آیا شواهد تازه در مورد شنوایی نئاندرتالها میتواند نشان از قدرتهای کلامی آنها داشته باشد؟
به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا، اگر به طریقی بتوانید به 130 هزار سال قبل سفر کنید و به طور اتفاقی با یک نئاندرتال روبهرو شوید، میتوانید برای او در مورد برخی از بزرگترین اختراعات بشریت مانند تلفن همراه و فضاپیما بگویید! آن نئاندرتال اگر چه متوجه صحبتهایتان نمیشود و شاید حرفی هم در مورد آن نزند اما احتمالاً میتواند از سیر تا پیاز گفتهیتان را بشنود.
تیمی از دانشمندان، گوش خارجی و میانی نئاندرتالها را بازسازی کرده و نتیجه گرفتهاند که آنها مانند ما به دنیا گوش جان میسپردند. مطالعه آنها که همین اواخر در مجله معتبر Nature Ecology & Evolution منتشر شد نشان داد که نئاندرتالها توانایی تشریحی درک طیف صوتی مشابه با هوموساپینس را داشتند و از جمله فرکانسهای بالای گفتار که عمدتا شامل تولید اصوات صامت است را میشنیدند.
مقالهای در باب اصوات
نویسندگان معتقدند که نتایج این تحقیق را باید فراتر از حس شنوایی تعبیر کرد. هر بینشی در مورد چگونگی شنیدن نئاندرتالها میتواند سرنخهای جدیدی در مورد یکی از بحثبرانگیزترین پرسشهای تاریخ ارائه داد: آیا نئاندرتالها صحبت میکردند؟
طبق گفته دان ددیو(Dan Dediu)، دانشمند زبانشناس در دانشگاه لیون فرانسه، كه در این تحقیق مشارکت نداشته است، شنوایی و گفتار اغلب در موجودات زنده به هم همبسته است. وی میگوید: «تولید فرکانس صوتی که برای حیوانات دیگر از همان گونه قابل شنیدن نباشد بی معنی است.» این بدین معنی است که نئاندرتالها باید قاعدتاً قادر به بیان کلماتی مشابه ما میبودند و به همین علت گوشهایشان برای شنیدن آن اصوات تکامل یافته بود.
اسورکر یوهانسون(Sverker Johansson)، محقق دانشگاه دالارنا که او نیز در این تحقیق مشارکت نکرده است معتقد است این شواهد جدید نشان میدهد که نئاندرتالها نوعی زبان گفتاری قابل تشخیص داشتهاند. یوهانسون میگوید: «این تحقیق مدرک دیگری را به ما ارائه میدهد که نئاندرتالها واقعاً صحبت میکردند.»
سخن گفتن یا نگفتن مسئله این است
برای دههها، بحث و گفتوگو پیرامون استخوان لامی نعل اسبی یک نئاندرتال(استخوانی که برای سخن گفتن کلیدی است) پژوهشگران را سردرگم کرده است. استخوان لامی، استخوانی است که در مجرای صوتی قرار میگیرد، کوچک و شکننده است و به استخوان دیگری متصل نیست. تنها استخوان لامیِ کاملِ یک نئاندرتال در دهه هشتاد از یک اسکلت در غاری در اراضی فلسطین اشغالی کشف شد و شباهت چشمگیر آن به استخوان لامی انسان منجر به تلاش برای بازسازی دستگاه صوتی نئاندرتال شد.
اما نتیجهگیری صرفاً از استخوانِ یک فسیل که از اسکلت خارج شده بود و بافتهای نرم اطرافش مدتها از بین رفته بودند امری دشوار بود و نمیتوانست مجامع علمی را کاملاً متقاعد کند. آنا گلدفیلد(Anna Goldfield)، انسانشناس میگوید: «وقتی زبان نئاندرتالی امروزه باقی نمانده است، این همه گمانهزنی در مورد آن بیهوده است!»
بنابراین برخی از دانشمندان روش دیگری را در پیش گرفتند. بیست سال پیش، ایگناسیو مارتینز(Ignacio Martínez)، دیرینهشناس دانشگاه آلکالا در اسپانیا و نویسنده این مطالعه اخیر، به فکر پیادهسازی ایده عجیبی افتاد: مطالعه تکامل زبان از طریق بازسازی قوه شنوایی در انسانهای اولیه. این ایده منسجم و قابل توجه بود زیرا محققان نمیدانستند آیا قادر به بازسازی گوش نئاندرتال هستند یا نه، هیچ کس از قبل چنین کاری انجام نداده بود. اما آنها دو دهه بعدی را صرف توسعه و آزمایش مدلهای گوش نئاندرتال کردند.
نژادپرستی انسان خردمند عامل پیشداوری!
محققان در این مطالعه جدید، از سیتیاسکن ساختارهای گوش با وضوح بالا استفاده کردند و اسکلت جمجمه 5 نئاندرتال و 10 هوموساپینس را که در یک مکان باستانی واقع در اسپانیا کشف شده بود مورد بررسی قرار دادند.
تیم تحقیق، مدلهایی 3 بعدی را از این ساختارهای گوش ایجاد کرد و از طریق یک مدل نرمافزاری برای محاسبه انتقال قدرت صوت، ساختارها را مورد اندازهگیری قرار داد. در این شبیهسازیها نحوه انتقال انرژی صوتی از محیط به کانال گوش نئاندرتال و هوموساپینس تعیین شد و آشکار شد که انسان امروزی و این رقیب منقرضشده قدرت شنوایی مشابهی داشتند. اکتشافات متعدد اخیر در مورد ماهیت زندگی نئاندرتال نشان میدهد که آنها رفتار نمادین به خصوصی داشتند و پوشیدن جواهرات، نقاشیهای روی غارها و دفن مردگان همگی حکایت از این دارد که آنها نیز دست کم از درجهای از خردمندی بهره میبردند. کشف این اطلاعات تازه این باور قدیمی را که نئاندرتالها لزوماً وحشی بودند پس میزند و به نظر میرسد این گزاره، افسانهای تا حدودی نژادپرستانه است.
به گفته ددیو دانشمندان برای مدت طولانی تصور میکردند «شکافی» وجود دارد که انسانهای مدرن را از سایر موجودات جدا میسازد و در رأس این تفاوتها ادراک و زبان قرار دارد. او میگوید: «نئاندرتالها احتمالاً به اندازه ما انسان بودند، فقط به شکلی دیگر.»
برجستهترین شواهد دال بر هوشمندی نئاندرتالها در پشت غاری در فرانسه یافت شد جایی که باستانشناسان در کنار دو حلقه متحدالمرکز از چکیدهسنگهای شکسته، آثار آتش و استخوانهایی سوخته را پیدا کردند. چکیدهسنگها 176،500 سال پیش قطع شده بودند، زمانی که نئاندرتالها تنها سرده انسان در این منطقه محسوب میشدند.
عمدی بودن این اقدام(قطع کردن چکیدهسنگها) نشان میدهد که این محل به طریقی برای نئاندرتالها خاص بوده است. گلدفیلد میگوید: «من یک تجربهگرا هستم و نمیخواهم فراتر از آنچه شواهد میگوید پیش برویم ، اما این مرا سردرگم میکند که بخواهم حتی فکر کنم آنها زبان گفتاری نداشتند.»
انتهای پیام/4160
انتهای پیام/