نگاهی به فیلم «دوران عاشقی»: عشق است که آزار میدهد
ساسان گلفر: «دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان درامی جذاب بر بستر تنشهای اقتصادی- اجتماعی است که با پرداختی درست و بازیهایی متقاعدکننده درست به هدف میزند. فیلمنامه به دقت پرداخت شده، عناصر دراماتیکی که درست سر جای خود قرار گرفتهاند، افشاگریهای به موقع و زمانبندی دقیق همراه با بازیهای حسابشده و زیرپوستی بازیگران کهنهکار «دوران عاشقی» یکی از آثار آبرومند سال سینمای ایران را رقم زده است.
بازی دروغ و واقعیت به همان اندازه که در جامعه امروز احساس میشود، در فیلم «دوران عاشقی» نیز حضوری پررنگ دارد. زیبایی کار گروه بازیگران نقشهای اصلی و کادر کارگردانی فیلم در بازی با همین دروغهاست، بهویژه در صحنههایی که همه بازیگران به دروغهای یکدیگر واقفند و تماشاگر هم میداند که آنها می دانند و به روی خود نمی آورند و منتظر است که به یکدیگر رودست بزنند.
بیتا تمدن (لیلا حاتمی) وکیل پروندههای خانواده، طلاق و ازدواج، ناخواسته وارد پروندهای میشود که به خود او و خانوادهاش مرتبط است و البته ورود او به این پرونده پیچیده، تصادفی نیست و نقشهای است که یکی از طرفهای شکست خورده، هم از سر انتقامجویی و هم به منظور حل مشکل خود برای او کشیده است.
چشمی که در لحظه آغاز فیلم باز می شود و به فرم سونات در انتهای آن بسته می شود، یکی از چشمهای بازی است که حضورشان در تیتراژ احساس میشود. این چشم به شخصیتی با نام بامسمای بیتا تمدن تعلق دارد که تصمیم میگیرد بر خلاف روال رایج، خود را به نادیدن بزند و اگر هم نمی بخشد، لااقل متمدنانه رفتار کند و خیلی چیزها را به روی خود نیاورد.
یکی از نکات مثبت فیلمنامهای که رؤیا محقق برای «دوران عاشقی» نوشته، این است که رخدادها را به تصادف وا نمیگذارد و حتی با این تصور تماشاگر از ضعف و ایراد رایج فیلمنامههای امروزی سینمای ایران بازی می کند. این نیز تصادفی نیست که نقاط اشتراکی میان گروه بازیگران فیلم «دوران عاشقی»و آثار شاخص اصغر فرهادی وجود دارد. زمانی که بحث نسبت دروغ و واقعیت در میان است، خودبهخود نام فرهادی و آثارش تداعی میشود و البته نیاز به بازیهای زیر پوستی و کنترل شده بازیگران همکار او نیز احساس میشود. از بازیهای درخشان فیلم می توان به بازی لیلا حاتمی و فرهاد اصلانی اشاره کرد. شهاب حسینی بازی قابل قبولی ارائه داده و بیتا فرهی و پرویز پورحسینی در نقشهای مکمل حضور گرم و متقاعد کنندهای دارند.
علیرضا رئیسیان که علاوه بر کارگردانی آثاری سینمایی مانند «ایستگاه متروک»، «ریحانه»، «سفر» و «چهل سالگی»، تهیهکنندگی «بانوی اردیبهشت» رخشان بنیاعتماد را نیز در کارنامه دارد، در این فیلم نیمنگاهی هم به مسائل اجتماعی/ اقتصادی جامعه طبقاتی امروز انداخته و گرچه بیشتر شخصیتهای داستان خود را از طبقه متوسط رو به بالا انتخاب کرده، گوشه چشمی هم به مسائل طبقات پایینتر داشته است. بحث اجبار اقتصادی و مالی که قشری از زنان طبقات پایینتر را به «همسر دوم» بودن راضی میکند و چند نکته در مورد مسائل اجتماعی -به هر حال- چالشبرانگیزی مانند تغییر جنسیت، وازکتومی، ازدواج دوم و روابط پنهانی زیر پوست شهر از مسائل جدی مطرح شده در داستانهای اصلی و فرعی این روایت است.
با وجود تدوین بسیار خوب هایده صفییاری، چند سکانس فلشبک بیجا در «دوران عاشقی» دیده میشود که به ویژه در اوایل فیلم اندکی گمراهکننده است و تمرکز تماشاگر را بر هم می ریزد. به نظر می رسد که کل این لحظه های فلشبک را میتوان از «دوران عاشقی» حذف کرد، بدون آنکه ضرری به کلیت فیلم بخورد و این حذف حتی به پویایی آن هم کمک خواهد کرد.
عیب کوچک دیگری که در برخی از صحنههای اول فیلم خود را نشان میدهد، ناهمخوانی بازیهای اندکی اغراقشده بازیگران کمتجربهتر مخصوصاً در نقشهای فرعی با جنس بازی اکثر بازیگران نقش های اصلی است. نکتهای دیگر که شاید اندکی از درخشش «دوران عاشقی» می کاهد، مطرح کردن دمدستی مضمون –به اصطلاح- «عشق» در بعضی از لحظه های فیلم و پا در هوا رها کردن آن باشد. مطرح کردن این عنصر به این شکل برای چند لحظه حالو هوایی ملودراماتیک به فیلم میدهد که با رویکرد کلی فیلم هماهنگی ندارد، گرچه عنوان فیلم به همین موضوع برمیگردد. شاید بی جهت نیست که یکی از شخصیتهای فیلم میگوید: «عشق آزار میدهد.»
انتهای پیام/