نیروی انسانی و مدیریت کارآمد 2 عامل اصلی موفقیت سازمانها
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در سالهای اخیر شاهد ظهور تکنیکها و ابزارهای مختلف، برای انجام روانتر بسیاری از امور در حوزههای مختلف و بخصوص در عرصه مدیریتهای خرد و کلان درکشورهای پیشرفته و توسعهیافته و درحالتوسعه بودهایم. بر همین اساس است که برای انجام امور و رسیدن به اهداف در زندگی روزمره، آنچه از اهمیت بالایی برخوردار میباشد نقش و جایگاه ابزار و وسیله به کار گرفتهشده، در رسیدن به اهداف موردنیاز و برنامهریزیشده است. امروزه با پیچیدهتر شدن امور و همچنین رشد روزافزون فنآوری نقش وسیله برای رسیدن به اهداف مورد نظر و داشتن موفقترین برنامهها، جایگاه ابزار و وسیله به کارگرفته شده روشن میشود.
آنچه باید برآن تأکید نمود این است که انجام هرکاری وسیله و ابزار خاص خود را میطلبد تا بتوان موفقیت بالاتری را رقم زد.بهعنوانمثال یک معلم برای داشتن تدریس موفق نیاز به دانستن و استفاده از روشهای نوین تدریس میباشد، یک کشاورز برای بالابردن میزان تولیدات کشاورزی خود نیاز به استفاده از ابزارآلات و امکانات مؤثر و به روز در کشاورزی میباشد. به همین صورت یک مهندس عمران و یا ساختمان و..... همه و همه باید از ابزار و امکانات متناسب با حوزه کاری خود و به روز استفاده و بهرهگیری نمایند.
درمیان بسیاری از کارها و مسئولیتهای گوناگونی که در جامعه وجود دارد و لازم است افرادی آن را عهدهدار شده و برای رسیدن به موفقیت در آن زمینه تدبیر بیاندیشند. مدیریت از حساسیت و جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. چراکه جایگاه مدیریت بهمثابه سکانداری یک کشتی میباشد که اگر به افراد شایسته و لایق سپرده شود و آنان نیز از ابزار و توان متناسب با مسئولیت خود در رساندن آن به ساحل نجات استفاده کنند میتوانند مسئولیت خود را به نحو احسن به انجام رسانند و در غیر این صورت به ساحل نخواهند رسید.
بر همین اساس است که مدیریت نیز از ابزار خاص خود باید استفاده نماید و از مهمترین ابزارها در این زمینه میتوان به: سعهصدر، سرمایه انسانی، قانون، درایت و تدبیر، قدرت تصمیمگیری و ریسکپذیری، روابط انسانی و ارتباطات اشاره نمود که به توضیح مهمترین آنها میپردازیم:
سعهصدر: ازجمله ابزارهای مهمی که در مدیریت یک مدیر موفق باید به آن آراسته باشد سعهصدر است. چراکه بخصوص در حوزه برخورد، برنامهریزی و تصمیمگیری داشتن سعهصدر از اهمیت بسیار بالایی برخورداراست. لازمهٔ ادارهٔ درست امور، داشتن ظرفیت وسیع و تحمل و حوصلهٔ فراوان است. کسی که فاقد سعهصدر و گشادگی سینه در ادارهٔ امور است نمیتواند خدمتگزار مردم باشد و حق را پاس دارد و به عدالت عمل نماید. ضیق صدر موجب کمظرفیتی و تحیر در تصمیمگیری و درماندگی در کار و رفتار نادرست و ناخوشایند با مردم میشود. امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید:"مَن ضَاقَ صَدرُه لَم یَصبِر عَلَی اداءِ الحَقِ. "کسی که سینهاش تنگ باشد بر ادای حق تاب نیاورد.
سعهٔ صدر شخص را بردبار، مقاوم، پرحوصله و توانا میسازد و چنین شخصی میتواند سختیها و مشکلات را بهخوبی تحمل کند و در جهت اهداف «دولت حق» عمل نماید.
در اندیشهٔ سیاسی علی (ع) بهترین وسیلهٔ ادارهٔ امور داشتن گشادگی سینه و پرظرفیتی و بری بودن از تنگنظری و کمظرفیتی است، چنانکه از آن حضرت روایتشده است که فرمود: «اَلهُ الرِیاسهِ سَعَهُ الصَّدرِ.» وسیله و ابزار ریاست و مدیریت، گشادگی سینه است.
انسانی که سعهصدر ندارد، در رفتار و برخورد و تصمیمگیری، تنگنظرانه و نا بردبارانه عمل میکند، و تنگنظری و کمظرفیتی خود را به همهٔ امور سرایت میدهد، و بدین گونه شخصیت خود را زیر پا میگذارد، مردم را ناراضی میسازد و کار را تباه مینماید. امیرمؤمنان علی (ع) کارگزاران خود را به سعهصدر و پرظرفیتی توصیه میکرد و از آنان میخواست که نسبت به حوائج و خواستهها و نیازهای حق مردم پرحوصله باشند و بههیچوجه خود را طلبکار مردم ندانند، بلکه خدمتگزار آنان بشمارند. آن حضرت در نامهای به کارگزاران بیتالمال نوشته است: «فَانِصفُوا الناسَ مِن أنفُسِکُم، وَ اصِبرُوا لحِوائِجهِم، فَانِکُم خُزانُ الرَّعیَهِ وَ وُکَلاءُ الاُمَّهِ وَ سُفرَاءُ الائِمهِ. و لا تَحسِمُوا احداً عَن حاجَتهِ، وَ لا تَحبِسوُهُ عَن طلِبَتِه». پس، داد مردم را از خود بدهید و در برآوردن حاجتهای آنان شکیبایی ورزید، که شما خزانهداران مردم، و وکیلان امت، و سفیران پیشوایانید. حاجت کسی را روا ناکرده مگذارید، و او را از آنچه مطلوب اوست بازمدارید. (مصطفی دلشادتهرانی)
سرمایه انسانی: امروزه هرچند با رشد روزافزون فنآوری دربسیاری از زمینه نقش نیروی انسانی کاهشیافته و وسیله جای نیروی انسانی را گرفته است، لیکن برای پیشبرد طرحها و برنامههای سازمانی توجه به نیروی انسانی کارآمد اجتنابناپذیر است.
در مدیریت انبیاء نقش همکاران و همراهان در ترویج و گسترش اندیشههای الهی از موقعیت خاصی برخوردار است. انسانهایی که به اخلاص و کمال خواهی، دلسوزی و صداقت گویی مدیریت پیامبران الهی مؤمن میشدند و طرحها و شیوههای ارائهشده از جانب آنان را، طرحها و شیوههای خداوندی میدانستند که در طریق اعتلای انسان و رهایی بشریت از قید همه بندگیها بر بنیادهای فطری استوار گردیده است سخت در راهش میکوشیدند و از هیچگونه ایثار و انفاقی دریغ نمیورزیدند. بهعنوان نمونه حضرت موسی (ع) یکی از درخواستهای خویش از خداوند را همراهی برادرش هارون با خود قرار میدهد و از خدا میخواهد: «وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی، هَارُونَ أَخِی، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی» هارون برادرم را که از اهلبیت من است معاون و وزیر من قرار بده و بهوسیله او پشت مرا محکم کن.
مدیریتی که ریشه الهی دارد، اندیشهها و طرحهای نشأت گرفته از وحی را در چارچوب ضوابط مکتب، با رعایت اصل فطرت و اصول انسانیت به دست همکاران مؤمن میسپارد و از آنها میخواهد تا بهعنوان تکلیف شرعی در گسترش و اجرای آن بکوشند هرچند که مدیریت در این بینش خود جلودار کاروان است، ولی تأثیر همراهان را بهعنوان وسیلهای مؤثر در پیشبرد اندیشهها نمیتوان ازنظر دور داشت. سازمانها بدون وجود نیروی انسانی نهتنها مفهومی ندارند، بلکه اداره آنها نیز میسر نخواهد بود. حتی باوجود فنآورشدن سازمانها و تبدیل آنها به تودهای از سختافزار، همچنان نقش انسان بهعنوان عاملی حیاتی و راهبردی در بقای سازمان، کاملاً مشهود است. به راین اساس منابع انسانی ارزشمندترین منبع سازمانهای امروزی به شمار میآیند چراکه به تصمیمات سازمانی شکل داده، مسائل و مشکلات سازمان را حل نموده و بهرهوری را عینیت میبخشند.
افزایش بهرهوری سازمانها و توسعه روزافزون آنها، مستلزم رشد و بهرهوری کارکنان و نیز تقویت نیروی انگیزش آنان میباشد. برخی اندیشمندان دانش مدیریت، از انگیزش بهعنوان موتور محرک یا نیروی پیشبرنده انسان، یادکردهاند.
موفقیت سازمانها تا حد زیادی به روحیه، تلاش، انگیزش و رضایت سرمایه انسانی آنها بستگی دارد. بهعبارتدیگر کارایی و اثربخشی سازمانها با کارایی و اثربخشی نیروی انسانی آنها وابستگی مستقیمی دارد. فتح قلههای موفقیت و رسیدن به اهداف سازمانی با حرکت در مسیر شایستهسالاری و انتخاب مدیرانی کارآمد و صاحبفکر و اندیشه میسر خواهد شد. نیروی انسانی برای ارائه رفتار مطلوب و موردپسند در راستای اهداف سازمان، باید، بر اساس شایستهسالاری و متناسب با شغل مورد تصدی انتخابشده و همچنین انگیزه لازم برای انجاموظیفهای را که بر عهده میگیرد داشته باشد و درست برانگیخته شود و این امر تحقق نمییابد مگر از طریق شناسایی چراهای رفتاری یا علل تمایل و دلایل انگیزه و رضایت کارکنان، بهمنظور هدایت رفتار آنها بهسوی تحصیل اهداف سازمانی واستفادهبهنگام از آنها توسط مدیران لایق و شایسته باهدف تحقق محیطی مطلوب و مناسب.
رضایت شغلی، علاقه و وفاداری به سازمان و بالندگی کارکنان منوط به ایجاد محیطی است که مدیرانمتولی و مسئول آن هستند. شناسایی عوامل ایجاد رضایت و دلایل نارضایتی کارکنان و نیز ارزیابی رضایت شغلی آنان بهعنوان اقدامی کلیدی درجهت اهداف یادشده، نقشی بسزا و چشمگیر دارد.
رسیدن به اهداف سازمان بستگی به توانایی کارکنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط پیرامونی خود دارد. در این راستا اجرای آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب میشود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیط، بهطور مؤثر فعالیتهایشان را ادامه داده و بر کارایی خود بیفزایند بنابراین نیروی انسانی متخصص و دانشمدار جزء داراییهای یک سازمان و بهعنوان مهمترین مزیت رقابتی و کمیابترین منبع در اقتصاد دانشمحور امروز است. ارائه خدمات متفاوت و باکیفیت، کاهش هزینهها، خلاقیت و نوآوری و افزایش رقابتپذیری از مزایای وجود منابع انسانی کیفی و دانشمدار است. ازاینرو استراتژی سازمانهای امروزی ضرورتاً بر روی منابع انسانی متمرکزشده است. افراد نقش کلیدی در رشد و توسعه سازمانها در محیط متغیر و چالشی امروز بر عهدهدارند و جذب نیروهای مستعد و توانمند و حفظ آنها در سازمانها هرروز مشکلتر میشود.
قانون: قانون، یکی دیگر از ابزارهای مهم در مدیریت است، قانون وسیله و ابزاری است که به کمک آن مدیر میتواند مجموعه تحت سرپرستی خود را به سمت تحقق اهداف سازمانی هدایت و رهنمون نماید.
قانون مداری بهقدری اهمیت دارد که خداوند در قرآن اطاعت و تسلیم در برابر قانون را شرط تحقق ایمان دانسته است: «فلا وَرَبِّک لَا یؤْمِنُونَ حَتَّی یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (سوره نسا آیه 65) به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.
مقصود از قانون مجموعه دستورالعملهایی است که برای اداره جامعه ویل یک سازمان مورداحتیاج و ضروری میباشد. به تعبیر دیگر قانون لغتی سریانی و به معنای خط کش بوده است، قانون عبارت از قاعدهای حقوقی است که به تصویب مراجع قانونگذاری رسیده باشد، عرف هم از همان مراجع است.
امام علی (ع) میفرمایند: «اوصِیَکٌم بِتَقوی الله و نَظَمَ امرِ کٌم» که در آن نظم امور در ردیف تقوای الهی قرارگرفته است.
انسان مؤمن و بافرهنگ و تمدن انسانی بانظم و برنامهریز و قانون پذیر است. میتوان گفت که نقش قانون و اهمیت آن از اموری هستند که نیازی به بحث و تشریح ندارد، اصولاً قانون و اعمال آن بر جامعه و سازمانهای آن، از ضروریات بدیهی و موردقبول همهٔ جوامع متمدن هستند.
قرآن کسانی را که اگر قانون به صلاحشان باشد از آن اطاعت میکنند و در سایر موارد از آن سرپیچی میکنند بهشدت مورد سرزنش قرار میدهد:"وَإِذَا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیحْکمَ بَینَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ. وَإِنْ یکنْ لَهُمُ الْحَقُّ یأْتُوا إِلَیهِ مُذْعِنِینَ"(سوره نور آیات 48 و 49). و هنگامی که از آنان دعوت شود که بهسوی خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان رویگردان میشوند. ولی اگر حق داشته باشند (و داوری به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بهسوی او میآیند.
وجود قانون برای جامعه و سازمان ضرورت دارد، یعنی افراد یک جامعه و یا کارکنان یک سازمان باید در رفتار و کردارشان حدود و مرزهایی را رعایت کنند تا همه بتوانند به نحو مطلوب و شایسته از زندگی بهرههای مادی و معنوی برگیرند و یا وظایف خود را به نحو شایسته انجام دهند. اگر مرزها و حدود در هم بریزد و قانون حاکم نباشد جامعه و یا سازمان به هدف خود نخواهد رسید، پس قانون به دلیلی که گذشت برای هر زندگی اجتماعی و یا سازمانی ضرورت دارد.
البته میتوان به این نوشتار ابزارهای دیگری چون درایت، قدرت تصمیمگیری و ریسکپذیری، روابط انسانی و ارتباطات، تفویض اختیار، انگیزه توسعه مهارتها را اضافه نمود که در جای خود میتواند به مدیر درانجام وظایف محوله مؤثر و مفید واقع گردد.
منابع:
1- قرآن مجید
2- نهجالبلاغه
3- تفسیر موضوعی نهجالبلاغه، مصطفی دلشاد تهرانی، نشر معارف، شانزدهم، 1394
4- نگرشی بر مدیریت اسلامی، سیدرضا تقوی دامغانی، چاپ و نشر بینالملل، تهران،1393
*مدرس مراکز آموزش عالی و دانشجوی دکترای مطالعات فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/4107/
انتهای پیام/