دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

«عبدالحَیّ اِسترابادی»؛ بنیانگذار سبک نقاشی تیموری

عبدالحی استرابادی، معروف به «خواجه عبدالحی هروی» و «عبدالحی بغدادی»، نقاش قرن هشتم و اوایل نهم هجری قمری است.
کد خبر : 512445
persian-miniature-750x430.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آناـ بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



عبدالحی استرابادی، معروف به «خواجه عبدالحی هروی» و «عبدالحی بغدادی»، نقاش قرن هشتم و اوایل نهم هجری قمری است.


او اهل استرآباد بود اما در بغداد پیشرفت کرد و مشهور شد.


عبدالحی پس از سقوط بغداد به دستور امیر تیمور گورکانی (حکومت: 771-807ق) در حدود 795ق به سمرقند رفت و به خواجه عبدالحی هروی معروف شد. این هنرمند در کار خود بی‌مانند و صاحب کمال بود و به علت اقامت طولانی‌اش در بغداد به «عبدالحی بغدادی» نیز شهرت یافت.


او یکی از منتقل‌کنندگان سبک «بغداد» به سمرقند است و یکی از بنیان‌گذاران سبک تیموری محسوب می‌شود. او با نقاشان نامی دیگر، مکتب «ثانی بغداد» را به سمرقند و بعد از آن به هرات برد و سلطان ابراهیم میرزا شاهرخی آن را به شیراز منتقل کرد و پس از او در آن دیار توسعه یافت.


در میان نخستین استادان عبدالحی، خواجه تاج‌الدین سلیمانی و استاد شمس‌الدین از همه مشهورترند؛ این دو تن نیز از شاگردان استاد احمد موسی به‌شمار می‌روند.


از استادان بعدی وی که گاه از شاگردان وی نیز محسوب می‌شد، محمد بن محمود خیامی است که در ذیلِ یکی از آثار به‌جای مانده‌اش آن اثر را منقول از قلم استاد عبدالحی نقاش اعلام کرده است. از دیگر شاگردان سرآمد خواجه عبدالحی، پیراحمد باغ شمالی است که در زمان خود بی‌نظیر بود و کسی در این سبک نمی‌توانست بر او برتری یابد.


صاحب مناقب هنروران، عبدالحی را در خط و نقاشی استادی زبردست و او را شاگرد محمد سیمی نیشابوری دانسته است. مؤلف تاریخ رشیدی در مورد این هنرمند نوشته است که «در قدیم‌الایام در سلسله خواقین هولاکوی که پادشاهان عراق‌اند خواجه عبدالحی بوده است. اعتقاد اهل صناعت آن بوده که وی ولی بوده است، در آخر توبه کرده، هر جا که کاری از خود پیدا می‌کرده، می‌شسته یا می‌سوزانده؛ به همین دلیل کارهای وی خیلی کمیاب است و در صفای قلم و نازکی و محکمی کلک در همه زمینه‌های تصویر مثل او پیدا نشده است».


بعد از فتح بغداد، امیر تیمور گورکانی بعضی از هنرمندان طراز اول شهر را که در کار خود مهارت داشتند، از جمله نقاشان و خطاطان و تذهیب‌کاران را همراه عبدالحی به سمرقند برد و در کتابخانه سلطنتی به خدمت گرفت.


اثر نشان‌داری از این استاد تاکنون معرفی نشده است ولی از آثار منسوب به وی که به شیوه مکتب «ثانی بغدادی» یا «هراتی» کشیده شده، چند نسخه در دست است که قدرت قلم و مکتب هنری استاد را نشان می‌دهد. در بین این آثار منسوب می‌توان از نسخه دیوان مصور خواجوی کرمانی که در 799ق انجام یافته یا تصاویر دیوان سلطان احمد که در 808ق پایان پذیرفته است، نام برد که بهترین نمونه شیوه هنری استاد محسوب می‌شود.


از دیگر آثار منسوب به وی چند تصویر ارزنده است که یکی از آنها، با استناد به نوشته‌ای به خط زیبای نستعلیق در بالای تصویر که آن را به عبدالحی نسبت می‌دهد، از کارهای عبدالحی دانسته‌اند و بدین ترتیب، در شیوه «ثانی بغدادی» استاد به حساب آورده شده است. در این تصویر جوانی در اتاق خوابیده و فرشته زیبایی از در وارد شده است. در زمینه صفحه، منظره باغ جلب نظر می‌کنند. هشت فرشته زیبا مانند پرندگان تیزپرواز در هوا پرواز می‌کنند. زمینه آبی نقاشی چشم‌نواز است و در بالای نقاشی به خط نستعلیق نوشته شده: «از جمله کارهای خواجه عبدالحی است».


آثاری که تا اندازه‌ای شیوه و سلیقه نقاش را آشکار می‌کند، چند تصویر در دست است که محمد بن مسعود الخیام که شاید از شاگردان عبدالحی نیز باشد، آنها را ترسیم کرده است. یکی از آنها تصویر مرغابی در حال شناست که در کمال زیبایی کشیده شده است و چنین رقم دارد: «نقل از قلم استاد عبدالحی نقاش، محمد بن محمود الخیام».


دومین اثر محمد بن مسعود الخیام که آن را از روی آثار عبدالحی نقاشی کرده، منازعه دو سوارکار رزمی است که خود و اسبان تنومندشان زره پوشیده و به جنگ و گریز مشغول‌اند. قیافه سوارکاران و آرایش و تزئین اسب‌ها شبیه تصاویر چینی است که استاد محمد سیاه قلم نیز از این شیوه استفاده و مکتب مخصوص خود را ارائه کرده است. این اثر پرمایه و تقلیدی که بی‌تردید قدرت قلم عبدالحی را نیز نشان می‌دهد، رقم «نقل از قلم استاد عبدالحی نقاش، محمد بن محمود الخیامی» دارد.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب