راز تعداد خواهرزاده‌ها

ما در این سری معماهایی که به صورت منظم ارائه می‌شود، چیستان‌هایی را از زبان دکتر واتسن طرح خواهیم نمود. توجه داشته باشید که راوی این معماها دکتر واتسن، دوست و همکار شرلوک هولمز است که همیشه او را در مسیر حل معماها یاری می‌کند. پاسخ به معماها در انتهای مطالب، قرار گرفته است. پیش از دیدن پاسخ، به خوبی روی حل معما فکر کنید!

معمای تعداد خواهرزاده‌ها

خانم هادسون، صاحب‌خانه‌ شرلوک هولمز، زن بسیار صبوری بود. زیرا نه تنها طبقه‌ اول آپارتمانش، در تمام ساعات شبانه‌روز، در اشغالِ آدم‌های عجیب‌وغریب بود، بلکه مستأجر جالبش‌ زندگی به شدت بی‌نظم و تحمل‌نکردنی داشت؛ درهم و برهمی غیرقابل قبول، اعتیادش به موسیقی آن هم در ساعات نامناسب، تمرین تیراندازی در اتاق، آزمایش‌های علمی خارق‌العاده و اغلب متعفن و جو خطر و خشونتی که همیشه در کمینش بود، به ‌راستی او را بدترین مستأجر لندن می‌ساخت. از طرف دیگر، پرداخت اجاره‌اش ملوکانه بود. ‌تردیدی ندارم که هولمز با کرایه‌ای که در طول سال‌ها برای اتاق‌هایش پرداخت، می‌توانست خانه را خریداری کند.

صاحب‌خانه با احترام زیادی با هولمز رفتار می‌کرد و هرگز جرئت نمی‌کرد در کارش دخالت کند، هر چند از این جریان راضی هم به‌نظر نمی‌رسید. خانم هادسون به‌خاطر تواضع و ادب قابل توجهی که هولمز در برخورد با او داشت، به او انس گرفته بود. هولمز از جنس مخالف بیزار بود و نسبت به همه‌ی آن‌ها سؤظن داشت. اما همیشه مخالفی خوش برخورد به حساب می‌آمد. من فقط وقتی به میزان وابستگی خانم هادسون به هولمز پی بردم که در سال دوم زندگی مشترکم بودم. در آن ایام شرلوک هولمز سرمای سختی خورده بود و خانم هادسون برای مراقبت از خواهرش که آن صبح فرزندش را به دنیا آورده بود باید هولمز را تنها می‌گذاشت. به همین علت از من خواست تا پیش هولمز بروم و چند روزی را به عنوان پزشک و رفیق در کنارش بمانم.

وقتی در اتاق را باز کردم هولمز روی تخت دراز کشیده بود و صورت نحیفش داد می‌زد که مدت‌هاست چیزی نخورده است. خانم هادسون به من طرز تهیه سوپ را آموزش داد. پیش از اینکه ما را ترک کند گفتم: «خانم هادسون نکند به خاطر اینکه از شر هولمز خلاص شوید دارید بهانه‌جویی می‌کنید؟»

خانم هادسون با تعجب نگاهم کرد و گفت: «نه دکتر! این چه حرفی است. چرا این را گفتید؟»

جواب دادم: «آخر با این اوضاع اقتصادی و قیمت پوشک بچه و... کی بچه‌دار می‌شود!»

خانم هادسون قهقهه‌ای زد و گفت: «دکتر واتسن شما پزشک‌ها که وضع‌تان خوب است.»

جواب دادم: «ای بابا... توی این مملکت قدرمان را  نمی‌دانند. اگر به خاورمیانه و کشوری مثل ایران سفر کنید می‌بینید پزشکان چه ارج و منزلتی دارند. چون خودم در جنگ افغانستان بودم با چشمان خودم دیدم. اما از شوخی گذشته، مگر همین چند وقت پیش خواهرتان بچه‎‌دار نشده بود؟»

خانم هادسون دوباره خندید و گفت: «آن یک خواهر دیگرم بود. من دو خواهر دارم بئاتریس(Beatrice) و آگاتا(Agatha).»

شکر را در لیوان چای ریختم و در حالی که با قاشق آن را هم می‌زدم پرسیدم: «سلامت باشند. کدام یکی از خواهرهایتان بچه‌های بیشتری دارد؟»

قبل از اینکه خانم هادسون دهان وا کند، هولمز از گوشه رختخواب گفت: «واتسن، نیاز نیست وقت خانم هادسون را بگیری. من جوابت را می‌دهم.»

خانم هادسون لبخندی زد و ما را ترک کرد. در کنار بستر هولمز نشستم و گفتم: «خب نگفتی.»

او با تقلا خودش را کمی بالا کشید و گفت: «آه، بله. بئاتریس تا قبل از امروز صبح سه تا دختر داشت و هیچ پسری نداشت، اما آگاتا سه دختر دارد که هر کدام از دخترها یک برادر دارند.»

سپس لیوان چای را از دستم کشید و ادامه داد: «خب، واتسن، حالا بگو کدام یک از آنها بچه‌های بیشتری دارند؟»

می توانید پاسخ صحیح را زیر این عکس مشاهده کنید.

پاسخ معمای تعداد خواهرزاده‌ها

هیچ کدام. هر دو خانواده 4 فرزند دارند!

انتهای پیام/4160