سبک زندگی و پیشگیری از سرطان
قطعاً از بین ما هیچ کس نمیخواهد، سرطان بگیرد. همه میخواهیم از خطر سرطان در امان باشیم، حتی حاضریم برای جلوگیری از این بیماری، همه دارایی خود را نیز، تقدیم کنیم. مهمترین راه برای فرار از سرطان، این است که در وهلهٔ اول؛ از بروز آن جلوگیری کنیم یعنی «پیشگیری اولیه» بکنیم و در مرحله دوم؛ باید بیماری را خیلی زود کشف کنیم، این هم یعنی «پیشگیری ثانویه. برای پیشگیری اولیه از سرطان لازم است که دلایل و عوامل دخیل در بروز آن را بشناسیم. اینجا است که نقش سبک زندگی (Life Style) مطرح میشود.
سبک زندگی به معنای شیوهٔ زندگی خاص یک فرد، گروه و یا جامعه است. این اصطلاح نخستین بار توسط آلفرد آدلر روانشناس اتریشی استفاده شد. سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را در برمیگیرد. بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگیشان را آزادانه انتخاب کنند. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یکجا جمع میشوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک میشوند. به نوعی گروههای اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل میدهند. سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. مثلاً میتوان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آنجامعه بدست آورد.
نمیشود هر جور بخواهیم، زندگی کنیم، هر طور بخواهیم تغذیه کنیم، در برابر هر نوع ناملایمات زندگی، مسیر دل بخواهی را انتخاب کنیم، مثلاً در شیوه زندگیمان ورزش نباشد، تحرک کم باشد، استرس زیاد باشد و آن وقت ما سرطان هم نگیریم. حتماً باید شیوه زندگیمان را درست کنیم. آیا سبک زندگی خاصی وجود دارد که ما با رعایت آن صددرصد از cancer خلاصی یابیم؟! جواب این سوال منفی است. اما میتوان سبک زندگی سالم و درستی را اتخاذ کرد که به وسیله آن تاثیر زیادی بر «سلامت جسم و جان» و «سلامت اجتماعی و معنوی» خود بگذاریم.
سرطان Breast یکی از شایعترین سرطانها در خانمهاست. استعمال دخانیات و نوشیدن الکل به ویژه به مقدار بیشتر و طولانی، خطر ابتلاء به این سرطان و چندین سرطان دیگر را افزایش میدهد. اضافه وزن و یا چاقی پس از یائسگی، عامل دیگری ست که ریسک ابتلاء به سرطان پستان را بالا میبرد. بافت چربی بیشتر، میزان انسولین و استروژن را در این زنان افزایش میدهد و در حال حاضر ارتباط سطوح بالاتر انسولین و استروژن، با برخی از سرطانها به ویژه سرطان پستان شناخته شده است. البته ارتباط بین وزن و سرطان پستان پیچیده است به این معنی که خطر این سرطان؛ اینکه چاقی از دوران کودکی باشد و یا پس از بزرگسالی و یا مثلا؛ در ناحیه کمر باشد و یا باسن و ران، تفاوتهای ظریفی دارد. مدارک و شواهدی وجود دارد که حاکی از این است که، فعالیتهای بدنی در قالب پیاده روی خطر سرطان پستان را کاهش میدهد. در یک مطالعه در امریکا مشاهده شده، ۷۵ تا ۱۵۰ دقیقه پیاده روی سریع در هفته، خطر کانسر Breast در زنان را ۱۸ درصد کاهش داده است. حاملگی و بارداری در سالهای اولیه زندگی، به طور کلی ابتلاء به سرطان پستان را کاهش میدهد. مطالعات حاکی از آنست سرطان پستان، در زنانی که بچه دار نشدهاند و یا اولین فرزند خود را بعد از ۳۰ سالگی متولد کردهاند، کمی بالاتر است. همچنین مطالعات نشان میدهد زنانی که بچههای خود را از طریق پستان تغذیه کردهاند و مدت طولانیتری این امکان را داشتهاند، کمتر به سرطان پستان مبتلا میشوند.
در زنانی که از قرصهای ضدبارداری برای کنترل تولد استفاده میکنند، خطر سرطان پستان کمی بیشتر از زنانی است که از این قرصها استفاده نمیکنند. در برخی مطالعات معلوم شده، زنانی که بیش از ۱۰ سال بیوقفه از قرصهای ضد بارداری استفاده کرده بودند، خطر ابتلاء به این سرطان کمی بیشتر بوده است. تعداد کمی مطالعات در زمینه DMPA (دپو مدروکسی پروژسترون استات) حکایت از این دارد که این آمپول تزریقی کنترل بارداری نیز، خطر سرطان پستان را افزایش میدهد، و در صورتی که بیش از ۵ سال مورد استفاده قرار گیرد، خطر ابتلاء باز هم بیشتر میشود. بررسیها نشان میدهد، هورمون درمانی ترکیبی (HT) که جهت تسکین علائم یائسگی و کمک به پیشگیری از پوکی استخوان مورد استفاده قرار میگیرد، خطر سرطان پستان را افزایش میدهد. همچنین ممکن است شانس مرگ ناشی از سرطان پستان را نیز بالا ببرد. در همین پژوهشها عنوان شده؛ استفاده از استروژن تنها، پس از یائسگی به نظر نمیرسد، خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش دهد.
همانطور که میدانید شیوع انواع سرطانها در مناطق مختلف جهان متفاوت است. مثلاً سرطان پستان در زنان ژاپنی کمتر و در زنان امریکایی بیشتر است. ولی مطالعات در نسل دوم زنان ژاپنی که در امریکا متولد شدهاند و همان جا بزرگ شدهاند، حاکی از آن است که سرطان پستان دچار افزایش شده است. جالب اینجاست که در مورد سرطان معده که در ژاپن بیشتر است ولی در امریکا کمتر است، وضعیت در این گروه، روند معکوسی را نشان میدهد. بنابر این مهاجرت افراد به کشورهای دیگر در شیوع سرطان دارای ضریب تاثیر است.
ارتباط مواردی از سبک زندگی با انواع سرطانها
رفتارهای پرخطر جنسی یکی از مسائلی است که نه تنها با برخی سرطانها بلکه با بیشتر مسایل زندگی رابطه دارد. در بیماران مبتلا به عفونت HIV و ایدز، سرطانهایی مانند لنفوم و سارکوم کاپوزی شایع است که به طور غیرمستقیم ریشه در رفتارهای پرخطر جنسی دارد. یا در برخی موارد از سرطان دهانه رحم، ثابت شده که بیماری از راه جنسی انتقال یافته و ناقلان اولیه بیماری مردان به حساب میآیند، همه اینها با شیوه زندگی انسانها رابطه دارند.
برخی سرطانها مرتبط با شغل و عوامل محیطی میباشند. در کارگرانی که در صنایع رنگرزی و یا شرکتهای پلاستیکسازی کار میکنند، افزایش شیوع سرطان مثانه شایع است. یا در کارخانجاتی که از ماده شیمیایی آزبستوز استفاده میشود، خطر شیوع نوعی سرطان ریه به نام «مزوتیلوما» افزایش مییابد، اینها نمونههایی از ارتباط شغل و مواد شیمیایی موجود در محیط با سرطان است. شناخت محیط و مواد موجود در آن و تاثیر عوامل محیطی در سلامت افراد، بحث مهمی است.
یکی دیگر از مواردی که به بروز سرطان و افزایش ابتلاء به انواع سرطانها منجر میشود، مصرف خودسرانه و طولانی مدت آنتیبیوتیکهاست. بررسیها ثابت کرده است، افرادی که حداقل ۵ دوره یا بیشتر بدون تجویز پزشک از آنتیبیوتیکها استفاده کردهاند، بیش از سایر افراد، در معرض سرطان بودند. ما از نظر مصرف دارو در بین ۲۰ کشور پرمصرف دنیا هستیم. ۲۰ درصد داروهایی که در ایران مصرف میشود، بدون نسخه پزشک و صرفاً به درخواست متقاضی است. ما در مصرف آنتیبیوتیک در آسیا بعد از چین دومین کشور هستیم. مصرف ایران به تنهایی معادل کل اروپاست. در اروپا، پرمصرفترین کشور فرانسه است. مصرف دارو در فرانسه ۲ برابر آلمان و ۳ برابر هلند است. لکن فرانسه با تقویت فرهنگ و اصلاح شیوه مصرف در ۱۵ سال اخیر به موفقیتهایی در این زمینه رسیده است. ایران هم در سبک و طریق اقدام و مصرف خود، باید تجدیدنظر کند و در این رابطه سخت نیازمند کار آموزشی، فرهنگی و رسانهای هستیم.
بررسیها نشان میدهد که ۵۰ درصد سرطانهای شایع در مردان و زنان قابل درمان و ۳۰ درصد قابل پیشگیری میباشد. در مواردی که به عنوان مثال عرض شد، ملاحظه فرمودید که عوامل دخیل، کاملاً با رصد صحیح، مداخلات لازم و شناخت درست از خود و محیط قابل پیشگیری و اتخاذ تصمیم است. ۹۰ تا ۹۵ درصد سرطانها به علت عوامل محیطی و سبک زندگی ایجاد میشود مثل سیگار کشیدن، چاقی، مصرف الکل، عوامل عفونی، نور خورشید، فشارهای روانی، آلوده کنندههای محیطی و مواد غذایی. تنها ۵ تا ۱۰ درصد سرطانها به علت مشکلات ژنتیکی به وجود میآیند.
پس اینکه سرطان بگیریم و یا از ابتلا به آن در امان باشیم، تا حدود زیادی به تصمیمات ما در زندگی بستگی دارد. به تصمیم گیری سیاستگزاران، قانونگذاران و همه سازمانهایی که در مسایل مربوط به تعیینکنندههای موثر عوامل اجتماعی در کشور مجری هستند، وابسته است. البته آنها همیشه در شرایطی نیستند که بین خوب و بد انتخاب کنند، محدودیتهایی دارند، ضعفهایی وجود دارد، تهدیدهایی هست. لکن باید جمعهای دانشگاهی، افراد اصیل و فهیم جامعه، رسانهها و همه آنهایی که میتوانند «یاد بگیرند» و «یاد بدهند» به صحنه بیایند و به کمک بشتابند، تا در جلوگیری از بیماریها، بخشهای مختلف کشور تبدیل به یک «سازمان یادگیرنده» شود، تا اولاً: خطاها را کشف کنیم و رفع کنیم. ثانیاً: سیاستها و استراتژیهای ناکارآمد که به افزایش این اشتباهها و ترویج آنها منجر میشود را کنار بگذاریم. اینها شدنی است. نیاز به آموزش همگانی، فرهنگسازی، فرهنگپذیری، حاکمیت اخلاق و مسئولیت پذیری در جامعه دارد. مسیر توسعه و پیشرفت حقیقی از اینجا شروع میشود. ما در این راه به کوشش جمعی جوانان آگاه و فهیم دانشگاهی نیازمندیم. باید به تشکیل کانونهای داوطلبانه و خیرخواهانه در دانشگاهها و سایر عرصهها در زمینهها و ابعاد مختلف سلامت روی آوریم.
امید آنکه سازمانها و دوایر دولتی و خصوصی ارتقاء دهنده سلامت، از این اقدامات پشتیبانی کنند. «میشود» و «ما میتوانیم» با اصلاح در شیوه زندگی از بسیاری سرطانها پیشگیری کنیم. پیشگیری از سرطانها، یعنی حفظ منابع مالی سلامت برای رفع نیازها و ارائه مراقبتهای بهداشتی، تقویت اقتصاد کشور و افزایش امید به زندگی و در یک کلام یعنی سرمایهگذاری برای آینده و شکوفایی سرمایه اجتماعی. طی دو دههٔ اخیر، سرطان در جهان ۸۰ درصد افزایش داشته و به ۱۸٫ ۲ نفر در یک میلیون نفر رسیده؛ آمارها در کشور ما هم بالاست، اما هنوز از میانگین جهانی پائین تریم و ابتلای ما در حدود ۱۳٫ ۲ نفر به ازای هر یک میلیون نفر هست.
روزی که در جامعه ما و برای عموم مردم برنامهها و بستههای عملیاتی برای اصلاح سبک زندگی، سالم سازی محیط، رفتارهای بهداشتی و عادات افراد وجود داشته باشد و از سوی آنان به مورد اجرا در آید، الگوهای زندگی سالم در بعد فردی و اجتماعی فراهم میآید. آن روز، روز بزرگی است و ما باید در پی ایجاد چنین شرایط و ساختاری گام برداریم. کمیتههای تحقیقات دانشجویی به ویژه در دانشگاههای علوم پزشکی باید پرچمدار سلامت و حافظ سلامت جامعه باشند.
*معاون دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی واحد تهران و رییس مرکز تحقیقات سیاستگذاری اقتصاد سلامت
انتهای پیام/