آسیبهای تکنیکی و علمی جلوه دادن تمام شئون دین
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، پیش از آنکه تمدن جدید فراگیر شود، هویت قومی و هویت دینی در میان ایرانیان غیرِقابل تفکیک بودند، اما طی ۱۰۰ سال اخیر این دو اندک اندک از یکدیگر فاصله گرفتهاند تا آنجا که هویت قومی رو به فراموشی نهاده و هویت دینی علاوه بر محدود شدن در معرض اتهام مخالفت با آزادی و دموکراسی است و سنن دینی از عوامل عقبماندگی شمرده میشوند و روزبهروز این پندار باطل شیوع بیشتری پیدا میکند که شرط پیشرفت علمی و تکنیکی و رسیدن به رفاه و عدالت اجتماعی اعراض از اسلام است.
گروهی نیز برای مقابله با این پندار، تمام شئون مقدس اسلام را به علم و عقل تکنیکی ارجاع میدهند. فرجام این نحوه از مقابله با دشمنان دین و دیانت به تفاهم رسیدن با اباحه است. در چنین بینشی، علم و عقل تکنیکی دارای چنان قدرت و اصالتی تلقی شدهاند که دین و دیانت باید با آنها هماهنگ شود تا از معرض اتهام (ضدیت با علم و عقل) بیرون آمده و در موقف موافقت با علم و عقل و پیشرفت قرار بگیرد. اینجا است که دین بهجای اینکه عطف به آخرت باشد، صورت ایدئولوژیک پیدا میکند و معطوف به امور دنیوی میشود.
فراموش نباید کرد که علم تجربی و عقل تکنیکی از بدو پیدایش تا کنون، نهتنها بار دنیا را -که بر دوش آدمی است- سبکتر نکردهاند، بلکه موجب شدهاند بشر جز حیات دنیوی خود دغدغهای نداشته باشد. تطبیق دین و علم و عقل تکنیکی نیز به این معنا است که امر مقدس به امر دنیوی و متدانی تحویل شود. تا پیش از در افتادن به ورطه مدرنیته، دین و شعر از آنرو مهمترین صورتهای هویتی ما بودند که ما را در به یاد آوردن عهدی که با حق (سبحانه و تعالی) داشتهایم یاری میدادند. شعر -به معنای اصیل کلمه- تذکردهنده عهد الست است و دین نحوه تجدید عهد با حق و به منزل رساندن بار امانت را به انسان میآموزد. مسلماً همچنان دین و شعر علیرغم غلبه تجدد و مصرفزدگی و شیوع تمدن تکنیکی، در همان ساحتی هستند که پیش از این قرار داشتهاند، اما عهد صورت غالب ما با دین و شعر سستی گرفته است و گناه این سستعهدی متوجه سیاست و سیاستزدگی است.
تلقی ایدئولوژیک از اسلام موجب شد که صورت غالب مردم توقع داشته باشند تمام مشکلات آنها پس از انقلاب حل شود یا با رفتن این مدیر و آن وزیر و رئیس جمهور تازه، همه امور سامان پیدا کند اما علاوه بر اهمال و کاهلی و ندانمکاری اهل سیاست، دشمنی قدرتهای غربی بهویژه آمریکا و محدودیتهایی که بر ما تحمیل کردند -و همچنان تحمیل میکنند- مانع برآمدن توقعات صورت غالب مردم شد. لاجرم سستعهدی و بیعهدی و بدعهدی رونق گرفت.
ولی این وضع نمیتواند به ذات اسلام و عهدی که مؤمنان حقیقی با حضرت حق و ساحت قدس ثقلین دارند، صدمهای وارد کند، زیرا به حکم «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» حقیقت دیانت مقدس اسلام فراتر از آن است که نیک و بد اعمال اهل سیاست و ایدئولوژیزدگی برخی مدعیان فرهنگ دینی بر آن اثر بگذارد، یا مانع تجدید عهد جوانان با ثقلین باشد. «یُضِلُّ مَن یَشَاء وَ یَهْدِی مَن یَشَاء» حضرت حق است و حق سبحانه و تعالی در هدایتکردن یا گمراهکردن بندگان خود، تابع نیک و بد اعمال سیاسی عمر و زید نیست؛ هرچند میتوان این اعمال را هم، چون دیگر امور عالم به مکر حق جلوعلاء ارجاع داد.
بنابراین شاید هنگام آن فرارسیده باشد که در سیر به سوی حق، بیشتر به عهد خود و امانت خود بیندیشیم؛ در آن صورت خواهیم دید که بدعهدی ایام، آزمون است و میتوان با توکل به خداوند و تمسک به ساحت قدس ثقلین، پاسدار عهد خود بود و از این آزمون و دیگر آزمونهای آخرالزمان سربلند بیرون آمد، انشاءالله. در چنین چشماندازی، هم ساحت شرقیِ وجود بیگزند به نظر میرسد و هم نسبت ما با دین و شعر بر همان مُهر و نشانی است که همیشه بوده است.
انتهای پیام/۴۱۶۲/پ
انتهای پیام/