سرنوشت ممنوعالتصویرهای تلویزیون در یک نگاه
این نخستین بار نیست که چنین اتفاقی در رسانه ملی میافتد، سالهاست این سازمان با چهرههایی که خودش میپروراند و پر و بال میدهد، با مشکلاتی روبهرو میشود که بیشتر به زندگی خصوصی آنها برمیگردد، جایی که قرار است خودشان باشند و مانند خودشان رفتار کنند، اما در این دنیا که هر کسی با دوربین گوشیاش یک خبرنگار است، نمیتوان رفتارهای خارج از محیط کاری این صورتهای آشنا را کنترل کرد.
با اینحال اگر کمی روی اتفاقهایی که برای مجریان مختلف تلویزیون - همانهایی که روزهای پرکاری را میگذراندند و برنامههایشان پربیننده بود- که در چند سال آخر افتاده دقیق شویم، میبینیم گاهی برخی حوادث کوچک و در برخی موارد عجیب باعث شده آنها از کار کنار گذاشته شوند و در مدت کوتاهی تمامی اعتباری را که طی سالیان برای خودشان دست و پا کرده بودند، از دست بدهند.
این روند سالهاست در سازمان صدا و سیما وجود دارد و بسیار بودهاند مجریانی که با ذوق و تلاش بسیار توانستند مردم را به دیدن تلویزیون و برنامههای مجریمحور جلب کنند، اما ممنوعالکار شدنهای ناگهانی یا ممنوعالتصویر شدنهای بدون دلیل و گاه بیاطلاع مجریان باعث حضور جوانهای زیادی در این جعبه رنگی شد. جوانهایی که از میانشان برخی چهرهها معروفتر شدند و توانستند جای خودشان را در میان مردم پیدا کنند. اینها توانمندیهایی داشتند که مردم را راضی نگه میداشتند و مسوولان سیما را هم راضی میکردند، اما سازمان به دلایل مختلفی آنها را هم از دست داد تا این روزها علاوه بر اینکه هیچکدام از مجریانی که در چند سال گذشته رشد کرده بودند، دیگر نباشند، همچنین جوانانی پا به عرصه گذارند که هنوز راه زیادی برای مجری شدن باید طی کنند.
سعید بشیری ٢٠ سالی است که در تلویزیون فعالیت دارد و تهیهکنندگی برنامههای «دو قدم مانده به صبح» و «سفید» را در کارنامه خود دارد، این تهیهکننده یکی از ویژگیهای برنامههای تلویزیونی را ویژگیهای فردی و شخصیتی مجریهای آن میداند و به «اعتماد» میگوید: «تنوع مجریان در صدا و سیما ضروری است و باید بدانیم که تلویزیون هم برای خودش مقررات خاصی دارد و آدمهایی که نماینده صدا و سیما هستند، باید الگوهای خوبی هم باشند. تجربه در این چند سال اخیر نشان داده درباره مجریانی که در چند سال اخیر توانستهاند نظر مخاطبان را جلب کنند، سازمان صدا و سیما در زمینه زندگی خصوصی آنها با مشکلاتی روبهرو بوده است. »
او در ادامه با اشاره به اتفاقی که برای علی ضیاء افتاده است، اظهار میکند: «من از کار این مجری دفاع نمیکنم، اما اساسا اگر طرفدار فوتبال و ورزش هستی و میخواهی واکنشی هم نشان دهی، به عنوان یک فرد فرهنگی و یک مجری باید واکنش متفاوت و فرهنگی هم داشته باشی. در عین حال فکر نمیکنم این قضیه به قدری جدی بوده که با فردی مانند ضیاء که خودش برای تلویزیون اعتبار آورده است، چنین رفتاری شود. »
بشیری معتقد است در چنین شرایطی بهتر است که سازمان اجازه دهد این مشکلات توسط خود فرد و بدون صحبتهای رسانهای حل شود، چون این افراد سرمایههای صدا و سیما هستند که مدتها فعالیت کردهاند و پلهپله به جایی رسیدهاند که برخی به خاطر آنها برنامهای را میبینند یا حتی بعضی از مهمانان به جهت حضور آنها به برنامه میآیند.
این تهیهکننده همچنین اضافه میکند: «وقتی ماجرا در همین حد باشد، بهترین راهکار این است که از رسانهای شدن موضوع جلوگیری شود و با صحبتهای پشت صحنهای همهچیز حل شود، در این صورت سازمان صدا و سیما هم میتواند در بیانیهای محترمانه اعلام کند که چنین اتفاقی افتاده، ولی با عذرخواهی و باقی ماجرا همهچیز حل شده است. چون علی ضیاء نخستین نفر نیست که با چنین موضوعی روبهرو شده و مطمئنا آخرین نفر هم نخواهد بود و با مدیریت هرچه بهتر چنین شرایطی، میتوانیم مطمئن باشیم که چهرههای تلویزیونی که میان مردم نیز محبوب هستند را از دست نمیدهیم. همچنین وقتی اتفاقی برای یک فرد فرهنگی میافتد بهتر است در فضای فرهنگی و با برخوردهای فرهنگی رفع و رجوع شود.»
در چند سال گذشته مجریانی چون سیدجوادیحیوی، ژیلا صادقی، آزاده نامداری، فرزاد جمشیدی، محمدرضا شهیدیفر و فرزاد حسنی ممنوعالتصویر شدند و دلایل هیچکدامشان به وضوح اعلام نشد، البته حدس و گمانهایی از جمله حضور در تبلیغ کالای خارجی، اجرای برنامههای جنجالی و پر سر وصدا یا صحبتهایی که شاید جایش در تلویزیون و روی آنتن زنده نبوده است، وجود دارد؛ اما هیچ کدام اثبات نشدند و برخی از این افراد با اینکه مشکلاتشان حل شده و میتوانند دوباره در تلویزیون حضور داشته باشند، اما از این دنیا دور شدهاند و به دیگر علاقهمندیهایشان رسیدهاند یا در شکلهای دیگر رسانهای فعالیتهایشان را ادامه دادهاند.
سیدجواد یحیوی حالا هفت سالی میشود که در تلویزیون حضور ندارد و به مجریهای فراموش شده پیوسته است، اما خودش از این موضوع چندان هم ناراضی نیست، چون توانسته در سینما و تئاتر که علاقه اصلیاش حساب میشوند، کار کند. در همان سالها صحبتهایی مبنی بر موضعگیریهای سیاسی این مجری وجود داشت، حرفهایی که هرگز تایید نشدند.
آزاده نامداری هم بعد از فعالیتهایش در تلویزیون و اجرای برنامههای مختلف، به دلایلی که هرگز اعلام نشد، نتوانست کارش را ادامه دهد، اما داستان حاشیههای او بعد از نوروز سال ۹۳ شروع شد، همان برنامه سال تحویلی که همراه با فرزاد حسنی که آنزمان همسرش بود، حضور پیدا کرد حالا که یک سالی میشود از رسانه ملی دور شده، نامداری فعالیتهایش را در نویسندگی، طراحی، مستندسازی و حضور فعال در رشته تحصیلیاش روانشناسی ادامه داده، البته او در فیلم تازه پرویز شهبازی نیز بازی کرده و حالا تجربه بازیگری را نیز در کارنامه کاریاش دارد.
رضا رشیدپور را با برنامه «شب شیشهای» و «عبورشیشهای» بهخوبی در خاطر داریم، همان گفتوگوهای جنجالی که چند باری هم، به خاطرش برنامه را توقیف کردند، اما رشیدپور جای خودش را پیدا کرده بود که ناگهان دیگر خبری از او نبود. بعد از آن در برنامه «شب شما بهخیر» در شبکه ماهوارهای ایرانیان حضور داشت و در این مدت در سریالها و فیلمهای سینمایی حاضر میشد تا از چشم مردم دور نماند. رشیدپور بعد از اینکه مجری همایشهای انتخاباتی حسن روحانی بود، توانست سال گذشته به تلویزیون برگردد و اینبار در شبکه نسیم برنامه «عینکدودی» را بسازد، برنامهای که اصلا جذابیت نداشت. با این حال او این روزها دوباره برنامههای گفتوگو محور با برخی شخصیتهای جذاب را میسازد، اینبار برای شبکه اینترنتی آپارات که البته تلویزیون هم آنها را پخش میکند، این مصاحبههای جذاب بار دیگر ثابت کرد که رضا رشیدپور در جذب مخاطب توانایی دارد و میتوان روی او حساب کرد.
رضا خوشدلراد، دیگر تهیهکنندهای است که سالهاست در تلویزیون فعالیت میکند و برنامههای مختلفی را برای صدا و سیما تهیه کرده است، او دراین باره به «اعتماد» میگوید: «زمانی بود که تلویزیون مرجعی برای همه ما بود و به عنوان یک منبع اصلی به آن رجوع میکردیم، آن را به قدری قبول داشتیم که ایدهآلهای خودمان را با آن تنظیم میکردیم. در سالهای قبل از پشت صحنه برنامهها و اتفاقات کمتر خبر داشتیم، اما این روزها و با گسترش رسانههای مختلف، رسانه ملی مرجعیت قبلی خودش را ندارد و آدمهای آن هم مانند آدمهای دیگری که همه روزه میبینیم. اما نکتهای که در تلویزیون وجود دارد این است که افرادی که در آن حضور دارند، گاهی فقط ظاهر را نشان میدهند و این واقعیتی نیست که درباره آنها وجود دارد، از همین رو تلویزیون برای اینکه ضرر نکند، مجبور است عکسالعمل نشان دهد. این عکسالعملها ممکن است کتبی باشد که رسانهای نمیشود ولی گاهی برخوردها به شکلی است که ما میفهمیم.»
خوشدل با تاکید بر اینکه مشخص کردن خط قرمزها در برنامه از سوی تهیهکننده میتواند بخشی از این حوادث را کم کند، ادامه میدهد: «مشخص کردن خط قرمزها و ایستادن روی آنها میتواند به مدیریت چنین اموری کمک کند. با این حال برنامه زنده ریسک بالایی دارد و اصلا اداره کردن آنتن زنده کار بسیار پیچیدهای است. از طرفی وقتی چنین اتفاقهایی در رسانه ملی میافتد، هیچکسی خوشحال نیست که برنامهاش را از دست بدهد، به هر حال برای برنامه خرج شده و تلاشهایی در جهت هرچه بهتر شدن آن صورت گرفته است.»
البته این تهیهکننده معتقد است در مواردی مانند توهین، بیاحترامی و اهانت باید شدیدترین برخوردها با فرد وجود داشته باشد، او میگوید: «آنتن، حیثیت آدم است. شبکه جهانی بیبیسی سال گذشته حاضر شد بزرگترین منبع مالی خودش که برنامه «تختگاز» بود را به دلیل همین توهینها کنار بگذارد. چون چنین رفتارهایی، روی رفتار اجتماعی جامعه تاثیر دارد و این شبکه حاضر شد درآمدی نداشته باشد، اما برنامه توهینآمیز نیز روی آنتن نبرد.»
علی ضیاء ممنوعالتصویر و همان روز در اردوی تیم استقلال حاضر شد و از پرویز مظلومی عذرخواهی کرد. اینکه چرا یک مجری در محفل دوستانهاش نباید رعایت آداب کند، مساله نیست، اما اینکه کسانی از او فیلم میگیرند و در فضای مجازی منتشر میکنند، حتما مساله است، گاهی یادمان میرود همه آدمها زندگی شخصی دارند که در آن میتوانند بداخلاق باشند، عصبانی شوند یا حتی از یک تیم خاص حمایت کنند. با این حال ممنوعالتصویری در بسیاری موارد به ضرر سیما و مردم بوده است، چون با نگاهی به پرونده مجریان ممنوعالتصویر، میبینیم که آنها به سراغ دیگر علاقهمندیهایشان رفتهاند و به واسطه آشنایی با برخی از افراد حاضر در این حوزهها توانستهاند فعالیتهای قابلقبولی داشته باشند. در این اوضاع ممنوعالتصویری علی ضیاء خوب است یا بد؟
انتهای پیام/