تهران منهای وقتی که هستی...
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا، بسیاری معتقدند تهران شهری زنده است؛ زیرا با پایان روز و جنب و جوش آدمها، در شب نیز دسته دیگری بیدار مانده و زندگی متفاوتتری را تجربه میکنند. میگویند پا در این خیابانها که بگذارید تازه متوجه خواهید شد که زندگی شبانه یعنی چه؟ یا زندگی برای رفتگر شهرداری یا چند نفری که به دور یک آتش چمباتمه میزنند تا در کنار دیوارهای تازه نقاشی شده شهر مخدری دود کنند یا حرکت راننده خودروی مدل بالایی که عشق سرعت است یا خانوادهای که به دور از شلوغی به دنبال یک لحظه آرامشند، چه معنایی میتواند داشته باشد.
برای فهمیدنش نیمه شب رهسپار مسیرهای دور و نزدیک و بالا و پایین شهر شدیم و سفر درون شهری را از پل طبیعت آغاز کردیم. این پل یک پل سه طبقه پیادهرو و غیرخودرویی است که در منطقه عباسآباد تهران قرار دارد و از نمادهای شهر محسوب میشود. پل طبیعت معمار و طراحی جوان به نام لیلا عراقیان دارد و هر چند از ساخت آن مدت زیادی نمیگذرد اما نه تنها در کشور بلکه در جامعه بینالمللی نیز جزء سازههای خوب معماری به حساب میآید.
تفاوتی نمیکند، ساعت از 12 هم که بگذرد عدهای هستند که برای دیدن پل طبیعت روی آن قدم میزنند و با اشتیاق عکسبرداری میکنند. تمام ذوقشان این است که از روی پل، پارک آب و آتش را پشت سرگذاشته و پا به عرصه جنگلی پارک طالقانی بگذارند و غذایی بخورند و یک شب به یادماندنی را در کنار خانوادهشان رقم بزنند.
اما شاید این اتفاق از معدود اتفاقات زنده شبهای کلانشهر تهران نباشد، آنجا که در همین ساعت در خیابانهای پایین شهر خبر دیگریست. مدیریت شهری تمام سعی خود را به کار بسته تا تهران برای همه دستیافتنی و زیبا باشد اما این برای عدهای که زندگی در حالت نشئگی و خماری را برگزیدهاند، خیلی تفاوتی نمیکند.
پل طبیعت را که رها کنی و از اتوبان مدرس خود را به پایینترین خیابانهای بزرگ شهر تهران برسانی، این گفته را با پوست و گوشت خود لمس خواهی کرد. مولوی، شوش، محدوده بازار بزرگ و از این دست خیابانها که مردان و زنان آلوده به مخدر را در آنها مییابی بیشمار است. البته این به معنای آن نیست که بالای شهر معتاد ندارد! معتادانش با پایین شهریها متفاوتند.
استعمال مخدر آن هم در ملاء عام و کنار خیابان یا حتی خوابیدن روی یک تکه مقوا تنها صحنه بدی نیست که در خیابانهای پایتخت و آن هم بعد از نیمه شب با آن مواجه خواهید شد؛ چرا که ساختوسازهای شبانه و غیرمجاز صورت دیگری از ماجراست.
«میگویند در تهران یک شبه برج میسازند!» رهگذری این را میگوید و نگاهی به من و ساختمان در حال ساخت فلان نهاد میاندازد و میرود. ساختمانی که تا همین چند روز پیش زمین خالی بود و اکنون به برجی از آهن تبدیل شده و حتی مدیریت شهری هم نمیتواند در مقابل پیشروی روزانه و شبانه آن در مقابل یکی از مهمترین بناهای تاریخی شهر مقاومت کند. البته این مشکل که مدیریت شهری هم آن را پذیرفته است، بالا و پایین ندارد. همه جای تهران مورد تهدید است و شهردار هم معتقد است که باید هرطور شده جلوی آن گرفته شود.
با این وجود جنوب شهر تهران در کنار مشکلات، زیباییهایی هم دارد که هرچند نیمه شب نمیتوان دید اما تا ساعتهای پایانی شب امکان بازدید از آنها وجود دارد. یکی از این جاذبهها کاروانسرای نوسازی شده «خانات» است. این کاروانسرا به عنوان بزرگترین کاروانسرای درون شهری تهران در خیابان صاحب جمع، (شمال میدان شوش، جنوب چهارراه مولوی) میدان امین السلطان با مساحت حدود 10 هزار متر مربع و ۵۴ حجره کوچک در اواخر دوران ناصرالدین شاه قاجار بنا شده است. معماری آن به شیوهٔ آجرکاری و دارای دو بخش حیاط و راهروی ورودی است. این کاروانسرا به علت آتشسوزی در سال ۱۳۵۷ بلااستفاده مانده بود و در نهایت در اسفندماه سال ۱۳۸۸ برای برپایی جشن نوروزی بازگشایی مجدد شد.
نکته جالب توجه در بازدید از این کاروانسرا سکوت مطلق آن است و اگر به دنبال آرامشی دور از هیاهوی شهری باشی میتوانی ساعتی را در محوطه کاروانسرای خانات بدون هیچ صدایی قدم بزنی و از آن لذت ببری.
تنها میهمانان تهران خسته در ساعتهای پایانی، نه دیگر معتادیست، نه خانوادهای به دنبال آرامش، بلکه تنها رفتگرانی هستند که برای پاکسازی چهره زشت شده شهر، جاروی دسته بلند خود را سرتاسر خیابان تکان میدهند و پیرمردی در بینشان میخواند «آقا خودش خوب میدونه....»
انتهای پیام/