س
- اولاً آن چیزهایی که چاپ شده، همه موجود است. به معنی اینکه یا تا قبل از اینکه فهرستنویسی پیش از انتشار در خانه کتاب، فکر کنم مثلاً سالهای 71 و 72 خب فهرست هست در کتابخانه ملی همهاش موجود است. تمام کتابهایی هم که چاپ شده بعد از آن تاریخ، اینها هم همه موجود است. یکسری نمایشنامه است در مجلات که آنها هم همه موجود است. نکته این است که در واقع فهرستنویسی این آثار، آن اتفاقی است که افتاده یا باید کاملتر بیفتد. منظورم این است که یعنی شما به عنوان یک پژوهشگر بدانید که مثلاً سراغ چه کتابی بروید که فهرست اینها در آن باشد، خب الان چنین کتابی هم موجود است. یک کتابی را انتشارات نمایش درآورده، نمایشنامهنویسان دهه 40 و 50. کتابش این کتاب کل نمایشنامههایی که در دهههای 40 و 50 چاپ شده یا در مجلات، جُنگهای ادبی به چاپ رسیده را فهرست کرده و خلاصه قصهاش را هم نوشته است. بنابراین چنین چیزی موجود است. آقای حسین فرخی هم یک چنین کاری کرده، فرهنگستان هنر، در واقع کتاب شده، البته تا چه سالهایی فهرست شده ولی ایشان هم این کار را کرده است. یعنی اینجور نیست که هیچی وجود نداشته باشد. نکته شاید در مورد آثاری است که اجرا میشوند اما چاپ نمیشوند. البته خیلی از آثار در طول این سالها چاپ هم شدهاند، یعنی اجرا هم که شدهاند. یعنی آنوقت آن دیگر مثلاً فهرست نمایشنامهها میشود فهرست آثار، یعنی اثری که اجرا شده که بدانید چه نمایشنامهای نویسندهاش چه کسی هست. اینها هم هست. مثلاً حداقل یک کتاب 40 سال نمایش بعد از انقلاب است که من میدانم آقای تقی اکبرزاده در پژوهشها کرده، ایران تئاتر یک فهرستنویسی 58 تا 94 و 95 در سایت خودش بارگذاری کرده، نمایشهای شهر تهران. بعد هم این اتفاق در هر استانی و هر شهری، باید از درون خودش بیفتد، باز این اتفاق هم افتاده، یعنی مثلاً ما الان داریم نمایش در زنجان، نمایش در مشهد، اینها همه کتابهایی است که چاپ شده، و البته یکسری مقالات، مثل مقالاتی در فصلنامه تئاتر مثلاً زمان خانم تقیان یا حتی بعدش بوده یا حتی کتابشناسی نمایش، ما یک کتابشناسی نمایش خانم تقیان داریم، یکی آقای فلاح خیر داریم، یک خانمی است مال نشر قدیم نمیدانم و یک کتابشناسی خیلی خوب است که مال علی تاجبر است پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت علوم، آن البته مال سال 84 است. میخواهم بگویم که کار شده اما اینکه یک جایی باشد، یک سایتی باشد، مثلاً کلیک کنی همه اینها بیاید نیست. متمرکز نیست. البته در دانشگاهها هم که تا دلتان بخواهد ولی آنها معمولاً در قالب پایاننامه است، آن هم البته ایران داک دارد اینها را فهرستنویسی میکند و آن هم در واقع هست. مثلاً من همین آخرین موردی که دیدم یک موردی بود خانم بزرگمهر در دهه 70 برای کتاب ماه ادبیات، مثلاً ایشان آثار خارجی اجرا شده را فهرست کرده بود. چه چاپ چه اجرا شده. از این اتفاقات افتاده اما اینکه یک سایتی باشد همه اینها بیاید، نه، اینجوری نیست.
س
- اولاً که حوزه متفاوت است چون آن فیلم، اثر نهایی است. در تئاتر، نمایشنامه اثر نهایی محسوب نمیشود. مثل فیلمنامه است. فرض کنید 300 فیلم فهرست شده داشته باشیم که فیلمخانه ملی داشته باشد، فیلمنامه چندتا از اینها را دارد؟ احتمالاً فقط آنهایی که چاپ شده. یعنی خروجی اثر، لزوماً نمایشنامه نیست. البته چون نمایشنامه یک فرم ادبی است، خب چاپ هم میکنند، خیلیها چاپ میکنند بدون اینکه اجرا شود، خیلیها بعد از اجرایشان چاپ میکنند، ولی مثل فیلمنامه نیست. شما الان مثلاً تعداد فیلمنامههای چاپ شده با تعداد نمایشنامههای چاپ شده قابل مقایسه نیست، فیلمنامهها خیلی کمتر است. چرا؟ چون محصول خروجیاش آن فیلم است اما نمایشنامه چون فرم ادبی است، همچنان که شما در مورد ترجمهها میبینید، این همه نمایشنامه ترجمه در واقع دارد گرهای میگشاید. چه امر پژوهشی، چه امر اجرایی، بچهها در دانشگاه. ولی میخواهم بگویم که اجرای آن مثلاً صد مدل اجرا است دیگر. البته خیلی خوب است شما دارید گزارش تهیه میکنید، این غلغلک را بدهید که ممکن است برخی از این دوستان جوانتر بروند به سمت این قصه تجمیع کردن، کتابی را در آوردن یا مثلاً سایتی درست کردن.
س
- به قول معروف شما به نوعی دارید غلغلک می دهید که یک عدهای به فکر بیفتند. گزارش شما حسن بزرگش این است و نکته مهمتر این است که ما اساساً در دانشگاهها تازه دارد رونق میگیرد. یعنی هل دادن بچهها برای اینکه پایاننامههایشان را پژوهش در تاریخ تئاتر ایران قرار بدهند، کم است. این هم میتواند یک توصیه باشد که دارد این اتفاق میافتد. مثلاً آقای ناصر حبیبیان این کتاب تماشاخانههای تهران را درآورد، اصلاً پایاننامهاش بوده. اگر شما فهرست پایاننامهها را الان ببینید درصد خیلی کمی راجع به خود تاریخ تئاتر، فرض کنید من اهل تبریز هستم، استاد من بگوید میخواهی پایاننامه بدهی، بیا برو تاریخ تئاتر اصلاً تبریز نه، بناب، میانه، مرند، این از آن چیزهایی است که باز گزارش شما میتواند بگوید که آقا، چون این کاری است که دانشجو انجام میدهد برای فارغالتحصیلی، برای گرفتن مدرکش، بنابراین یک انرژی خیلی زیادی است که ناگهان آزاد میشود که مه بروند سراغ شهر و دیار خودشان یا بروند سراغ یک تئاتر خاص، مثلاً بگویند تالار وحدت چه نمایشهایی اجرا شده. نه اینکه موجود نیست ولی این تمرکز روی تاریخ ایران و هل دادن به سمت تاریخ تئاتر ایران، این یک مقداری در دانشگاهها تازه دارد رشد میکند.
س
- یک نکتهای هم هست، این قصه حق مؤلف هم این وسط هست. نکته این است که یا کتاب چاپ شده که در واقع مؤلف حقوقش را طی هر قراردادی با هر شرایطی داده به ناشر. یعنی شما با رفتن و خریدن این کتاب دارید حق مؤلف را رعایت میکنید. ولی مثلاً فرض کنید من دستنویس نمایشنامه دندان طلا را دارم، من میدهم به شما، شما میدهید به دیگری، دیگری میدهد به یکی دیگر، آقا پس مؤلف این وسط چهکاره است؟ اینها نکته است.
س
- متولی در درجه اول خود نویسنده است. یعنی این اراده و تمایل را داشته باشد. بعضی از نویسندگان سایت شخصی دارند، متنهایشان را گذاشتهاند، گفتهاند هر کس خواست بیاید بردارد، فقط هر وقت خواست اجرا کند از من اجازه بگیرد یا من بدانم که مثلاً کدام شهر اجرا میرود. بعضیها اینجوری هستند. بعضیها میگویند نه! الا و بالله قبل از اینکه بخواهید بروید شروع به تمرین کنید، باید بیایید حساب کتاب مالیاش را با من روشن کنید. بعضیها هم هستند مثل آقای بیضی که یک اجازه کلی داده به ناشرش، گفته هر کس خواست در شهرستانها اجرا کند اصلاً نیاید سراغ اجازه ناشرش، برود اجرا کند، من اجازه را دادهام. یا کسی خواست در جشنوارههای استانی و شهرستانها این کار را کند، سراغ من نیاید. اما کسی که میخواهد در تهران اجرا کند باید بیاید سراغ ناشر، مجوزش را بگیرد. یعنی اینها متفاوت است. مثلاً خود سازمان اسناد یک وقتی در دهههای 80 آمده بود، مثلاً فهرستی از نمایشنامههایی که موجود بود در کتابخانه تئاتر شهر و ... اینها را برداشته بود فهرستنویسی کرده بود. کتابخانه تئاترشهر هم در واقع برخی از آثاری که آنجا اجرا شده و اینها متنش را چیز کردند، در واقع فهرست کرد ولی میخواهم بگویم در این قصه، استفادهاش مسئله بعدی است. یعنی حق مؤلف این وسط خیلی مهم است.
س
- اینها همه چاپ شده. الان آقای رادی، آقای بیضایی، آقای خلج همه چاپ شده. آقای چرمچی کارهایش دارد چاپ میشود.
س
- بله، همه اینها دارد چاپ میشود. من پیشنهاد میکنم شما سایت خانه کتاب را سر بزنید، دیگر چاپ کتاب مثل گذشته امر دشواری نیست. بعد هم نمایشنامه معمولاً عکس و ... ندارد، کتابی است که با این سیستمهای جدید ریسوگراف و ... خیلی پرهزینه نیست. یک زمانی بود تعداد ناشران کم بود ولی الان سهل است. الان فرض کنید نشر نیما، نشر نودا، اینها بچههای جدید و تئاتری هستند.
س
- سؤال اصلی چیست؟ تمرکز و بانک نمایشنامه است؟
س
- نکته این است که من یککم تشکیک میکنم در اصل سؤال. آیا اساساً غیر از نهادهایی که کار اسنادی میکنند مثل کتابخانه ملی، کتابخانه ملی هر چیز چاپ شدهای را دارد، سازمان اسناد احتمالاً هر نمایشنامه دستنویسی اگر از دهههای 20 و 30 دستش رسیده، دارد. غیر از آنها که یک کار ملی است در این عرصه که همه جا میکنند، حالا ممکن است کم و زیاد، همه کشورها دارند. نکته بعدی این است که الان این قصه وجود دارد، فقط جستجوگرش مهم است. یعنی الان اگر شما جستجو کنید، میتوانید به خیلی از متنها دسترسی پیدا کنید چون خیلی از آنها چاپ شده.
س
- چاپ نشده، همین، دوتا نکته است. یکی اینکه آن به لحاظ امر پژوهشی چه میزانش در دسترس است؟ که من این را نمیدانم، یعنی ممکن است بخش زیادی از آن در کتابخانه ملی یا سازمان اسناد ملی وجود داشته باشد. نکته دوم حق مؤلف است. آقا اصلاً ممکن است مؤلف اراده نکرده بر این امر، مثلاً نمایشنامه نوشته، دوتا اجرا رفته، از اجرا و اثرش راضی نبوده و نخواسته که در واقع این عمومی شود.
س
- این نکته است. چون در هر صورت اینجا خیلی مهم است که شما مؤلف را در نظر بگیرید. اما نکته مهم این است که اساساً هر چقدر که دوستان تئاتری و هنرمندان ترغیب شوند که آثارشان را نه حتی قبل از اجرا، بعد از اجرا، بعد از اینکه ایراداتش برطرف شده، اثر را روی صحنه دیدهاند، اینها بروند به سمت چاپ، حالا اینجا شما میگوید بگویید که سازمانهایی که مثلاً (غیر از بخش خصوصی که در واقع ناشر هست)، سازمانها! حمایت کنید این آثار چاپ شود مثلاً. این نکته است والا خود این حضور مؤلف برجسته است. چون الان مثلاً حتی در همین شبکههای اجتماعی من دیدهام دیگر، کانال بانک نمایشنامه! مثلاً یکی صدایش درآمده آقا شما به چه اجازهای دارید نمایشنامه دستنویس من را... من حتی دارم از این ارتزاق میکنم، مثلاً به سه گروه در سه استان دارند این را کار میکنند، شما این را میگذارید، البته آن هم راه دارد چون نمایشنامه قبل از اجرا شدن باید مجوز نویسنده را داشته باشد یا مترجم یا ناشر، این نکته خوشبختانه هست. حالا ممکن است یکوقتهایی یکی لایی بکشد، مثلاً من ترجمه شما را به اسم خودم بگذارم، از این اتفاقات ممکن است بیفتد ولی میخواهم بگویم که در هر صورت یک قاعده و قانونی وجود دارد. ولی به قول شما جوینده یابنده هست!
س
- نه، نهاد متولی که بخواهد این کار را کند مثلاً فرض کنید سازمان اسناد و کتابخانه ملی باید باشد. یعنی وجه پژوهش، یعنی شما میروید آنجا، این اجازه را دارید که متنها، مثلاً شما در این گزارشتان میتوانید پیشنهاد دهید که تالارهای نمایشی یا حتی گروههای نمایشی، مثلاً کارگردانها، نویسندهها، یک نسخه از این نمایشنامه را، چاپ هم نشده، به عنوان سند است دیگر، یک نسخه بدهند آنجا که آرشیو شود. آنوقت آن چون ملی است، چون مرکز هنرهای نمایشی فقط متولی صدور پروانه شهر تهران است، مثلاً در برازجان یک نمایشی اجرا میشود ربطی به اینجا ندارد،آنجا خودش اداره مثلاً فرهنگ و ارشادش متولی این امر است.
س
- بله، مثل سینما نیست که مثلاً فقط تهران باشد. البته این حسن حوزه تئاتر است. این را ما حسن میدانیم که طرف میخواهد آنجا نمایش اجرا کند، خودش اختیار خودش را دارد و قرار نیست که تمرکزگرایی باشد که بلند شود بیاید تهران پروانه نمایش بگیرد.
انتهای پیام/