اسماعیلی:با یقین قلبی به نیازمندان خدمت میکنیم/حرفهایی داریم که باید شنیده شود
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ «ستارههای جهادی ایران» روایت زندگی جوانان مؤمن، مهاجر و جهادگری است که بهترین وقتهای زندگی خود را برای خدمت به نیازمندان گذراندند و با دستان خالی و ارادههای آهنین جادههای صعبالعبور دورترین و محرومترین نقاط ایران را طی کردند.
بسیاری از این جهادگران تنها با هزینههای شخصی و بدون حمایت ارگانهای دولتی به کمک محرومان و نیازمندان کشور شتافتند اما جوانان جهادگر بدون هیچ چشمداشت، توقع و انتظار تشکر و قدردانی از طرف مسئولان، بر این باورند که وقتی دستی را به یاری میگیرند، دست دیگرشان در دستان خداست. وقتی از پیامبر بلندمرتبه اسلام درباره محبوبترین بندگان نزد خداوند سؤال شد، ایشان فرمودند: محبوبترین بندگان نزد خداوند، آن کسی است که سودش بیشتر به مردم برسد.
در این رابطه گروه دانشگاه خبرگزاری آنا برای الگوسازی و معرفی نخبگان جهادگر کشور و ترویج سنت حسنه خدمترسانی به محرومان که در اسلام به آن تأکید شده است، مجموعه مصاحبههایی با برترینهای کشور در امر خدمترسانی به محرومان تحت عنوان «ستارههای جهادی ایران»، تدارک دیده است.
نخستین شمارههای «ستارههای جهادی ایران» به معرفی نخبگان جهادی عرصه علوم پزشکی اختصاص دارد که در آن مصاحبهای تدارک دیدهایم با جمعی از نخبگان «گروه ملی سلامت ایقان» که از موفقترین و برترین گروههای جهادی در حوزه سلامت کشور هستند؛ «گروه ملی سلامت ایقان» در جشنواره ملی جهادگران در بهمنماه ۱۳۹۷، از مجموع ۱۱ هزار گروه جهادی در کل کشور، در عرصه بهداشت و سلامت بهعنوان گروه برتر جهادی معرفی شد.
اعزامهای این گروه هر ماه بهصورت مداوم به محرومترین نقاط ایران انجام میشود که از جمله میتوان به اعزام تیم متخصص و کادر پزشکی مجرب به مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان، مناطق سیلزده خوزستان، منطقه قمرود، مناطق روستایی و عشایری استان کهگیلویه و بویراحمد و مناطق روستایی و عشایری آبدانان استان ایلام در ماههای اخیر اشاره کرد.
اولین شماره از مجموعه «ستارههای جهادی ایران» متن کامل مصاحبه با دکتر محمدامین اسماعیلی پزشک متخصص اطفال و جانشین گروه ملی سلامت ایقان است.
آنا: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید. از زمینه فعالیت و تخصص خودتان بگویید.
اسماعیلی: محمدامین اسماعیلی متولد 7 اردیبهشت 1372 شهرستان یزد هستم. 26 سال سن دارم، ساکن یزدم و تا مقطع دبیرستان در یزد بودم. در سال 1390 در رشته پزشکی مقطع عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد مشغول به تحصیل شدم. هفت سال آنجا بودم. سال 1396 ازدواج کردم. امسال به لطف خدا در امتحانات دستیاری بلافاصله پس از اتمام دوره عمومی شرکت کردم، رشته دستیاری اطفال بیماریهای کودکان دانشگاه علوم پزشکی کاشان قبول شدم که یک ماه دیگر در این مقطع مشغول به تحصیل خواهم شد.
آنا: از چه زمانی وارد کارهای خیریه جهادی شدید؟
اسماعیلی: از وقتیکه وارد دانشگاه شدم روحیه جهادی داشتم و خیلی نمیخواستم بیکار بنشینم. میخواستم کار خیریه انجام دهم که ابتدا با هیئت فاطمی دانشگاه آشنا شدم و شروع به فعالیت جهادی کردم و فعالیتهایی در سطح دانشگاهی و در اطراف شهرکرد انجام دادم. چند سالی این فعالیتهای خیریه انجام شد و بعد از مدتی تعطیل شد. مجدداً و به پیشنهاد یکی از دوستان مجموعه خیریهای در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد تحت عنوان «کانون خیریه لبخند ماه» راهاندازی شد. به لطف خدا چند سال آنجا بودم و هماکنون هم برقرار است و دانشجویان جدید کارهایش را انجام میدهند. حیطه فعالیتش هم کمک به بیماران سرطانی و صعبالعلاج است؛ که بحث آموزشی و فرهنگسازی آن را هم انجام میدهند، بعد از مدتی وارد گروه ایقان شدم.
تعبیر ایقان این است که با یقین قلبی به نیازمندان خدمت کنیم
آنا: در مورد انتخاب نام «ایقان» و نحوه تشکیل این گروه جهادی توضیح بدهید.
اسماعیلی: «ایقان»، یکی از مراحل بندگی خدا است، یعنی مرحلهای که فرد به یقین میرسد. چیزی که خود من تعبیر میکنم یعنی با قلبم به آن یقینی برسم که به نیازمندان خدمت کنم، همیشه این مدنظر خودم بوده است.
آنا: با گروه ایقان چگونه و از چه زمانی آشنا شدید؟
اسماعیلی: مسئول گروه ملی سلامت ایقان «قباد رحیمپور» است که هم روحانی است و هم دکتری استراتژی دارد. قبل از تشکیل گروه ایقان، در اردوی جهادی منطقه لردگان استان چهارمحال بختیاری با او آشنا شدم که بهعنوان روحانی مدعو داخل گروه آمد. چند روزی با هم بودیم. عقایدمان خیلی شبیه بود؛ همان عقایدی که من داشتم، او هم داشت، بعد از آن، از هم جدا شدیم. یک سال بعد رفتم حوزه علمیه قم پیش او، در مدرسه فیضیه یک حجرهای داشت و چند روزی با هم بودیم. طی همین نشست و برخاست و همین حرفها یکدفعه گفتم: «بیایید یک گروه مشترک جهادی بین پزشکان و طلاب راه بیندازیم که استمرار داشته باشد». به لطف خدا حرفی زدم و آقای رحیمپور تأیید کرد و استارتی خورد و او هم خیلی مسلط به کارهای بروکراسی و اداری بود.
آنا: آیا روند اداری تشکیل این گروه جهادی راحت بود؟
اسماعیلی: در کاغذبازیهای اداری خیلی اذیتمان کردند. ابتدا میخواستیم که دبیرخانه این گروه ملی سلامت را در چهارمحال بختیاری تأسیس کنیم، چون خودم تحصیلکرده شهرکرد بودم و خودم را مدیون آنجا میدانستم؛ اما متأسفانه نگذاشتند و البته نخواستند، حالا دلیلشان چه بود، نمیدانم؛ بنابراین دبیرخانه را در شهرستان قم تأسیس کردیم چون بیشتر استقبال کردند. اوایل هم خیلیها گفتند به شما کمک میکنیم، ما هم استارت را زدیم، با جیب خودمان شروع کردیم و هنوز هم به ما کمک نکردهاند ولی به لطف خدا پیش میرویم، حالا چطور بوده، نمیدانم.
گروه ما کاملاً مستقل، غیرسیاسی، غیردولتی است، تمام کمکهایش حتی هزینه رفت و آمدمان از اعضای گروه و خیرین است. بهاصطلاح کم میخوریم، گرد میخوابیم تا اردوها برگزار شود.
لطف خداوند را که دیدیم ایمانمان محکمتر شد
آنا: آیا خاطرهای از اولین اردوی جهادی گروه ملی سلامت ایقان دارید؟
اسماعیلی: اولین اردوی جهادی این گروه اسفند 1396 در مناطق محروم مسجدسلیمان برگزار شد. وارد منطقهای شدیم و حدود یک ساعت در خاکی فرعی رفتیم تا به روستای قاسمآباد منطقه تاجیک در مسجدسلیمان رسیدیم. هیچ امکاناتی نبود، حتی پشه پر نمیزد. تا 45 دقیقه با پیکاپ به راهمان ادامه دادیم. گفتیم خدایا ما هیچی نیاوردهایم بخوریم، چه اشتباهی کردیم! حالا شب هم قرار بود آنجا بمانیم. 13 دانشجو همراهمان بودند و من مسئولشان بودم. ناگهان دیدم یک وانتی آمد، مرغ گوشتی زنده میفروخت. من هم همانجا چند تا مرغ خریدم. آنجا بود که حاجآقا گفت ببین، وقتی خدا میگوید برو جهاد کن من با تو هستم، همین است. این لطف خداوند را که دیدیم ایمانمان محکم شد و گفتیم حل است پس. این یک خاطره شیرین بود. فردای آن روز تخممرغ و غذا آوردند و از آن به بعد هم کارمان با لطف خدا به همین خوبی پیش رفت.
بهترین راه برای حل مشکلات نیازمندان یک منطقه، استمرار حرکتهای جهادی در همان منطقه است
آنا: از زمان تشکیل گروه ملی سلامت ایقان تابهحال چند اردوی جهادی برگزار کردید؟ با توجه به اینکه گروه جهادی ایقان در بین 11 هزار گروه جهادی رتبه اول کشور را در حوزه سلامت کسب کرده، وجه تمایز این گروه با سایر گروههای جهادی چیست؟
اسماعیلی: پیش از شروع کار در گروه ملی سلامت ایقان، چون در گروههای خیریه و جهادیهای مختلف حضور و از نقاط قوت و ضعف آنها و راههای پیشرفت آنها آگاهی داشتیم. لذا همه اعضای گروه، بهترین راهحلی که بتوان مشکلات را حل کرد در استمرار اردوهای جهادی میدیدیم. به این معنا که نباید یک سال برویم و دیگر تمام شود و سال بعد نفرات جدید. بلکه اردوی جهادی تأثیرگذار است که با همان نفرات، در همان مناطق و به تکرر باشد. این هدف اصلی ما در گروه ایقان است.
با اعضای گروه به این نتیجه رسیدیم که بهتر است بجای اینکه گروه جهادی یکبار در سال به مدت 10 روز به یک منطقه میرود و فعالیتهای مختلفی انجام میدهد، این فعالیتها را مستمرتر کنیم و بهجای یکبار در سال تبدیل شود به چند بار در سال و بهجای اینکه هر منطقه یکدفعه رفته شود، چندین مرتبه برویم؛ یعنی دفعه نخست، مشکلات را شناسایی کنیم، در حد امکان رفعشان کنیم، بعد دادهسازی کنیم، اطلاعات را ثبت کنیم و به شهرهای خودمان برگردیم، 6 ماه بعد، یک سال بعد، با آمادگی کاملتر دوباره به همان منطقه برویم. همینطور هم شد و استارت کار خورد.
بعد از اردوی مسجدسلیمان در اسفندماه 1396 بهصورت مستمر یکماهه یا 45 روزه اردوهای جهادی برگزار کردیم و تا به امروز 13 اردوی جهادی در مناطق محروم کشور توسط گروه ملی سلامت ایقان برگزار شده است. مناطقی هم که انتخاب میکنیم به درجه محرومیتش بستگی دارد. سخت و آسان را کنار میگذاریم، همیشه هم مناطق خیلی سخت نبوده که اعضای گروه خسته شوند.
کار خیریه برای رضای خدا، در مدت یک سال جمعیت 13 نفره گروه جهادی ایقان را به 500 نفر رساند
آنا: «گروه ملی سلامت ایقان» شما شامل چهکارگروههایی است؟ در اولین اردوی جهادی چند نفر در گروهتان حضور داشتند و الآن چه تعداد افراد عضو گروه ایقان هستند؟
اسماعیلی: گروه ایقان متشکل از تیمهای مختلف پزشکی، دامپزشکی، دندانپزشکی، مامایی، تیم سلامت و تیمهای کارشناسی در زمینه سلامت و همچنین تیم قوی فرهنگی شامل روحانیون و دانشجویان الهیات و طلاب است.
گروه ما با 13 نفر آغاز به کار کرد و الآن حدود 500 نفر عضو گروه جهادی ایقان هستند. همه مشتاق آمدن به اردوهای جهادی ما هستند، منتهی ما قرعهکشی میکنیم حتی هزینه رفت و برگشت را هم خود اعضا میپردازند. چندین پزشک از عمومی گرفته تا بهترین متخصصان کشور در اردوهای اخیر به گروه ما ملحق شدند. دامپزشکی، تیم کامل و متخصصی به سرپرستی دکتر آرش رسولی دارد، خانم دکتر زینب توکل هم مسئول تیم متخصص مامایی است، متخصصان دندانپزشک مختلفی همراهمان میآیند. دانشجویان کارشناسی مامایی نیز همراه گروه به منطقه میآیند و خدا را شکر تیم ما تلفیق علوم پزشکی و روحانیت است، همیشه چند روحانی باصفا که بیشتر اهل قم و چهارمحال و بختیاریاند، همراه گروه ما حضور دارند.
آنا: روند کار گروه در هر منطقه چگونه است؟
اسماعیلی: وقتی به منطقهای میرویم، مبلغان و روحانیان کار را آغاز میکنند، بعد ما کارهای حوزه پزشکی را انجام میدهیم. اطلاعات دقیق ثبت میشوند. بیماران شناسایی میشوند و چندین درجهبندی انجام میدهیم. آنهایی که در سطح یک میتوانیم درمانشان کنیم؛ داروهایی که خودمان به همراه آوردیم به آنها میدهیم. این داروها عمدتاً توسط اعضای گروه تهیه شده است، بهعلاوه داروهایی که در خانهها اضافه آمده و در صورت عدم استفاده اسراف میشود، اینها را اعضای گروه از فامیل، همسایهها، در کانالها، اینستاگرام و ... جمعآوری، جداسازی و دستهبندی میکنند.
در اکثر مناطق محروم، آموزش سبک زندگی، بهداشت و رعایت موارد بهداشتی و نظایر آن به افراد میدهیم.
پزشک اصفهانی که از دریافت هزینه 50 میلیونی تومانی عمل جراحی دست کودکی صرفنظر کرد
برخی بیماریها که نیازمند درمان تخصصی است، مشخص و ثبت میشود، با متخصصان، پزشکان و جراحان خیّر صحبت میکنیم، از هر پزشکی که به هر نحوی بتواند همراهیمان کند، وقت میگیریم، بعد هم با هماهنگی دهیار آن منطقه، بیمار را به نزدیکترین بیمارستان شهر خودشان یا شهرهای اطراف منتقل میکنیم، کار جراحیشان انجام میشود و به روستا برمیگردند. تابهحال چندین مورد از درمان بیماریهای خاص داشتیم، حتی بچهای بود که دستش کاملاً دفرمه شده بود و خیلی مشکلات دیگر داشت، یکی از بهترین پزشکان اصفهان قبول زحمت کرد، دست این کودک را عمل کرد و الآن دستش حدود 90 درصد بازتوانی پیدا کرده و یک هزینه 50 میلیونی را این دکتر بهصورت رایگان تقبل کرد.
هیچگونه انتظار دریافت پول و چشمانداز مادی به گروه نداریم، همه اعضای گروه از وقتمان میزنیم و میآییم. پزشکی هم خودتان میدانید، مثلاً بابت یک کشیک در مناطق محروم، به پزشکان متخصص پول خوبی میدهند. ولی اعضای گروه جهادی ایقان برای دلشان و برای رضای خداوند و خدمت به محرومین کار میکنند.
خوب است که انسان فراموش میکند، اگر فراموش نمیکردیم، از داغ مردم محروم، واقعاً یک لقمه غذایی که سر سفره میخوریم، دل ما را آتش میزد.
آنا: استقبال مردمی از برنامههای خیریه شما چطور بود؟ وضع مناطق محروم را توصیف کنید؟ محرومیت کدام منطقه از کشور را بیشتر میدانید؟
اسماعیلی: خدا را شکر، مردم مناطق محروم معرفت کاملی دارند، دعوت میکنند و سنگ تمام میگذارند. ولی اگر هم نباشد قرار نیست بگوییم دیگر نمیآییم. چون گروه خودمان است. ما خودمان مدیرش، مجریاش، کارگرش و دکترش هستیم و همهچیزش با خودمان است. راضی و خوشحال هستیم و این رضایت بر زندگی خودمان اثر گذاشته است.
شخصی در مناطق محروم میگفت من چند جوجه پرورش میدهم بعد آنها میفروشم تا بتوانم قرص لوزارتان بخرم. لوزارتان یک داروی فشارخون سطح پایین ارزانقیمت است. یک بسته لوزارتان که به او دادم، طوری تشکر میکرد که انگار دنیا را به او دادهام.
یکی از پزشکان روانشناس گروه ایقان بعدازاینکه ما به زابل رفتیم و در روستاهای محروم نزدیک مرز افغانستان فعالیت جهادی انجام دادیم، گفت: «این جاهایی که تابهحال به اسم محروم رفتیم، بهقدر زابل محروم نبودند»؛ یعنی اینقدر وضع زابل خراب بود. نه پول، نه آب، نه غذا، نه شناسنامه و نه هویت داشتند. نه افغانی بودند نه ایرانی، یعنی بهتر است اینجوری بگویم. دکتر حرف قشنگی زد و گفت: «خوب است که انسان فراموش میکند، اگر فراموش نمیکردیم، واقعاً لقمه غذایی که سر سفره میخوریم، دل ما را آتش میزد».
بیمارانی که به خاطر نداشتن شناسنامه درمان نمیشوند
آنا: از خاطرات آخرین اردوی جهادی گروه ایقان به مناطق محروم اطراف زابل بگویید؟
اسماعیلی: در پایان اردوی سیزدهم گروه ایقان، داشتم سوار ماشین میشدم که از روستا خارج شوم. یک پیرمردی افتاده بود، آسم داشت، حمله آسم به او دست داده بود، همه داروها را برده بودند، دیگر اسپری نداشتم تا به این پیرمرد بدهم. گفتم حاجی من الآن اینجا چهکار برایت بکنم؟ بلند شو تا تو را به بیمارستان ببرم؟ گفت من شناسنامه ندارم، بیمارستان من را پذیرش نمیکند. گفتم خب اهالی روستا او را از سر راه بردارید و به خانه بهداشت یا جای دیگری ببرید، گفتند نه ایشان شناسنامه ندارد، نمیشود. یکی گفت واقعاً شناسنامه برای اینها نمیشود صادر کرد، پس رهایش کنید تا به درد خود بمیرد.
سالها پیش مرز باز بوده، بعداً مرز از وسط روستا رد شده است. اینها با هم رفت و آمد و تبادل داشتند. دلیل اینکه شناسنامه ندارند را پرسیدم. گفتند 25 میلیون تومان هزینهاش است. افراد باید آزمایش DNA و یکسری کارهای دیگر اداری انجام بدهند. روستاییها میگفتند از کجا بیاوریم؟ راست میگفتند! خانههایشان 4 یا 5 میلیون بیشتر نمیارزید؛ یعنی با گِل و چند تا چوب قالب خانه و از برگهای نخل خرما سقف خانه را میساختند. مسئولان باید فکری به حال مردم محروم این منطقه بکنند. مردمی که با شرایط سخت و کار در روزهای آفتابی، روزه میگرفتند. پیرزن 82 سالهای در این منطقه بود که 32 روز پیاپی روزه گرفت و انتظاری هم از مسئولان نداشت.
طبیب به دور بیمارش میگردد
آنا: از تنها گروههایی هستید که خانه به خانه برای درمان بیماران سر میزدید. در مورد این کارتان توضیح بدهید. آیا در تمامی سیزده اردوی گروه ملی سلامت ایقان این روند ادامه داشت؟
اسماعیلی: کلاً میتوان اینطور تقسیمبندی کرد؛ روستاهایی که کویری باشند احتمال اینکه مردم یکجا جمع شوند زیاد است، اما در سفر جهادیمان به روستایی مثل منطقه آرپناه و لالی، خانوارها بسیار پراکنده بودند. فقط یک خانوار در دامنه کوه سکونت داشت، شعار گروه ما از بدوی که راه افتاد برحسب فرموده رسول اکرم حضرت محمد (ص) این بود که: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه، یعنی طبیب به دور بیمارش میگردد». الآنهم که میرویم، خانه به خانه سر میزنیم.
در منطقه زابل بحث مذهبی بهگونهای بود که زیاد دوست نداشتند پزشکِ مرد، خانمهایشان را طبابت کند و ببیند. به خاطر همین سخت بود که خانه به خانه سر بزنیم، مثلاً سخت بود یک خانه را پزشک آقا و پزشک خانم جداگانه و در دو مرحله سر بزنند. اهالی از قبل در مسجدی تدارک کارهای طبابت و درمان را دیده بودند، البته مسجدشان خیلی کوچک و در حد یک اتاق بود، بعد چند تا پزشک نشستیم پرده کشیدیم. خانمها آنطرف ویزیت میشدند، آقایان این سمت، این شکلی بود وگرنه بقیه اردوها از این خانه به آن خانه، از دامنه کوهها بهسختی عبور میکردیم.
در آرپناه، چند تیم پزشکی داشتیم، یکی از تیمها که متشکل از چند پزشک و متخصص بود، برای کمک به بیماران از رودخانهای که واقعاً صعبالعبور بود، گذشت. ماشین پیکاپ از این رودخانه رد نمیشد اما پزشکان این گروه با کمک طناب از آن رودخانه رد شدند و به خانههایی در دامنههای کوه که صرفاً یک پیرمرد یا پیرزنی در آنجا ساکن بود، رسیدند و بیماران را ویزیت کردند.
اگر مشکل حاد قلبی یا مغزی برای یکی از اهالی این مناطق پیش بیاید واقعاً راهی برای درمان زودهنگام این شخص وجود ندارد. تا شخص بخواهد ماشین پیدا کند، بیمار را سوار ماشین کند و به نزدیکترین جایی که آنهم بسته است، خانه بهداشتی که صبح تا ساعت دو بعدازظهر شاید باز باشد، آنهم بهصورت ادواری، یعنی یک روز در هفته، برساند؛ اینها جز کنار آمدن با بیماری و یا مرگ هیچ چارهای ندارند. حالا اگر خانهای آتش بگیرد و اشخاص دچار سوختگی شوند که نمیتوان کاری انجام داد.
برای مثال پای شخصی در یکی از مناطق محروم و صعبالعبور اطراف مسجدسلیمان شکسته بود، این زانو نیاز به جراحی خیلی پیشرفته داشت ولی او صرفاً دستمالی به دور پایش پیچیده بود. باوجود درد فراوان نمیخواست کسی کاری برایش بکند و میگفت: باید ماشین بگیرم و بعد از 55 دقیقه برسم به جاده آسفالته، از آنجا راه هم باید به مسجدسلیمان بروم که یک ساعت هم در آن مسیر باشم و یک هزینه بالایی خرج کنم که ندارم. تازه اگر آنجا بروم به خاطر ریسک بالای عمل، احتمال دارد به من بگویند اینجا انجام نمیشود و باید به تهران بروی یا باید صبر کنی، امروز پزشک نداریم، فردا پزشک داریم، از همین داستانها؛ پس بیخیال دردم میشوم.
آمدهایم کار کنیم، باوجود اینکه کار و درآمد خودمان را هم داریم، اصلاً خیلی چیزها هم برایمان مهم نیست، میخواهیم به خاطر حس انساندوستی و اینکه ایرانی و مسلمان هستیم به مردم خودمان خدمت کنیم.
آنا: غربالگری بیماران و پیگیری مداوم وضعیت آنها بعد از اردوی جهادی هم فکر میکنم از موارد خاص و کمنظیر در گروه شماست. چون گروههای دیگر میروند کار جهادی انجام میدهند، مثلاً بیماران را درمان میکنند و یا در بحث عمرانی خانهای میسازند که کارشان هم بسیار قابلتقدیر است، اما بعدازآن دیگر ماجرا تمام میشود.
اسماعیلی: ما یک تیم پیگیری متشکل از چندین فعال جهادی داریم، کارشان غربالگری است. غربال اصلِ کار گروه ماست، شناسایی میکنیم، در حد امکان درمان میکنیم، آنهایی که خارج از حد توان ما هست انتخاب شده و بهقولمعروف ستارهدار میشوند، اینها لیستشان به تیم پیگیری میرود. از هر اردویی تقریباً 20 تا 30 مورد اینگونه است. حالا از قلب سوراخ در اطفال گرفته تا بیماری سرطان تا بیماریهایی که نیاز به عمل جراحی دارد تا پیگیری و ارسال دارو؛ اینها جزء وظایف تیم پیگیری است.
بیماری که بعد از عمل ارتوپدی سنگین، فوتبال بازی کرد
تاکنون هم یک عمل ارتوپدی سنگین در اردوی جهادیمان به منطقه آرپناه انجام دادیم، با برادرخانمم که متخصص ارتوپدی است در خصوص کودکی که دچار شکستگی سختی شده بود، صحبت کردم که پس از راهنمایی او، بهترین پزشک را پیدا کردیم گفت من میتوانم یک کارهایی برایش بکنم. آوردیمش و عمل شد و در اردوی مجددمان به این منطقه، بچهها دیدند که او فوتبال بازی میکرد، بعدازاین جریان، حس خوبی به اعضای گروه دست داد که حداقل من یک کاری کردم که زندگی این کودک تحت تأثیر قرار گرفت.
شش بیماری که در بیمارستان شهرکرد رایگان عمل شدند
خیلی از بیماریها را در اولویت قرار میدهیم، مثلاً بیماریهای عفونی بهوفور دیده شده است. لوزههای بزرگ، متورم، مرتب تب میکنند، پشت سرش تشنج میکنند، بیماران محروم دارو ندارند، پول و حتی دفترچه ندارند. اینها را اولویتبندی میکنیم. حتی در یکی از اردوهای جهادی برای بیماران عفونی از بیمارستان شهرکرد نوبت گرفتیم، پزشک جراح موافقت کرد و در یک روز شش بیمار عفونی عمل جراحی شدند که بعد از عمل بیماران را به منطقه خودشان فرستادیم.
اگر مسئولین و خیرین کمک بکنند، کارهای جهادی با شتاب بیشتری پیش خواهد رفت
آنا: آیا همه هزینههای درمانی را خودتان میپردازید؟ باوجود این همه فعالیت خیریه آیا لزوم همکاری مسئولین با گروه جهادی شما دیده نمیشود؟
اسماعیلی: فعلاً کارها روی پای خودمان و به هزینه خودمان انجام میشود. ولی اگر حداقل کسی هزینه بیمارستانی را بدهد، خیلی بهتر است. این پزشکان و متخصصان هم بچههای همین مملکت هستند، اینها هم باید درآمد خودشان را داشته باشند. واقعاً اگر مسئولان، خیرین و ارگانها کمک بکنند، خیلی سرعت کارهای ما بالا میرود.
وقتیکه قرار باشد همه کاری را خودت بکنی، سخت است. زنگ بزن، جراح انتخاب کن، راضیاش کن، حالا دوباره رئیس بیمارستان و کادر درمان را راضی کن، دهیار و بخشدار را هماهنگ کن، پول جاده را جور کن، همهچیز، سخت میشود ولی کافی است بیمارستان هماهنگ باشد. دیگر ما اینقدر نامهنگاری و دغدغه نخواهیم داشت.
غربالش با ما، معرفیاش هم با ما، پیگیریاش هم با خودمان. فقط مقداری همکاری نیاز است. کل خواسته ما همین است وگرنه نمیخواهیم با هواپیما و قطار ما را به اردو ببرند، همان اسکانیا خودمان میگیریم و میرویم. اردوی زابل 28 ساعت در راه بودیم. از کرمان رد شدیم. به شهداد که رسیدیم، جاده را سیل برده بود، دوباره هفت ساعت مسیرمان را به طرف بم برگشتیم، از بم به زابل رفتیم. جاده را هم دو ماه بود سیل برده بود، درستش نکرده بودند.
آدم وقتی وارد کاری میشود، تازه دردها را میبیند. تیم پیگیری این شکلی است؛ یعنی ولش نمیکنیم به امان خدا. حالا چند ماه دیگر که دوباره به آنجا برویم، میدانیم چه بیماریهایی آنجا هست، چه چشماندازی از منطقه وجود دارد و داروهایش را تهیه میکنیم.
19 بیمار سرطانی تنها در یک روستا از زابل توسط خانم دکتر بحری تحت درمان قرار گرفتند
در سفر سیزدهم اردوی جهادی گروه سلامت ایقان، خانم دکتر طناز بحری، فوق تخصص خون و سرطان و رئیس بخش هماتولوژی بیمارستان آراسموس هلند همراه ما آمده بود؛ که باعث افتخار ما و موجب ایجاد انگیزه و امید بیشتر کار جهادی شد. 19 بیمار سرطانی فقط در یک روستای اطراف زابل وجود داشت که توسط او تحت درمان قرار گرفتند. یک روستا با 200 نفر جمعیت، 30 بیمار سرطانی داشت. ژنشان از بچه سه ساله تا بزرگسال سرطانی بود. تمام بیماران سرطانی این روستا شناسایی شدند، دارو بهصورت رایگان در اختیارشان قرار دادیم. بقیهشان هم در حال پیگیری است.
آنا: آیا مورد مراجعهای هم داشتید که براثر بیاطلاعی از درمان بیماری امتناع کرده باشد؟
اسماعیلی: کودک بیماری را آوردند، والدینش میگفتند، گریه میکند، سیاه میشود، تشنج این است دیگر! گفتیم تشنج این نیست. گوشی را گذاشتیم روی قلبش صدای عجیبی که ما به آن سوفل میگوییم میآمد و کودک نیاز به مراجعه به پزشک متخصص قلب داشت که تستهای تخصصی مانند تست پرتو ایکس سینه، اکوکاردیوگرافی و یا نوار قلب بگیرد. والدینش این مسائل را قبول نداشتند و میگفتند، یک دکتری هم گفت قلب بچهات سوراخ است ولی خب سواد نداشت! اینجوری هم در میانشان پیدا میشوند. بعد حالا گیریم که باور هم بکند، 5 میلیون تومان هزینه عملش است، از کجا بیاورد؟ ندارد!
آنا: در اردوهایی که رفتید چه کاستیهایی در زمینه درمان بیماریهای خاص و حتی بیماریهای مشترک انسان و دام دیدید؟
اسماعیلی: یکی از دامپزشکان حرف قشنگی زد. پشه روی دام مینشیند، تب مالت، تب خونریزیدهنده کریمه کنگو و هر کدام از بیماریهای عفونی را از خون دام میکشد و اگر اقداماتی برای از بین بردن این بیماریها صورت نگیرد، این بیماری از حیوان به انسانها منتقل میشود. آن روستایی که پولی ندارد، به تب مالت و تب کریمه کنگو مبتلا میشود. کریمه کنگو کشته میدهد، 30 درصد مرگومیر دارد. من در اردوی قبلی متوجه شدم این همه سمپاشهای برقی در دامپزشکیها هست، سمش هم هست، نمیروند بزنند! نمیروید؟ بدهید ما بزنیم. این سیکل را درستش کنیم. طویلهاش را سمپاشی کنیم، پشهاش کم میشود. مشکلات حوزه پزشکی در منطقه کم میشود، مشکلات دندانپزشکی حل میشود، مشکل ماما حل میشود. حالا وقتی بسترش فراهم بشود، مشکلات اقتصادیاش هم کمکم حل میشود، حالا منطقه پذیرش فرهنگ را هم دارد.
آنا: بحث جالبی را مطرح کردید که اگر واقعاً مسئول دولتی نمیخواهد به منطقه محروم برود، امکانات را در اختیار گروههای جهادی قرار دهد.
اسماعیلی: یا بیایند خودشان انجام بدهند و ما آمار مناطق محروم را به آنها بدهیم. اگر میگویند نیست و ما دروغ میگوییم! ما رفتیم و از نزدیک بیماران را دیدهایم. از مشکلات حوزه پزشکی مردم محروم با خبریم. اگر مسئولی میگوید من پول دادهام، ماهی 10 میلیون، دندانپزشک طرحی آوردم، پس چرا مشکلات حل نمیشود؟ برخیها انتظار دارند زیر کولر بنشینند تا سراغشان بروند، مسلماً نمیآیند. پول میگیرید حق اینکه درون روستا دور بزنید. هشت میلیون میگیرید، دو میلیون تومانش حق این است. پزشک باید برود سر بزند، نمیزند، چرا نمیزند؟ چون ناظر نیست! در اخبار میگویند روی سکه ناظر نیست، روی این مسئله هم ناظر نیست! میگویند خیالتان راحت، دو هفتهای یکبار به چادرهای عشایر زابل سر میزنیم، ما بالاخره سیاست داریم میرویم میپرسیم، سر میزنند یا نه؟
امیدواریم که این حرفها شنیده شود. به قول دوستمان زیاد نشود که شنیده نشود؛ که عادی و عادت شده است!
انتهای پیام/4107/4126/
انتهای پیام/