در برنامههای دیگرم هم سعی کردم این فضا را همیشه داشته باشم، چون جنس برنامهسازی با ریتم کند، تک مهمان و یک گفتگوی چهل دقیقهای را دوست ندارم.
آنا: «بیچارچوب» جزو معدود برنامههای شبکه چهار بود که به طور هفتگی به سینما هم میپرداخت، اما جدا از اینکه در طول جشنواره هیچ ویژه برنامهای برای این رویداد نداشتید، حتی چند قسمت هم اصلا به روی آنتن نرفتید، دلیل این ماجرا چه بود؟
حسینی: ما در ایام جشنواره ترجیح دادیم برنامه «سینما ملت» را کار کنیم چون نمیخواستیم فرم و شمایلی که در «بیچارچوب» به آن رسیده بودیم را در یک ویژه برنامه مناسبتی تغییر دهیم. ما اگر میخواستیم در طول جشنواره فجر ویژهبرنامهای با برند «بیچارچوب» داشته باشیم، باید آن را از ویژگیهای فرمی و محتواییاش خارج میکردیم و آن را به سمت میزگرد سینمایی میبردیم. به همین دلیل حس کردیم شاید چنین مسئلهای برای مخاطب ناهمخوانی به وجود بیاورد و کلا به سمت این ویژه برنامه نرفتیم. اگرچه این اتود را در چند قسمت برای ویژهبرنامههای زنده مربوط به جشنواره تئاتر اجرا کردیم که آن هم ذیل همان آزمون و خطایی بودن سبک کار ماست و به نوعی تمرینی بود برای اتفاقاتی که ممکن است در فصل بعد داشتیم.
آنا: فصل اول «بیچارچوب» دو قسمت دیگر به پایان میرسد، در سال آینده باید منتظر فصل جدید باشیم؟
حسینی: قرار بر این است که فصلهای بعدی برای برنامه «بیچارچوب» داشته باشیم، البته هنوز نمیتوان گفت که این فصل جدید دقیقا از چه تاریخی آغاز میشود. اما چیزی که مشخص است حتما در فصل بعدی تغییراتی جدی داریم و تمام ضعفهای این فصل را بازطراحی میکنیم و این روزها مشغول جمعبندی ایدهها برای آغاز فصل بعدی هستیم، منتها اجرایی شدن تمام این ایدهها زمانبر است.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/