دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ترامپ کابینه‌ای مطیع می‌خواهد

پروفسور «رابرت جرویس» با تاکید بر اینکه دانش ترامپ بسیار محدود بوده گفت: ترامپ تمایل دارد ژنرال های خود را تسلیم گفته های خود کند.
کد خبر : 210966

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از مهر، از آغاز ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» حدود ۷ماه می گذرد و آرام آرام پرده از سیاست های مرموزش در مواجهه با بحران های خاورمیانه و سایر بحران ها در سراسر جهان کنار می رود. ترامپ از لحظه ورود به کاخ سفید هیچ گونه راهبرد مشخصی را برای سیاست خارجی خود ارائه نداده و این گونه به نظر می آید که تصمیمات وی در لحظه و بیشتر در راستای خودنمایی انجام می گیرد تا تامین منافع آمریکا در عرصه بین الملل.


جهت روشن شدن ابعاد راهکارهای سیاسی ترامپ و نقش قدرتهای خارجی در بحران های خاورمیانه خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «رابرت جرویس» رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی آمریکا و استاد دانشگاه کلمبیا تنظیم نموده که در ادامه می آید.


*بنیان نظری سیاست خارجی اوباما این بود که امریکا فاقد قدرت و نفوذ گذشته بوده، بنابراین واشنگتن باید در مسائلی که دخالت می کند بسیار محتاط بوده و گزینشی عمل کند. ترامپ در اوایل ریاست جمهوری خود با تاکید بر سیاست داخلی، در زمینه سیاست خارجی از اوباما سرسخت تر بود. بنابراین چرا ترامپ یک دفعه موضع انزواگرایانه را برای انجام مداخله تغییر داد؟


در واقع به نظر می سد که موضع ترامپ به ویژه در ارتباط با روسیه و افغانستان تغییر کرده است. در مورد بعدی من فکر می کنم دلیل اصلی این است که ترامپ تمایل دارد ژنرال های خود را تسلیم گفته های خود کند.


واقعیت این است که دانش ترامپ بسیار محدود بوده و بنابراین وقتی ژنرال های او می گویند نتایج سیاست های وی اسفناک خواهد بود، ترامپ نمی تواند اعتراضات معقول را مطرح کند. در حال حاضر ترامپ «استیو بانون» را اخراج نموده و هیچ کس را در کاخ سفید جهت استدلال و بحث در مورد سیاست های فعلی خود ندارد.


در مود روسیه باید گفت که کلیه ژنرال های کابینه ترامپ و اکثر مشاوران سیاست خارجی خواهان در پیش گرفتن رویکردی سخت با روسیه بوده و اتهام حمایت روسیه از ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری باعث شده تا وی موضعی مخالف با روسیه را در پیش گیرد. هر چند من فکر می کنم وی هنوز می خواهد با روسیه همکاری نموده و ممکن است سعی در همکاری با روسیه در برخی حوزه ها را داشته باشد.


*در نظم جدید جهانی از دهه ۱۹۹۰ تا کنون، رقابت برای کسب نفوذ و قدرت بیشتر هم در عرصه منطقه ای و هم در عرصه بین المللی به شدت افزایش یافته است. آیا رقابت در سراسر جهان دلیل تداوم بحران های خاورمیانه از جمله سوریه، یمن و عراق است؟ دلیل اصلی حضور امریکا و روسیه در منطقه خاورمیانه چیست (با توجه به اینکه روسها در بحران سوریه بیشتر از سایر بحران های منطقه حضور دارند)؟


نقش قدرتهای خارجی در این سه بحران قطعا مهم بوده و در واقع من فکر می کنم برچسب زدن به بحران سوریه تحت عنوان جنگ داخلی یک اشتباه یا حداقل یک اغراق است. در سوریه واقعا یک جنگ بین المللی وجود دارد که سوری ها به شدت در آن درگیر شده اند.


البته این مسئله در مورد اکثر جنگ های داخلی صدق می کند. با این وجود نقش امریکا در سوریه و یمن بسیار کم اهمیت تر از نقش روسیه و دیگر قدرتهای منطقه ای در این جنگ است.


*در گزارشات ما می بینیم که خاورمیانه به حوزه رقابت قدرتهای منطقه ای و بین المللی تبدیل شده است. بنابراین امید برای توافق صلح معلق مانده و گفته می شود قدرتهای به اصطلاح بزرگ برای منافع خود از جمله فروش تسلیحات ترجیح می دهند مدیریت مناقشات را به جای حل مناقشات بر عهده گیرند. بنابراین صلح چه زمانی در این منطقه مستقر خواهد شد؟


من فکر نمی کنم در آینده ای قابل پیش بینی صلح در این منطقه مستقر شود. اختلافات داخلی، رقابت شیعه و سنی و جدایی امریکا و روسیه همگی اخبار بدی برای منطقه هستند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب