دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 خرداد 1400 - 10:04
کدام مذاکره؟ -۱۰/ سلیمانی در گفت‌وگو با آنا:

سیاست خارجی دولت با نادیده گرفتن شایسته‌سالاری فرصت‌ها را از دست داد

هزینه‌ اندک و سود فراوان؛ شاخص دیپلماسی موفقسفیر سابق ایران در آذربایجان با تأکید بر اینکه در هشت سال گذشته با فرصت ندادن به افراد متخصص، در مذاکرات اقتصادی و بین‌المللی فرصت‌های زیادی از دست دادیم، هزینه اندک و سود زیاد را شاخص مهم دیپلماسی ذکر کرد.
کد خبر : 586627
افشار سلیمانی

گروه جهان خبرگزاری آنا- مجتبی اسماعیلی؛ با توجه به تجربه شکست‌خورده سیاست خارجی ایران در سال‌های گذشته از رابطه با غرب، لزوم اصلاح ریل سیاست خارجی کشورمان در دولت سیزدهم امری بدیهی است؛ سیاستی که اقتصاد را گروگان تعاملات خارجی نکند و باعث افزایش اقتدار و غرور ملی شود.


برای حفظ جایگاه و شأن بین‌المللی جمهوری اسلامی، رابطه با همه کشورهای دنیا و نه فقط یکی دو کشور به‌اصطلاح ابرقدرت الزامی است و باید روابط جمهوری اسلامی ایران در دولت آینده اصلاح شود. دیگر نباید به دنبال گفت‌وگو از سر ضعف بود و امتیاز داد، بلکه باید با اقتدار و قدرت ملی با جهان تعامل کرد تا بتوان حقوق ازدست‌رفته ملت در سال‌های اخیر را بازستاند.


درباره آنچه آمریکا از تبعات مذاکره با غرب علیه ایران اعمال کرده است و مصائبی که اصلاح‌طلبان در دومین مجال خود برای مذاکره با غرب از رهاورد این توافق برای کشور به بار آورده‌اند، با افشار سلیمانی، سفیر سابق کشورمان در جمهوری آذربایجان گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه تقدیم می‌شود.


آنا: نظر شما درباره ساختار وزارت امور خارجه در دولت یازدهم و دوازدهم چیست؟ آیا در دولت تدبیر و امید و در حوزه سیاست خارجی از متخصصان و مسئولان لایق و باکفایت استفاده شد؟


سلیمانی: سیاست خارجی و روابط بین‌الملل یک علم است و باید متخصصان درباره‌ آن تصمیم بگیرند و نظراتشان نیز در داخل و خارج از ساختار استماع شود. زمانی‌که این موضوع به اهلش سپرده نشود و شخصی باتجربه و کاردان درباره سیاست خارجی نظر ندهد، وضع همین‌گونه خواهد بود. من برای پایان‌نامه‌های خودم دست‌کم دو، سه سال وقت گذاشتم؛ ولی الان پول می‌دهند پایان‌نامه می‌نویسند و مدرک تحصیلی دست همه هست، ولی خیلی از آن‌هایی که مدرک تحصیلی دارند و جاهایی منصوب شده‌اند، اگر بیایند امتحان املا یا انشا دهند یا حتی در آن حوزه‌ای که ادعا می‌کنند مدرک دارند، اگر آزمون گرفته شود، قبول نمی‌شوند.


سیاست خارجی ایران با نادیده گرفتن شایسته‌سالاری فرصت‌ها را از دست داد


مـتأسفانه انتصاب افراد بر مبنای رابطه‌ مرسوم است و کسانی را دیدم که حتی سفیر شدند درحالی‌که املا بلد نبودند. وقتی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه شد، پیشنهاد کردم کسانی که به‌عنوان سفیر با رابط شورای معاونان تعیین می‌کنند، قبل از آنکه حکم زده و به ریاست جمهوری فرستاده شود، آزمونی خصوصی بگیرند تا مشخص شود در حوزه مأموریتی که برایشان تعریف می‌شود، تا چه اندازه مهارت و تخصص دارند. اصلاً با دستخط خودش و نه تایپی نوشته شود تا خطش را بشناسند و از تخصصش مطلع شوند. می‌خواهم بگویم کار را باید به متخصصش داد، نظرها را شنید و جمع‌بندی کرد. اگر چنین شود، بدنه و ساختار مستحکمی به‌وجود می‌آید، منافع ملی حفظ می‌شود و خیال مسئولان بابت کارایی و عملکرد نیروهایشان آسوده خواهد بود.


در حال حاضر افراد متخصص هم وجود دارند، نه‌اینکه نداشته باشیم، ولی امکان بروز و ظهور کم داده می‌شود و بیشتر درگیر روزمرگی شده‌اند و به‌دنبال منافع شخصی هست؛ اگر حرف بزنیم ناراحت می‌شوند، ولی شخصاً زمانی‌که در وزارت امور خارجه بودم و بعد، مسئولیت‌هایی که برعهده داشتم نظراتم را مطرح کردم. طبعاً اگر به این موضوع پرداخته نشود، نمی‌توان دیگر ابعاد سیاست خارجی را درنظر گرفت.


آنا: آیا به سیاست خارجی ما همان‌گونه که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود نگاه می‌شود؟ منظور این است که آیا تطابقی میان علوم سیاسی و آن‌چیزی که به‌عنوان سیاست خارجی در وزارت امور خارجه دنبال می‌شود، وجود دارد؟


سلیمانی: روابط بین‌الملل و علوم سیاسی مانند سایر تخصص‌ها، یک علم و تخصص است. ظاهراً در ایران یا بسیاری از کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه‌یافته به‌صورت علمی به این موضوعات پرداخته نمی‌شود. همان‌گونه که انرژی هسته‌ای یا مباحث نظامی، ساخت موشک، فناوری، نانوتکنولوژی، سلول‌های بنیادی، اقتصاد و ... علم است، علوم سیاسی و روابط بین‌الملل نیز وجهه علمی دارد؛ این‌طور نیست که هر کس مطالعاتی ندارد، واقعیت را نمی‌شناسد، تحقیق و بررسی نکرده نظر دهد. همان‌گونه که در انرژی هسته‌ای پیشرفت کردیم، وارد فضای غنی‌سازی اورانیوم شدیم، سانتریفیوژ تولید کردیم و به‌تدریج صنایع موشکی خود را ارتقا می‌دهیم و شهرک‌های زیرزمینی موشکی داریم یا در حوزه موضوعات پزشکی پیشرفت‌هایی کرده‌ایم، می‌توانیم در سیاست خارجی نیز پیشرفت کنیم؛ به شرطی که امور را به اهلش بسپاریم.



مـتأسفانه انتصاب افراد بر مبنای رابطه‌ مرسوم است و کسانی را دیدم که حتی سفیر شدند درحالی‌که املا بلد نبودند



مبحث اقتصاد و سیاست چه داخلی و چه خارجی علم است، اما عموماً به اهلش سپرده نمی‌شود یا دست‌کم اگر در حوزه میانی نیز به اهلش سپرده شده باشد، در سطوح فوقانی به اهلش سپرده نشده است. شایسته‌سالاری در کشور ما و در سطوح مقام‌های رده‌بالا تا حد زیادی مغفول واقع شده است و ناگزیر عقب مانده‌ایم. وضع به‌گونه‌ای است که همه درباره سیاست خارجی نظر می‌دهند؛ حتی بعضی از آقایان که خیلی ایدئولوژیک به این امور نگاه می‌کنند و اساساً واقعیات را کنار می‌گذارند درحالی‌که فهمی از ایدئولوژی ندارند.


آنا: سیاست اتکای به غرب و رابطه با چند کشور خاص در سیاست خارجی دولت روحانی بسیار پررنگ بود و از این پاشنه آشیل نیز نظام ضربه خورد و از لحاظ اقتصادی دچار مشکلات اساسی شدیم. تحلیل شما از این رویکرد غلط چیست؟


سلیمانی: دنیا، دنیای وابستگی‌های متقابل و وابستگی یک‌طرفه مذموم است. ایران یا هر کشور دیگری بخواهد به کشور خاصی وابسته باشد و بله‌قربان‌گو باشد، منافع ملی‌اش حفظ نمی‌شود، نخواهد توانست به توسعه دست پیدا کند و پیشرفت نمی‌کند. دنیا وابستگی متقابل را می‌طلبد. ما چیزهایی در حوزه سیاسی، اقتصادی، امنیتی، علمی و ... داریم ‌که می‌توانیم با کشورهایی که ندارند یا کم دارند، به اشتراک بگذاریم. طبعاً می‌توانیم چیزهایی که اصلاً نداریم را دریافت کنیم و این یعنی وابستگی متقابل. مگر آمریکا همه نیازهایش را از داخل تأمین می‌کند؟


راهبرد جایگزینی واردات در دنیای امروز منسوخ شده و شکست خورده است. در ایران نیز خواستند دنبال آن بروند، ولی شکست خورد، حال راهبرد توسعه صادرات دنبال می‌شود که خوب و لازم است. این تا جایی است که بتوانید جنس خود را ارزان بفروشید و ارزآوری داشته باشید. معتقدم راهبرد توسعه صادرات لازم است، یعنی هر چیزی که بتوانید بسازید یا دارید، خام صادر کنید، البته ترجیحاً خام صادر نشود، به کالا تبدیل شود و کالایی را که نیاز دارید، وارد کنید. مبادلات تجاری آمریکا فقط با چین حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد دلار و تراز تجاری چین در برابر آمریکا مثبت است، یعنی صادرات چین به آمریکا بیشتر از وارداتش از آن کشور است.




بیشتر بخوانید:


بهرامی: مدعیان مذاکره حتی اصول اولیه دیپلماسی را هم ‌نمی‌دانند




در گذشته سیاست خارجی تحت تأثیر تحولات جهانی نبود، ولی الان هست و به‌گونه‌ای شده که بر کشورهای جهان خواه ناخواه قانون بین‌الملل حاکم می‌شود.


آنا: یعنی قدرتی فوق اراده کشورها در منافع و سیاست‌هایشان مداخله می‌کند؟


سلیمانی: کشورهای جهان خواه ناخواه زیر حاکمیت قانون بین‌الملل می‌روند و تصمیمات در نظام بین‌الملل گرفته می‌شود، مانند قضایای برجام و توافقاتی که شاهدش هستیم. طبعاً محور نظام بین‌الملل قدرت است، ولی صدها سال پیش هر کشوری قدرت خاصی داشت، فناوری هم نبود و برای خودشان کشورگشایی می‌کردند و آنجا را تا زمانی که می‌توانستند نگه دارد، حفظ می‌کردند. بعدها اگر طرف مقابل قوی می‌شد، بخش‌هایی از خاکش را که اشغال‌شده بود، پس می‌گرفت یا حتی به سرزمین مقابل تعرض می‌گرد. این تحولات در دوران معاصر نیز به‌شکل نوینی ادامه دارد و باید بر مبنای منافع ملی عمل کرد. آرمان‌گرایی خیلی خوب است. باید هدف و آرمان داشت، اما نگاه واقع‌بینانه به آرمان خوب است و صرف آرمان‌گرایی و نگاه ایدئولوژیک پاسخگو نیست. باید امکانات، فرصت‌ها و تهدیدها را دید و بر مبنای آن، مؤلفه‌های قدرت را سنجید که آیا باری که می‌خواهیم برداریم، می‌توانیم به سرمنزل مقصود برسانیم یا خیر؟


سیاست خارجی ایران با نادیده گرفتن شایسته‌سالاری فرصت‌ها را از دست داد
دنیا قدرت‌محور است، هر کس قدرتش بیشتر است، بیشتر می‌برد و این واقعیت است. البته عناصر مختلفی در قدرت نقش دارند. پارامترهای ثابت قدرت جمهوری اسلامی داده‌های خداوند است و انسان‌ها در آن هیچ نقشی ندارند، مانند سرزمین، منابع زیرزمینی، موقعیت ژئوپلتیک، کشاورزی، معادن و ... حکمرانی خوب باعث می‌شود این متغیرها در سیر مثبت قرار بگیرند و حکمرانی بد باعث می‌شود چیزی هم که خدا داده از دست برود یا نتوان درست از آن استفاده کرد. به‌عنوان نمونه کشورمان نفت و گاز دارد، که این پارامتر ثابتی در ردیف مؤلفه‌های قدرت است، اما وقتی این را تبدیل به ارزش‌افزوده سرمایه می‌کنید، از آن می‌توان در زمینه‌های مختلف و نه فقط اقتصاد و انرژی استفاده کرد.


آنا: مؤلفه قدرت ایران در حوزه اقتصادی و سیاست کلان اقتصادی چیست؟


سلیمانی: ایران گاز دارد و در مسیر انرژی است؛ بنابراین سیاست اصولی می‌طلبد به معنی اخص صادرکننده گاز به اروپا باشیم. مقداری به عراق و ترکیه صادر کنیم، ولی ترکیه از مزیت جایگزینی بالایی برخوردار است؛ آن‌ها از روسیه و آذربایجان واردات دارند، ولی ما هیچ مزیت جایگزینی نداریم. می‌توانستیم مسیر انتقال گاز آذربایجان و دریای خزر به سایر کشورها باشیم و گاز خودمان را مثلاً به اروپا بفرستیم که هم امنیت ما برایشان مهم است و هم می‌توان به‌عنوان ابزار قدرت از آن سود جست. ما از این مزیت استفاده نکردیم و آن را از دست دادیم. روسیه اما از همه فرصت‌ها استفاده کرده و آن را می‌توان ناشی از خلأ در سیاست خارجی دانست. روسیه حتی می‌خواست برای پاکستان گاز صادر کند، ایران هزینه‌اش را پرداخت کرد و تا مرز پاکستان خط لوله صلح کشیده شد، ولی مسکو به بهانه تحریم و ... پروژه را رها کرد.


ما این فرصت‌ها را که تریلیاردها دلار می‌ارزید، از دست داده‌ایم که دیگر جبران نمی‌شود. سیاست خارجی ما فرصت‌ها را از دست داد و در اختیار دیگران قرار گرفت. ما واقع‌بینانه و علمی نگاه نکردیم، به کارشناسی توجه نکردیم و به این روز رسیدیم. اگر بخواهیم تعامل کنیم، باید از خلأ خارج شویم. وجود اختلاف طبیعی است و همه با یکدیگر کمابیش اختلاف دارند، اما اشتراک منافع مهم است. با اشتراک منافع دیدگاه‌های مشترک پدید می‌آید که کشورها با هم همکاری می‌کنند. سیاست خارجی خوب آن است که هزینه‌هایش کم و سودش زیاد باشد؛ یعنی بر مبنای فرصت‌ها و تهدیدها و مؤلفه‌های دیگر بتوان تعامل کرد. اگر غیر از این باشد، هر کشوری هزینه زیاد بدهد و سود کم داشته باشد، موفق نیست.


آنا: سیاست خارجی ایران در تعامل با منطقه باید دارای چه شاخصه‌هایی باشد؟


سلیمانی: باید به‌گونه‌ای با منطقه رفتار کنیم که آن‌ها به سوی غربی‌ها کشیده نشوند. باید اعتماد متقابل ایجاد، تنش‌زدایی و اختلافاتمان را در حوزه‌های سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیک به اشتراکات تبدیل کنیم. باید از سر برخی اختلافات با مسامحه بگذریم و به اشتراکات بپردازیم. مادامیکه به روش کنونی ادامه دهیم، نمی‌توانیم تعامل مناسبی داشته باشیم، زمان می‌گذرد و فرصت از دست می‌رود. کشور باید قوی شود، اقتصاد پشتوانه سیاست خارجی است. دیپلماسی همراه با اقتصاد و پشتوانه مردمی و نظامی لازم است. چرا ما دنبال حل بحث هسته‌ای هستیم، زیرا به آن نیاز داریم. با وجود این همه مذاکره چه به‌دست آورده‌ایم؟ آن چیزی که متعلق به خودمان بوده است! کسی به ما چیز اضافی نمی‌دهد و این واقعیت باید درک شود.


حل مشکلات اقتصادی کشور، معیشت مردم، نرخ منفی رشد اقتصادی و ... نیازمند این است که رویکرد خود را در سیاست داخلی و خارجی تغییر دهیم که اگر چنین نکنیم، ضرر خواهیم کرد. هر دولت و حکومتی به پشتیبانی مردم نیاز دارد. اگر مشروعیت تضعیف شود، نمی‌شود با فشار و اجبار و تحمیل، دولت‌ را اداره کرد که این موضوعات باید حل شود. باید در سیاست خارجی تنش‌زدایی و توازن برقرار کنیم، یعنی با همه کشورها در ارتباط باشیم.



توازن در سیاست خارجی و ارتباط با همه کشورها بدون اینکه اجازه سلطه داده شود، مهم است



در سیاست خارجی باید توازن وجود داشته و موضع‌گیری بحق باشد، اما وارد تنش شدن منافع‌ ملی را هدر می‌دهد و باعث می‌شود در امور راهبردی تأخیر ایجاد شود؛ کما اینکه در حوزه اقتصادی شاهد تورم ۵۰۰ تا ۶۰۰ درصدی، بیکاری ۲۰ درصدی، کاهش ارزش پول ملی، مشکلات جامعه، بیکاری و ... هستیم.


بنابراین سیاست متوازن و تنش‌زدا خوب و استفاده از فرصت‌های باقی‌مانده لازم است، زیرا بعضی از فرصت‌ها شاید دیگر به دست نیایند. مزیت‌ها را باید بشناسیم و در این چارچوب سیاست خارجی را به پیش ببریم. انسجام ملی برای اعمال سیاست راهبردی ضرورت دارد، پشتیبانی و رفاه ملی لازم است و در کنار این موارد باید قدرت نظامی همراه باشد و مجموع این موارد یک سیاست خارجی خوب را شکل می‌دهد. به‌عنوان نمونه هند و پاکستان که رقیب هم بودند، به‌تدریج به سمت تولید کلاهک هسته‌ای رفتند و الان بمب اتمی دارند.


بنابراین، سیاست خارجی و داخلی باید به منافع ملی خدمت کند، راه‌هایش هم باز و مشخص است. تصمیمات درست باید به دست متخصصان گرفته شود؛ شایسته‌سالاری بر مبنای فعالیت احزاب به‌دست می‌آید، مردم باید افراد شایسته را بشناسند.


انتهای پیام/۴۰۳۳/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب