دوست دارم تا آخرین لحظه زندگیام معلم باشم
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، پنجمین همایش بینالمللی مدیریت رسانه 19 آبان ساعت 8 صبح در سالن وزارت ارشاد برگزار میشود. در این همایش نخستین دوره جایزه دکتر باقر ساروخانی استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و چهره ماندگار جامعهشناسی به دانشجویان برگزیده دکتری «جامعهشناسی ارتباطات» اعطا میشود. به همین مناسبت با این استاد دانشگاه گفتوگویی داشتهایم که متن آن در پی میآید.
* ایده تأسیس رشته جامعهشناسی رسانه از کجا کلید خورد؟
سال 1342 بنده در دانشگاه سوربن فرانسه، مشغول تحصیل مقطع دکتری بودم، این مقطع تحصیلی در آن دوران سه نوع بود که دکتری دولتی به دلیل اینکه ویژه فرانسویزبانها بود سختترین آن به شمار میرفت. ازاینرو کسانی که میخواستند آنجا به شیوه استادی وارد شوند، بایستی پذیرش خود را از نوع دکتری دولتی اخذ میکردند، بنده نیز در مقطع دکتری دولتی پذیرفته شدم.
یکی از دلایل ورود بنده به این دوره، داشتن لیسانس زبان ادبیات فرانسه و تسلط به زبان انگلیسی بود. فوقلیسانس علوم اجتماعی هم از دانشگاههای ایران اخذ کرده و بهحسب این مهارتها به من مجوز ورود به دکتری دولتی داده شد. باوجود تحصیل در مقطع دکتری، بهصورت مستمع آزاد در کلاسهای دوره لیسانس نیز شرکت میکردم که پس از آن احساس نیاز به شروع دوباره تحصیلات از مقطع لیسانس کرده و رشته علوم اجتماعی را از دوره لیسانس پیگیری کردم، اینچنین بود که تمام تحصیلات عالی را از ابتدا در فرانسه شروع و پیگیری کردم.
ابتدا درباره موضوع خانواده مشغول به تحقیقشده و در هنگام بازگشت به ایران، کتابهای جامعهشناسی خانواده، طلاق، خانواده در ایران را نوشتم. ترجمه و انتشار کتاب «عقاید قالبی در ارتباطات انسانی» نوشته کازینوف، در سال 55 بهعنوان اولین مرجع دانشگاهی به زبان فارسی در حوزه علوم ارتباطات بود که موجب افزایش ارتباط بنده با حوزه رسانه را فراهم آورد.
بعدها با پیشنهاد بنده در رابطه با برگزاری درس جامعهشناسی ارتباطات و تائید مرحوم غلامحسین صدیقی که رئیس گروه علوم اجتماعی بودند درس ارتباطات را به دانشگاه برده و سال 52 اولین درس جامعهشناسی ارتباطات را در دانشگاه شروع کردیم.
* ایده برگزاری پنجمین همایش بینالمللی مدیریت رسانه و اهداف برگزاری آن چیست؟
سالها قبل بنیاد چهرههای ماندگار همایشی را با موضوع مدیریت رسانه و محوریت نام بنده مطرح کردند و ما نیز به این بحث سازمانی تمکین کردیم. درواقع بحث این است که خیلی در این همایش هم نام فرد مطرح نیست، ما میآییم و میرویم، هیچکداممان پایدار نخواهیم بود، ولی اساس این است که یک نهادی باشد که هرسال به دانشجویان ممتاز حوزه رسانه و ارتباطات جایزه بدهد که دانشجویان احساس تنهایی و غریبی نکنند و بدانند که جامعه به آنها نگاه میکند.
از طرفی هم برگزاری و دوام چنین همایشهایی نشان از جامعه هوشیار و بیدار است که جوانانش را تمجید و تکریم میکند و نخبگانش را میبیند، دانشجویان نیز بهخصوص مقاطع تحصیلات تکمیلی از حالا میتوانند برای سال آینده برنامهریزی کنند و اطمینان داشته باشند همیشه یک مراسم تجلیل و تمجیدی وجود دارد.
* تقدیر از دانشجویان برگزیده به چه شکلی خواهد بود؟
نهادهای برگزارکننده و سازمانهای حامی این همایش جوایزی را در نظر گرفتهاند و همینطور بنده به انتخاب برگزیدگان همایش، پنج جلد کتاب دایرةالمعارف فرهنگ علوم اجتماعی و یا پنج جلد کتاب ارتباطات که 14 اسفند 96 رونمایی شد و یا هم چهار جلد کتاب روش تحقیق بهعنوان یادبود اهدا خواهم کرد.
* معیار انتخاب دانشجویان مستعد در این همایش چگونه است؟
دو راه را برای گزینش نخبگان دانشجویی در پیش گرفتیم، یکراه این بود که درجاهای مختلف آگهی بزنیم و کسانی که علاقهمند هستند شرکت کنند. خب این کار تا حدودی انجام شد ولی بعدها فکر کردیم بهتر این است که انتخاب اصلح صورت بگیرد، به این معنی که مدیران گروههای آموزشی ارتباطات و رسانه در دانشگاههای سراسر ایران که در مقطع دکتری ارتباطات فعالیت دارند دانشجویان برگزیده را انتخاب کنند و بهترینشان را به این مجمع بینالمللی معرفی کنند.
البته چندین نفر از محققین نیز آزاد شرکت کردند. معیارهایی که در انتخاب دانشجویان موردتوجه قرارگرفته است، نمرات آموزشی دانشجویان، رساله دکتری، پیام تازه رساله و بداعت آن، سوابق پژوهشی، دانشگاه محل تحصیل از اهم آنها به شمار میرود. دانشجویانی که امسال موفق نشوند برنده این جایزه شوند، چون مدیر گروه انتخابشان کرده، در فراخوان سال آینده اولویت خواهند داشت. درهرحال همانطور که شما گفتید ما علاقهمند هستیم که دانشجویان احساس تنهایی و غریبی نکرده و بدانند که جامعه به آنها نگاه میکند و برایشان امتیاز قائل میشود، بهترینشان را برمیگزیند و تکریم میکند.
این همایش یک جلسهای است برای دانشجویان و اساتید علوم ارتباطات تا باهم آشنا شوند، بهانهای است تا تبادل افکار کنند، نظراتشان را مطرح کنند، پیشنهادشان، خواستههایشان و شاید هم اولویتهایشان را؛ اینکه بخواهند در چه زمینهای تحقیق کرده و چه کسی چهکاری انجام داده است.
* منتخبین شانس این را خواهند داشت که برای سالهای آتی همکاریهای پژوهشی با شما داشته باشند؟
بله ببینید کسانی که انتخاب میشوند قطعاً کسانی هستند که قبل از همه مدیران محترم گروه شناسایی و انتخاب کردهاند. اینها خواه و یا ناخواه در ارتباط با ما هستند و همان روز قبل همایش من از همه آنها درخواست میکنم که تشریف بیاورند منزل بنده و در این کتابخانه کوچک من مباحثه کرده و بعدها هم در منزل من به روی همه دانشجویان باز است. اسناد و اطلاعاتی در کتابخانه بنده موجود است که همه علاقهمندان میتوانند از آنها استفاده بکنند.
این نکته را باید عرض بکنم که برگزیدهها و بهترینها، تنها اینها نیستند، همه دانشجویان ما برگزیدهاند و همهشان برای ما عزیز هستند، حال قرعه فال باید به نام چند نفر بیافتد و تردیدی نیست همه دانشجویان ما عزیز هستند و برای همه دانشجویانمان وقت میگذاریم و خوشحال میشویم در ارتباط با آنها باشیم.
همیشه درجاهای دیگر هم گفتهام که دوست دارم تا آخرین لحظه زندگیام معلم باشم. شاید اگر قرار بود از نو زندگیام را شروع میکردم بازهم معلم بودم، معلمی راه زندگی ما بوده و افتخار زندگی ماست. در خیلی از موارد من این نکته را گفتهام که معلمی برای بنده الهامبخش بوده و نهتنها دانشجو در کلاس درس یاد میگیرد بلکه من هم از کلاس، درسهایی میگیرم. بحثهایی که مخصوصاً در کلاسهای دکتری مطرح میشود، اندیشههای ما را پردازش میکند، شناسایی بهتر و نقد صورت میگیرد. ما خیلی خوشحالیم که دانشجویان ما امروز به خودشان حق میدهند که اندیشههای ما را نقد کنند و ما به این دانشجویان از صمیم قلب افتخار میکنیم.
* همایش مدیریت رسانه در ادوار گذشته تا چه اندازه موفق عمل کرده است؟
آقای اسعدی بنیانگذار بنیاد چهرههای ماندگار، طراح این همایش است و ما در کنارشان هستیم. آقای اسعدی با امکانات بسیار کم این هماندیشی را برگزار میکنند و بهنظرمن محفل انس، محفل گفتگو و تبادل اندیشههای علوم ارتباطات است. برگزاری همایش مدیریت رسانه قدم خیلی خوبی بوده و من هم از همان روزهای اول حمایت کردهام، حالا شاید بعضیها زیاد موافق نبودند ولی من موافق بودم، برای اینکه عزیزان با دل و جان دارد کار میکنند.
* اگر درباره پنجمین همایش مدیریت رسانه سخنی ناگفته مانده است بیان بفرمایید؟
امکانات بالقوه فراوان است ولی آنچه مهم است مدیریت است که این امکانات را بسیج کند، این امکانات را تقویت و هدایت کند. دانشجویان ما دریایی از امکانات هستند، رسالههایی که تولید میشود اقیانوسی از دانش است و حیف است که جامعه از اینها استفاده نکند، حیف است که این رسالهها فقط در کتابخانهها بمانند، این رسالهها باید وارد جامعه شده و در برنامهریزی اجتماعی استفاده شود. در حوزه رسانهها، در حوزه ارتباطات رسانهای، در حوزه خانواده آن چیزی که مهم است اینکه امکانات بالقوه برجسته شود و تنها راه این مسئله مدیریت صحیح است.
من همیشه به یاد این جمله معروف این سرباز هستم که در جنگ هندوستان در کنار نادرشاه میجنگید. نادرشاه دید یک سربازی است خیلی خوب میجنگد، صدایش کرد، گفت تو مگر زمان شاه سلطان حسینی نبودی، چطور شد پس اشرف افغان آمد و ایران را گرفت؟ تو که اینهمه شجاع هستی؟ گفت من بودم، اما تو نبودی! یعنی درواقع مدیریت وجود نداشت که این امکانات را استفاده کند، انگیزه تولید کند، این توان بالقوه وسیع انسانی را برجسته کند و در عمل بیاورد.
درهرحال من تصور میکنم که این مدیریت همهجا صادق است. حتی تصور میکنم که افکار من این است، اندیشه من این است که ما باید در مدارسمان هم مدیریت یاد بدهیم. به این معنی که افراد و خانوادهها مدیریت ارتباطی داشته نیاز دارند. اگر چنانچه ما این مدیریت را یاد نگیریم، مشکلات غیرمترقبهای درراه ما وجود دارد. اگر فرض کنید پدری است، فرزندش را الآن در آغوش میگیرد، محبت میکند، فراوان و چند دقیقه بعد او را کتک میزند، خب مدیریت وجود ندارد. ارتباطش را مدیریت نکرده است. باید ما یاد بگیریم که چگونه با دیگران کارکنیم. چه دوستانمان، چه فرزندانمان یا همسرمان.
درهرحال ازنظر من یکی از مهمترین کارکردهای سازمانهای آموزشی این مدیریت ارتباطی است و این هم یادگرفتنی است. یک مهارت است، آدمها خام وارد زندگی نشوند. در حوزه رسانهها که این مدیریت بسیار مهمتر است، برای اینکه اینجا جهان خلاقیت است، اینجا جهان ابداع است، جهان تولید دادهها و دانایی است؛ بنابراین مدیریت اینجا یک صبغه خاصی دارد، یک صورتبندی خاصی دارد، به نظر من کار درستی است که ما هرسال بنشینیم دستاوردهای جدید مدیریت را مطرح کنیم، خودمان بیاموزیم و به دیگران آموزش دهیم تا آنجا که افراد بتوانند مدیران سالم و درستی برای رسانههای جمعی ما باشند.
یکی از بحثهایی که من دارم، اقناع ارتباطات است. رسانههای جمعی هدفشان این است که اندیشههایشان، حرفهایشان، خواستههایشان را، انتظاراتشان را منتقل کنند و دیگران اولاً توجه بکنند و بعد بفهمند و بعد بپذیرند و بعد، در عمل پیاده کنند؛ بنابراین اقناع یکی از مهمترین دستاوردهای بشریت است. حتی ارسطو یک رسالهای دارد بهنام رساله اقناع! یعنی همان زمان میخواهد بگوید مردمی که میخواهید پیامی منتقل کنید، اگر میخواهید پیامتان در هوا از بین نرود، در خلأ باقی نماند، باید یاد بگیرید چگونه پیامتان را منتقل کنید، باید یاد بگیرید چگونه دیگران را متقاعد بکنید پیامتان را بپذیرند و در عمل پیاده بکنند و حتی خودشان رسول شما باشند؛ یعنی من اگر پیامی داشته باشم، مثلاً بخواهم بگویم که کاندیدایی برای یک سمتی داشته باشم و از او تعریف کنم، شاید خیلی اثر نکند. ولی اگر بتوانم افرادی را مجاب کنم، بپذیرند و آنها خودشان بروند پیام من را منتقل کنند، ببینید چه امواج وسیعی تولید میشود و چگونه میشود که پیام من به اعماق جامعه میرود و در فضای اجتماعی باقی میماند؛ بنابراین بهنظرمن مدیریت، هنر بزرگی است. مدیریت، توانهای بالقوه را بیدار میکند، بسیج میکند و ما نیازمند مدیریت هستیم.
در حوزه دانشگاه مدیریت یک صبغه خاصی دارد، ویژگی خاصی دارد. هنگامیکه شما با استادان دانشگاه در تماس هستید، خواهناخواه مدیریتتان صبغه خاصی دارد، فرق میکند با سایر جاها. مدیریتی که در رسانهها وجود دارد، مدیریت خاصی است؛ بنابراین ما تئوری مدیریت عام را نداریم، مدیریت تفاضلی است. در هرجایی، در هر ادارهای، در هر سازمانی باید مدیریت خاص آن سازمان تعریف بشود.
انتهای پیام/پ
انتهای پیام/