دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آیت‌‌الله رشاد:

فلسفه علم اصول از جمله فلسفه‌های مضاف به علوم است

فلسفه علم اصول از جمله فلسفه‌های مضاف به علوم است، تعریف بنده از فلسفه علم اصول عبارت است از: فلسفه اصول دانش مطالعه فرانگر عقلانی اصول فقه، به‌ منظور شناخت احکام کلی دانش اصول و مسائل اساسی آن است.
کد خبر : 238241

به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری آنا، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد مؤسس و رئیس پژوهشگاه و رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران در دومین کارگاه آموزشی پژوهشی فلسفه علم اصول که چندی پیش در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، به تبیین ساحت و ساختار فلسفه علم اصول پرداخت. در ادامه گزارش تفصیلی سخنان این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه تهران را می‌خوانیدک


*فلسفه علم اصول از جمله فلسفه‌های مضاف به علوم است


ساحت و ساختار از یکدیگر جدا نیستند. هم قلمرو و ساحت باید مورد بحث قرار گیرد و هم تفسیر مهندسی‌شده قلمرو، که همان ساختار است. فلسفه‌های مضاف از جهتی به دو گروه کلان تقسیم می‌شوند:


1. فلسفه‌های مضاف به علوم


2. فلسفه‌های مضاف به امور


فلسفه علم اصول از جمله فلسفه‌های مضاف به علوم است، چون متعلق و مضافٌ‌الیه آن دانشی به نام علم اصول است. تعریف بنده از فلسفه علم اصول عبارت است از: «علمٌ یُعنی بدراسة اصول‌الفقه من منظار فوقانی عقلانی او بنظرة فوعقلانیه تعرفاً علی احکام ذلک العلم الکلیة و مسائله الاساس».


فلسفه اصول دانش مطالعه فرانگرعقلانی اصول فقه، به‌ منظور شناخت احکام کلی دانش اصول و مسائل اساسی آن است.


فلسفه اصول یک معرفت است؛ یک دستگاه معرفتی است؛ دانشی است که به مطالعه فرانگرعقلانی می‌پردازد. دانشی است تماشاگر و نه بازیگر. رسالت آن داوری است و نه توصیه و تجویز. نگاه او فرانگرعقلانی است و از دسته دانش‌های مضاف مطلق نیست. مثلاً از دسته جامعه‌شناسی علوم نیست که علم مضاف باشد و نه فلسفه مضاف؛ فرانگر است، اما عقلانی نیست، بلکه فرانگرعلمی است.


غایت این علم شناخت احکام کلی علم اصول و مسائل اساسی آن است. از جنس فلسفه است و مسائل آن احکام کلی هستند. مسائلی که این علم بررسی می‌کند به دو دسته کلان تقسیم می‌شوند:


1. مسائل معطوف به علم مضافٌ‌الیه، یعنی علم اصول


2. مسائل معطوف به مباحث اساسی آن علم


مثلاً ما برخی مسائل فلسفی را پیش روی علم اصول داریم که از آن جهت که علم اصول یک علم است به آن می‌پردازد. مثل زمانی که از تعریف و ماهیت علم اصول سؤال می‌کنیم. در این مرحله کاری به مسائل علم اصول نداریم، بلکه از غایت و روش و ساحت هستی‌شناسی علم اصول و مباحثی از این دست سؤال می‌کنیم.


دسته‌ای دیگر از پرسش‌ها هستند که هر چند از جنس پرسش‌های فلسفی‌اند، اما معطوف به مسائل و بخش‌های دانش اصول هستند. در این زمینه نظریه‌ای را به این مضمون مطرح کرده‌ایم که: «پرسش‌هایی را که از علم بما هو علم می‌پرسیم، همان پرسش‌ها را در مورد هر یک از مسائل آن علم، به تنهایی می‌توانیم مطرح کنیم و درباره‌اش بحث کنیم». مثلاً همان‌طور که درباره موضوع علم اصول بحث می‌کنیم، درباره موضوع قضایای علم اصول نیز می‌توانیم بحث کنیم.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب