داعش پدیدهای قرون وسطایی یا مدرن؟
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری آنا؛ در طول تاریخ، گفتمان غربی همواره تصور برتری و تفوق بر سایر ملل داشته است. این تصور نه تنها در ذهن سیاست مداران و اقتصاددانان بلکه در ذهن محققان غربی نیز جای دارد. انسان شناسان نیز در طول تحقیقات خود همواره سعی داشتند، خود را به عنوان موجوداتی در زمان حاضر و افراد مورد تحقیق را به عنوان موجوداتی در زمان گذشته و وارث سنت های گذشته نشان دهند. در این معنا آنها خود را پدیده هایی قرن بیست و یکمی و ملل مستعمره را به عنوان پدیده های قرون وسطی بررسی می کردند و این نگاه حقارت آمیز را نیز به ملل مستعمره سرایت می دانند.
دکتر جیلز فریزر، سرپرست سمینار مری نیینگتون در جنوب لندن و معاون سابق کانون کلیسای سنت پل، در مقاله ای با عنوان« Our secular salvation myth distances us from reality» در مجله گاردین انتقاد می کند که چرا می خواهیم عقلانیت و علم سکولار و اپل را پدیده قرن بیست و یکمی و قابل ستایش تصور کنیم و در مقابل پدیده ای هم چون داعش را سنت قرون وسطایی بدانیم. در حالی که داعش و خشونت و ... همه پدیده های قرن 21 هستند. آنچه در ادامه می آید ترجمه این مقاله توسط ساجده مقدمی است:
دکتر جیلز فریزر ابتدا به توضیح پدیده ی "انکار هم عصری" می پردازد و میگوید: در سال 1983، انسان شناس آلمانی، یوهانس فابیان، گزارش دقیقی ارائه داد مبنی براین که چگونه انسان شناسان غربی برای حفظ فاصله خود از اشیای مورد مطالعه و حفظ برتری جهان بینی روشنگری غربی، زبان زمانهای مختلف را به کار می برند. نحوه نگرش و مطالعه ی سایر فرهنگ ها توسط انسان شناسان اولیه مشکوک است؛ مکالمه و تعامل در همان زمان انجام می شد، اما زمانی که چنین ملاقات هایی به ثبت می رسیدند و با افراد مورد مطالعه صحبت می کردند؛ انسان شناسان تمایل داشتند که آنها را در زمان گذشته قرار دهند. انسان شناسان همیشه در حال حاضر زندگی می کنند. اما افراد مورد مطالعه به صورت زنده در گذشته مورد مطالعه قرار می گیرند.
فابیان چنین موضوعی را "انکار هم عصری" می نامد. انکار هم عصری بدان معناست که انسان شناسان تجربه هرگونه فضای زمانی مشترک با افراد تحت مطالعه ی خود که دارای ارزش ها و آرمان های سیاسی متفاوتی بوده اند؛ را انکار می کنند. فابیان (که بسیار نزدیک به سبک ادوارد سعید است) استدلال می کند که این انکار هم عصری، اغلب یک قدرت سیاسی است، گفتمان «دیگریت» که معمولا برای استثمار استعماری دیگران استفاده می شود.
توصیف داعش، به عنوان جمعیتی"قرون وسطایی"
از نظر فریزر این نوع انکار هم عصری و در واقع «حقه اخلاقی و زبانی با زمان» فقط مختص به انسان شناسان نیست. نه تنها انسان شناسان در راستای ذی حق نشان دادن خود در مسیر استعمار، نقش بازی می کنند؛ بلکه روزنامه نگاران معاصر هم به وفور از این ترفند استفاده می کنند. برای مثال، داعش، اغلب به عنوان جمعیتی "قرون وسطایی" توصیف می شود. با سفر به دمشق یا بغداد، شما نه تنها به خاورمیانه بلکه به قرون وسطی هم سفر می کنید. بخشی از این استعاره آشنا متضمن این نکته است که خشونت شدید جهاد معاصر با خشونت شدید قرون وسطا اشتراکات زیادی دارد. چنین مقایسه ای ناعادلانه و غیر منصفانه است. چراکه چنین مقایسه ای متضمن این فرض است که، تغییر و تحولات غنی و پیچیده بشریت برای تبدیل به «دیگری مدرن» محلی از اعراب ندارند و می توان به راحتی آنها را نادیده گرفت. در واقع به راحتی می توان تاسیس کلیساهای بزرگ و دانشگاه ها، توسعه اسلامی ریاضیات، لئوناردو داوینچی و همه چیز را فراموش کرد.
فریزر انسان مدرن غربی را فریب خورده می داند چرا که "در اسطوره رستگاری سکولار ما فریب داستان ساده لوحانه ای را می خوریم؛ داستانی که می گوید جهان بینی اخلاقی علم، عقلانیت و رایانه های اپل ما را از دوران تاریک بربریت و حماقت نجات داده است. چنین اسطوره ای در تمامی ادیان نهفته است. در واقع تمامی ادیان ادعا می کنند معتقدان به آن دین نجات یافته اند و رستگار شده اند. اما در اسطوره رستگاری سکولار این دین است که باید از آن نجات پیدا کرد و باید از دست دین خلاص شد؛ چراکه متعلق به گذشته و سنت های قرون وسطی ای است."
داعش نه پدیده ای قرون وسطی بلکه پدیده ای کاملا مدرن است
فریز در نهایت مشکل را در این می بیند که در عصرکنونی و اوج دستاوردهای پیروزمندانه تاریخی، پدیده ای هم چون داعش نه پدیده ای قرون وسطی بلکه پدیده ای کاملا قرن 21 است؛ نه فقط به این دلیل که اعضای آن با اینترنت خوب کار می کنند. خشونت آنها مستقیما از میان قرون وسطی و از طریق حفره ای تاریخی در دوران کنونی ظاهر نشده است. همانطور که جولیا مککلور، مورخ، می گوید: "با تحقیقات مغرورانه ای که ما را به سمت این باور می برند که وارثان تاریخی موفقیت ها و فرآیندهای عظیم تاریخی هستیم، جامعه ما را به نحوی ظریف فریب داده است: چراکه چنین تحقیقاتی به سادگی انکار می کنند؛ که این حوادث تکان دهنده بخشی از زمان ما هستند. "
وی در نهایت به این نتیجه می رسد که؛ شاید در ظاهر از حضور روانشناسی در قرن حاضر خوشحال باشیم. روانشناسانی که مانع گردن زدن زندانیان و تکرار تجربیات تلخ قرون وسطی باشند. با این حال، هرچند در قرن بیست و یک زندگی می کنیم اما چیزی فراتر از ذهن قرون وسطی اجداد خود نیستیم. بنابراین بله، به قرن بیست و یکم خوشامد می گویم: ، افراط گرایان خشونت آمیز، استعمارگران مستبد - در واقع هیچ چیزی فراتر از تصور ذهن قرون وسطایی نیستند.
*سرپرست سمینار مری نیینگتون در جنوب لندن و معاون سابق کانون کلیسای سنت پل
انتهای پیام/