دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
08 فروردين 1398 - 12:19

کلانی اسفند//////

/////
کد خبر : 370076

س


- تمام نوروزها به همراه دور هم جمع شدن‌ها و نشستن کنار مادر و پدر و خواندن قرآن (آنهایی که قرآن می‌خوانند) تا سال تحویل شود، بعد که سال تحویل می‌شود، روبوسی‌ها و عیدی گرفتن‌ها که خیلی مهم بود و اصلش هم برای ما در زمان کودکی همان عیدی گرفتن بود! بعدش هم شال و کلاه کردن و به اتفاق پدر و مادر خانه پدربزرگ و مادربزرگ و همه آنهایی که سن‌شان بیشتر بود رفتن و دیدن و بعد بزرگان فامیل. یعنی دو سه روز ایام عید خوشحالی ما این بود که به اتفاق پدر و مادر خانه بزرگترای فامیل می‌رفتیم و از آنها عیدی می‌گرفتیم آن‌هم پولِ نو! و آن پول نو را هم به‌هرحال تا آخر سیزده‌به‌در نمی‌رساندیم و هر طور شده آن را خرج می‌کردیم و می‌خوردیم و سینما می‌رفتیم. زمان ما یک فیلم‌هایی بود نظیر نورمن وینزدم و ... بود که جالب بود که از اولین فرصت استفاده می‌کردیم که یکی را همراه‌مان بکنند و با پول خودمان البته، با پول‌های عیدی یکی دو بار این‌جور فیلم‌ها را برویم و ببینیم و لذت ببریم. به‌هرحال برنامه‌مان این بود تا سیزده‌به‌در. تازه نزدیک سیزده‌به‌در که می‌شد یادمان می‌افتاد که باید مشق‌ةای‌مان را می‌نوشتیم و کتاب‌نویسی می‌کردیم، روز سیزده‌به‌در شبش که می‌شد، بعد از اینکه از طبیعت‌گردی برمی‌گشتیم، هی موکول می‌کردیم به بعد دیگر، شبش عزا می‌گرفتیم، تا صبح عزا می‌گرفتیم که چه‌کار کنیم، نهایتاً یک چیزی را سمبل می‌کردیم می‌بردیم، صبح روز چهاردهم هم که می‌رفتیم مدرسه، اول از همه کتاب‌نویسی و بعدش هم آن انشای معروف «در ایام عید چه کار کردید؟» را تا آنجا که بود نشان می‌دادیم. البته این ماجرا تا سال کلاس ششم و هفتم اتفاق می‌افتاد و بعدش نبود، گاهی اوقات یک کف دستی می‌خوردیم با آن خط‌کشی که معلم اصلی‌مان داشت. تقریباً این خاطرات همیشه هست. البته من خوشبختانه با اینکه سال‌ها اتفاق می‌افتد که تنها مسافرت بودم یا خانواده‌ام مسافرت بود، ولی ایام عید را به شدت به درست کردن هفت‌سین به هر شکلی که باشد و بعدش لحظه سال تحویل، نشستن پای هفت‌سین و قرآن و عکس حضرت امیر(ع) و عکس خانواده و یک مقدار پول هم می‌گذاشتیم لای قرآن که برکت آن سال شود. تا الان هم ادامه دارد. الان هم با اینکه گاهی اوقات اتفاق می‌افتد مثل امسال هم که تنها هستم و مجبورم در تهران باشم و در کنار خانواده نیستم، اما برنامه هفت‌سینم برقرار است. 0347 هستش، یواش یواش مقدار هم شیرینی و چیزهایی که دم دست هست تهیه شده و منتظر هستیم که سال نو بیاید و از حالا هم آرزوی سلامتی، موفقیت، خوشبختی برای تمام هم‌وطنان عزیز و تمام کسانی که به‌هرحال چه دوست‌شان داریم و می‌شناسیم و چه نمی‌شناسیم و همچنین سلامتی برای تمام بیماران هم‌وطن‌مان و تمام بیمارانی که به‌هرحال در تخت بیماری هستند، این هم آرزوی‌مان هست که به‌هرحال شفا پیدا کنند.



س


- تقریباً از هفت هشت ه10 روز قبلش که شروع می‌شود، به‌قول معروف حاجی‌فیروز و تمام این چیزها می‌آمدند، ما که بیرون می‌آمدیم خوشحال می‌شدیم. در خانه‌ها همه مشغول خانه تکانی بودند، تمیز بکنند، پرده‌ها را بکشند پایین، بشورند، قالی‌ها را تمیز کنند یا بشورند، مبلمان‌ها را تمیز کنند و جارو بزنند. البته سال‌ها که به مرور گذشت، جارو برقی آمد، یک اصول و نظافتی بود که رعایت می‌شد. بعدش در زمان قدیم معمولاً در خود خانه‌ها شیرینی‌ها پخته می‌شد. نان برنجی، نان نخودچی، سوهان عسلی و ما هم همیشه منتظر بودیم که از آن نان نخودچی خامش را بخوریم و به‌هرحال انگشتی می‌زدیم و البته یک رودستی هم می‌خوردیم اما باز از رو نمی‌رفتیم و مثل گربه‌ای که منتظر است یک چیزی را بدزد و در برود، ما هم منتظر فرصت بودیم. قبل از اینکه عید شود برنامه قاشق‌زنی بود، یک کاسه و قاشق دست‌مان می‌گرفتیم و برای اینکه شناخته نشویم یک چادر روی سرمان می‌کشیدیم، می‌رفتیم در خانه همسایه‌ها و شروع می‌کردیم به قاشق زدن و همسایه‌ها هم عموماً رسمی بود که همه رعایت می‌کردند، یک نقلی، نباتی، گاهی اوقات حتی یک قرآنی یا دوزاری قاطی آنها می‌کردند و درون کاسه ما می‌ریختند و همه‌اش باعث شادی و خنده و ... بود. بعدش هم از روی آتش پریدن اما به این شکل که الان ترقه‌ها مد شده این‌طور نبود. ترقه‌های کوچک بود، یا از این ترقه‌ها که می‌گذاشتیم زیر سنگ و با پا می‌زدیم و صدایی می‌داد بود.


س


- الان دیگر نارنجک است و خیلی هم خطرناک است، آن موقع خوشبختانه این حوادثی که این چند ساله شاهدش بودیم از نظر انفجار بعضی از مراکزی که 0720 درصورتی‌که همین رسم در اروپا هم مثل آلمان یکی دوتا کمپانی است که فشفه و نارنجک و ... را درست می‌کنند، جعبه‌بندی می‌کنند خیلی مرتب اینها را می‌فروشند برای جشن سال نو، جشن استقلال‌ و تمام جشن‌های‌شان و هیچ حادثه‌ای هم اتفاق نمی‌افتد ولی برای ما متأسفانه چون تابع یک قوانین درست و استاندارد نیست نهایتاً باعث می‌شود گاهی اوقات یک ضایعاتی به‌وجود بیاید و باعث نقص عضو و مشکلاتی شود.


س


- متأسفانه همان‌طور که تقریباً نزدیک دو سال، سه سال پیش گفتم، کلاً کتاب خواندن را کنار گذاشتم. علتش هم این بود که من خب کتاب زیاد می‌خواندم، کتابخانه خوبی داشتم که از آن استفاده می‌کردم، اما بعد از مدت‌ها مسئله تنوعی از که از کتاب‌ها و تنوع افکار نویسندگانی که حالا مثلاً استینوزا بود، 0859 بود، اینها کسانی بودند که از نظر عقاید کلی یک‌مقداری متفاوت بود و می‌توانست در آدم ایجاد شکیاتی را به‌وجود آورد، در من هم این شکیات داشت یواش یواش به‌وجود می‌آمد، مضافاً بر اینکه اصولاً وقتی آدم زیاد کتاب می‌خواند به یک اصلی می‌رسد که هیچی نمی‌داند، نه دانشی دارد، نه آگاهی دارد، و خود همین ندانستن و نتوانستن و به یک‌سری عقاید پی بردن خودش در آدم‌ها ایجاد ناراحتی می‌کند، در من هم این مسائل به‌وجود آمده بود، و بعدش هم مسئله شکیات بود، به‌هرحال مخصوصاً ما ورزشکاران یک‌سری اعتقاداتی داشتیم و داریم و این اعتقادات به‌هرحال یکی از مسائل بزرگ و کمک‌کننده و انرژی‌زا در تمام دوران زندگی‌مان بوده، وقتی که قرار باشد یک مقدار شکیات قاطی این مسائل شود و به آن وقفه‌ای که حول اعتقادات ما به‌وجود بیاورد یک‌مقدار مشکل‌ساز می‌شود. من سعی کردم تا آنجایی که ممکن است دوری بکنم از این مسائل، دیدم بهتر این است که دیگر کتاب خواندن را یک‌مقدار کنار بگذارم. مخصوصاً که الان دیگر وجود اینترنت و اطلاعات جامعی که در اینترنت از هر جایی ما می‌توانیم فراهم کنیم و استفاده کنیم، هم سر آدم را گرم می‌کند مخصوصاً در سنین ما، کمتر از نظر چشم و ... ممکن است آسیب برساند، نهایتاً کمتر البته، خود تلویزیون هم اشعه‌اش یک مقدار مضر است، اما به‌هرحال به این صورت هم یک مقداری جبران کتاب‌خوانی می‌شود. اما متأسفانه به علت اینکه فرهنگ جمعی دارد یک حالت عمومی در دنیا پیدا می‌کند چون دنیا دارد به صورت یک تجمع دهکده‌ای برای همه پیش می‌آید، نهایتاً فرهنگ‌ها به هم خیلی نزدیک می‌شود، فرهنگ تجمل هستش، یک فرهنگ تمدنی نیست. شما نمی‌توانید با تمدنی که به‌هرحال چندتا از کشورهای بزرگ دنیا که در درجه اولش کشور ما هم قرار دارد و همیشه هم بوده با 11 هزار سال تاریخ مدون چه از نظر فرهنگی و چه از نظر علمی و همیشه پیشتاز و پیشقراول تمام این چیزها در دنیا بوده در تمام تاریخ، نهایتاً الان این فرهنگ تجددی و این چیزهای الکترونیکی و فضای مجازی یک بخش عمده‌ای از نظر دانش و انحراف از دانش و فرهنگ و انحراف از فرهنگ هستش و متأسفانه جلویش را هم نمی‌شود گرفت. این است که کتاب الان نمی‌توانم معرفی کنم. همش الان دنبال مستندات هستم، چیزهایی که به صورت مستند است، مثلاً بنشینم فیلم‌های مستند را نگاه کنم.


س


- نه، برای اینکه عموم فیلم‌های سینمایی چند جنبه دارد، یا هنری است، یا تاریخی است یا بیوگرافی و امثالهم باید باشد. هنری‌ها به‌خصوص اگر سبک هنر فرانسوی باشد همیشه فیلم‌های فرانسوی در انتهایش آدم را سرگردان می‌کند. مخصوصاً فیلم‌های موج نویش به‌گونه‌ای هستند که می‌بایست شما خودتان تجسم بکنید آخرش چه می‌شود. فیلم‌های هنری غرب هم بیشترشان جنبه تفریحی دارد، حالا بگذریم از اینکه اسکار می‌گیرند، گلدن کلوب به‌دست می‌آورند و جوایز مختلف از نظر نحوه و کاراکتری که هنرمندان دارند و کاری را که هنرمندان ارائه می‌دهد یا کارگردان کارگردانی می‌کند. بعدش هم الان تمام فیلم‌ها روی تصورات و تخیلاتی 1315 فضایی است، اینها هست که باز جنبه‌های علمی دارد، یک مقداری هم درکش مشکل است ولی خوشبختانه با توضیحاتی که مسئولانی که این فیلم‌ها را می‌سازند می‌دهند آدم می‌فهمد که واقعاً چه 1332 قشنگی ؟؟؟ و چگونه از نظر تکنولوژیکی اینها استفاده می‌کنند. بعدش هم این موسیقی‌ها هست و شوهایی که نشان می‌دهند، بعضی‌هایش واقعاً خوب و جالب است و سرگرمی هم هست. اما در کلش اینها به‌جز فیلم‌های مستند هیچ‌کدامش نمی‌تواند آموزنده باشد، اکثراً اینها جنبه سرگرمی و وقت پرکردن دارد و نهایتاً یک مقدار اطلاعات عمومی راجع به فضا، دریا، ساختارهای مختلف، به‌وجود آمدن‌ها، محو شدن و از بین‌رفتن‌ها، اینها را نشان می‌دهد. فیلم‌های تاریخی هم کلاٌ اصولاً تاریخ همیشه قلب (تحریف) حقیقت هستش. علتش هم این است که کسانی که تاریخ‌نویس هستند که در زمان وقوع حوادث تاریخی نمی‌توانستند در بطن جریان باشند. همیشه بعد از مدت‌ها از آن وقایع و به‌صورت سینه به سینه مطلع شده‌اند. سینه به سینه هم همیشه بعضی از چیزها از قلم می‌افتد و از دست می‌رود، بعضی چیزها هم یک‌مقدار بزرگنمایی می‌شود، نهایتاً همیشه قلب است، یعنی تاریخ اصلِ اصل نیست. مضافاً بر اینکه احتمالاً تعصب هم نقش بازی می‌کند. کسانی که تاریخ نویس هستند وقتی که وابسته به یک کشوری باشند، وابسته به یک جریان تاریخی باشند نهایتاً سعی می‌کنند که حتی بدنمایی‌ها و خوب‌نمایی‌هایی داشته باشند. اینها یک واقعیت‌هایی هستند که وجود دارد ولی به‌هرحال الان دنیا مخصوصاً دنیای مجازی و دنیای سرگرمی، تلف کردن و گذرانِ عمر است. هر چیزی را که نگاه می‌کنی، از هنر گرفته، البته هنر یک چیزی است که مخصوصاً در هنر صوتی وقتی که باشد که مثلاً شخصی صدای قشنگی دارد و تبحری پیدا می‌کند در دستگاه‌ها و در نحوه و متدها و چیزهایی که به هنر بستگی دارد، آن یک مسئله جدایی است. کسانی که سازی را می‌زنند به‌هرحال استعدادهای خداداد و استثنایی است و وقتی می‌زنند هنوز روح‌نواز است. ما بعضی از سازهایی که گوش می‌کنیم، یعنی هنرمندانی هستند که در آنِ واحد می‌توانند با صدای سازشان خنده به لب آدم و شادی بیاورند و چند دقیقه بعد اشک آدم را دربیاورند، چیزهایی است که خیلی قشنگ و زیبا است و چیزی که مهم است و ما ایرانی‌ها باید بدانیم این است که در تمام دوران 11 تا 12 هزار ساله تاریخ خودمان که مدون است، نه اینکه خودمان بگوییم، ما همیشه در هر زمینه‌ای، چه هنری، چه علمی، چه ساختارهای اجتماعی و فرهنگ جامعه همیشه پیشقراول و بدعت‌گذار بوده‌ایم، حتی فضا، حتی شیمی، حتی پزشکی، هر 1656 را که شما نگاه کنید اولین‌ها ما بودیم ولی به‌هرحال موقعیت سوق‌الجیشی کشورمان، شرایط جغرافیایی کشورمان، هجوم‌ها و هجمه‌هایی که در طول تاریخ برای ما به وجود آوردند همیشه منقطعش کردند ولی خب این استعداد همیشه در وجود ایرانی‌ها سربرافراشته امثال فردوسی‌ها، رازی‌ها، ابن سیناها و خیلی دانشمندان و فرهیختگان بزرگی را تقدیم دنیا کرده. از ایرانی‌ها هر کسی را که نام ببریم، مولوی، سعدی، حافظ، فردوسی و ... هر کدام از اینها واقعیتی است که نشان دهنده استعداد ذاتی ملت شریف و زحمتکش و 1800 است.


س


- ؟؟؟ وجب به وجب این خاک همه‌اش زیباست. از کویرمان بگیر تا کوه‌های سر به فلک کشیده زاگرس و البرز و تفتان و سبلان و چه خوزستان عزیز و سیستان و بلوچستان زرخیز و خراسان و شمال سرسبزمان، هر جایی که شما بروید دنیایی است. این خاک، خاک زرخیزی است که متأسفانه نمی‌گذارند مردمش و صاحبانش آن‌طور که باید از آن استفاده کنند. چه از روی این زمین و چه از زیر این زمین، همه‌جایش همه چیز فراهم است.


آرزو می‌کنم که سالی باشد پر از سلامتی و موفقیت برای همه هم‌وطنانم در سرتاسر ایران و دنیا و همچنین موفقیت در هر زمینه‌ای و چشم‌تنگی‌های اصلاح شود، نمی‌گویم نابود شوند، بندگان خدا هستند، هدایت شوند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب