علیرضا مهران:می خواستیم نمایشی اجرا کنیم که تماشاگر کوچه و خیابان با آن ارتباط برقرار کند
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، در این نشست نقد و بررسی علیرضا مهران کارگردان، علی براتی طراح حرکات، حمیدنیلی تهیه کننده و سیدجواد روشن به عنوان منتقد به همراه یحیی نظری کارشناس و مجری حضور داشتند. این نشست ساعت 9 شب بعد از اجرای نمایش وپس از برگزاری مراسم تجلیل از خانواده شهید مدافع حرم برگزارشد.
در ابتدای این نشست جواد روشن منتقد این نشست درباره دیدگاه خود نسبت به این نمایش گفت: «به نوبه خودم از نگاهی که فکر میکنم گروه تولید نمایش میتوانستند که اثر را ارتقا ببخشنند، نکاتی را خواهم گفت. برای شروع بهتر است که از عنوان اثر شروع کنیم. عنوان اثر تئاتر محیطی «سینا...سینا...عباس...» است. من فکر میکنم که عنوان درستتر آن تئاتر فضای باز است. تئاتر غیر سالنی درست تر است. چون وقتی میگوییم تئاتر محیطی یعنی قرار است که محیط موثر بر اجرا باشد. ولی این اثر محیط تئاترشهر قرار نیست که بر اجرایش تاثیر داشته باشد. این شرایط را میتوان در جای دیگری هم فراهم کرد. این هم عیب محسوب نمیشود. این بنا بر شکلی که با آن برخورد میکنیم و بنابر گمان من با گونهای از نمایش غیرسالنی و فضای باز مواجه هستیم که نمایشهای میدانی در زیرشاخه آن قرار خواهند گرفت.در تئاتر محیطی قرار است که مکانی که اثر در آن اجرا میشود یک رابطه معنایی و شکلی با خود اثر داشته باشد. اگر اثر در یک مکانی مانند جنگل اجرا شود. جنگل بر آن تاثیر دارد و اگر جای دیگری اجرا شود محیط تاثیر خود را از دست میدهد.»
جواد روشن سروکار داشتن با مخاطب عام را ازویژگی های نمایش محیطی برشمرد و رهگذران را از مخاطبان این گونه نمایشی دانست و افزود: «مخاطبی که هرچند ممکن است که به آنها اطلاعرسانی شده باشد اما خیلی از آنها ممکن است که با برنامهریزی قبلی برای دیدن این نمایش حضور نداشته اند. رهگذری باشند که از میانه اجرا وارد شده باشند. کار کردن برای این نوع مخاطب خیلی سخت است چون وقتی ما یک نمایش را در یک سالن اجرا میکنیم مخاطبان آن با آگاهی وارد سالن میشوند و حتی بعضی از مواقع تولیدکنندگان نمایش یک شناخت نسبی از سلیقه مخاطبان دارند. اما وقتی نمایش را به یک محیط باز میبری شرایط متغیر میشود و این جزو سختیهای کار حساب میشود. از جمله ویژگیهای آن، مفاهیم آن باید قابل فهمتر باشد برای یک مخاطب عام تر. چون ما در این گونه با دستههای مخاطبان مختلفی سروکار داریم که خیلی از وقتها تولیدکنندگان مخاطبین را انتخاب نکردهاند و حتی مخاطبان هم آگاهانه اثر را انتخاب نکردهاند. این مخاطبین با آگاهی مختلف و نقطه نظرات مختلف هستند و کار کردن برای این مخاطبان سخت است چون تولیدکنندگان نمایش باید طوری عمل کنند که برای همه این نوع مخاطبان چیزی برای عرضه داشته باشند.
وی با اشاره به مکان اجرای اثر افزود: «تازه وقتی کار را قرار است جلوی تئاترشهر اجرا کنی، کار سختتر هم میشود. چون هم شما با یکسری از مخاطبان و افرادی که با این مجموعه سروکار دارند مواجه هستی، کسانی که مخاطب تئاتر هستند. و یک گروه دیگر افراد عامتر و حالا همه اینها احتمال دارد که مخاطبان شما باشند هم افرادی هستند که با یکسری فاکتورهای هنری شما را میسنجند و هم افرادی هستند که از نگاه زیباییشناسانه خودشان که تا اندازهای سادهتر است تولیدکنندگان نمایش را میسنجند.»
جواد روشن عملکرد گروه کارگردانی را در جنبههای زیباییشناسانه خوب توصیف کرد اما توجه به نکاتی مانند نقابهای صورت گروه پلیدیها و نحوه اجرای صحنه قتل شبیه حضرت عباس را لازمه این کار دانست و گفت:«هنرمند همواره تلاش دارد که سلیقه مخاطب را یک گام به جلو پیش ببرد. یک مورد دیگر درباره مخاطبان نمایش باید بگویم که گروه تولید باید به این نکته توجه بیشتری میکرد که با توجه به اینکه بخشی از مخاطبان نمایش کودک هستند. بچههای دریافت تصویری بالاتری دارند آنچه در ذهن آنها میماند تصویر است و دریافت معنایی کمتری دارند. میشد برای این مخاطبان دقت نظر بیشتری صورت میگرفت مثلا ماسکهایی که گروه فرم که نشاندهنده پلیدیها هستند و بر چهره دارند. شاید یک ذره این ماسکها تصویر وحشتناکتری میسازد. یا آن صحنهای که در فینال کار میآید و میخواهد سر از تن شبیه حضرت عباس جدا کند. شاید برای این مخاطب کودک یک مقدار این تصویر ترسناک باشد. به نظرم میشد که انتخابهای دیگری در نظر گرفت که مقداری لطافت بیشتری به کار تزریق شود.»
وی همچنین تصریح کرد:« در این اثر از کلام و نریشن و موسیقی استفاده میشود. که این کلام هم شکل روایت و تکگویی دارد و هم شکل دیالوگ مییابد. تصاویر فرم میبینیم. که به نظرم براتی در این زمینه موفق بودهاند و توانستهاند که حرکات مفهومی و زیبایی خلق کنند. با شکل مولتی مدیا ویدئوپروجکشن، تکنیک سروکار داریم. پس عناصر مختلف در شکل اجرایی این کار سعی شده است که استفاده شود. به انضمام شکلی از طراحی صحنه، یعنی طراحی صحنهای که فضاسازی دارد. از لباس و رنگ استفاده میشود. جایی که سیاه پوشان نمایش با سربندهای قرمز برمیگردند و شکلی از اشقیا میشوند، ما ورود پیدامی کنیم به تاریخ و کار شکل نمادین پیدا میکند. به نظرمن توجه به این عناصر در جای جای اثر فکرشده است.»
وی استفاده از تصاویر ویدئو پروجکشن را نتیجه تعجیل زمانی دانست و اشاره کرد که باید در انتخاب تصاویر دقت بیشتری صورت میگرفت، مثلا تصاویر اولیهای که ما از ایران میبینیم تصاویر ایرانشناسی و توریستی است. یا تصاویری که از خرابههای سوریه میبینیم، تصاویری از بالا هستند که با ریتم خاصی به نمایش در میآیند. من فکر میکنم که اگر ما تصاویری از مردم کشورمان را در جاهای مختلف کشور می دیدیم و بعد این برداشت معنایی را در جوهره اثر می کردیم که این آرامشی که ما در جاهای مختلف ایران داریم با قومیتها و گویش های مختلف ناشی از آن است که در بیرون از مرزهای ما رخ می دهد. من فکر می کنم اینگونه استفاده از تصاویر و بسط دادن آن به اثر می توانست انتخاب مناسب تری باشد. ولی آن تصویری که عباس قصه ما در کنار دریا دارد. تصویر زیبایی است که بعد بحث فرات و تشنگی مطرح می شود. این تصویری است که معنای زیبایی از آن استخراج می شود.
این منتقد تئاتر پیشنهاداتی درباره استفاده از گروه فرم برای تکثر در قهرمانگرایی در نمایش ارائه داد و گفته خود را اینچنین تشریح کرد: «باز درباره اینکه تصاویر کجاها میتوانست به ما کمک کند ما در قصه یک عباس به عنوان راوی داریم که دارد با پلیدیها مبارزه میکند در ابتدا با داعشیها که بعدها شکل تاریخی به خود میگیرد. ما یک قهرمان داریم در برابر لشگری از سیاهیها، ما اگر تصاویر مختلفی میدیدیم از رزمندهها که یک نفر از آنها بولد میشد و به مبارزه با پلیدی ها می پرداخت بهتر بود. ما چون در بحث پلیدی ها با نوعی تکثر مواجه هستیم می توانستیم این تکثر را نیز در مبارزین با این پلیدی ها هم نشان دهیم. حتی از لحاظ فرمی و حرکات هم می توانست این اتفاق بیفتد یعنی افرادی که پشت عباس قصه ما هستند. اگر به هر علتی نمی خواستید از این افراد استفاده کنید باز تصاویر می توانست به کمک نمایش بیایند و نشان دهند که قهرمان ما تنها نیست. »
وی در پایان سخنان خود درباره طراحی صحنه در نمایش «سینا...سینا...عباس» گفت:« در بحث طراحی صحنه هم جا داشت که دقت بیشتری صورت می گرفت. عنصر خاک به لحاظ معنایی عنصر ویژه ای است و به لحاظ شکلی هم تصاویر زیبایی از آن ایجاد می شود. ولی ما باید فکر کنیم که هر چیزی که در صحنه استفاده می کنیم برای مخاطبین و تماشاگران مان ایجاد زحمت نکند.»
در ادامه این نشست علیرضا مهران کارگردان این نمایش درباره نمایش های محیطی گفت: «کارهایی که در فضای باز اجرا میشود یک زمان کافی و وافی میخواهد. چنین کارهایی نیاز به 2-3 ماه تمرین دارد. در حالی که همه تمرین ما دو هفته بوده است و ناخودآگاه یکسری کسری ها خواهد داشت. در سالهای اخیر کارهای محیطی که اجرا شدهاند چندان پروداکشن ندارند چون محدود شدهاند به تئاترهای خیابانی. این جور کارها زمان و هزینه میخواهد. من الان به عنوان کارگردان و بازیگر و طراح صحنه نمایش، وقتی در این زمان به کارم نگاه میکنم با خودم میگویم ای کاش مثلا فلان کار را انجام میدادم. »
وی دلیل استفاده از خاک در این نمایش را درگیر شدن نمایش با حال و هوای نمایش و مدافعان حرم دانست و چاره اینکه تماشاگر با این خاک اذیت نشود را چنین توضیح داد: «درباره خاک و اینکه ای کاش ما ترفند بهتری میاندیشیدیم که مردم اذیت نشوند. من اوایل کار خیلی به این موضوع فکر کردم و به علی براتی هم گفتم که اگر عنصر خاک را استفاده کنیم با توجه به این وسعتی که دارد مردم اذیت نشوند و این یک آزمون و خطا بود برای ما. گفتیم که اولین اجرا را میرویم اگر مردم با ما همراهی کردند که چه خوب خواهد شد و اگر همراهی نکرد تدبیر دیگری خواهیم اندیشید. دلیل اینکه میخواستم این خاک باشد این بود که میخواستیم این مخاطب ما یک مقدار درگیر آن حال و هوا شود. اگر خودش را در آن موقعیت قرار دهد چه اتفاقی خواهد افتاد. از شب اول تا الان فکر کنم بجز یک سری از تماشاگران که آنها هم مشکلات جسمی داشتند اکثر این تماشاگران میآیند و جاهایی مینشینند که گردوخاک حسابی دارد. وقتی اجرا تمام میشود هالهای از گردوخاک روی تماشاگران ما نشسته است. فکر میکنم که آن ارتباط است که شکل گرفته است. یک بحث این خاک به بحث زیباییشناسی مرتبط است و بخش دیگر، آن احساسی است که میخواستیم در تماشاگر شکل بگیرد.»
وی در ادامه گفت: «ما سعی داشتیم که با طراحی صحنه و طراحی حرکات، نمایشی اجرا کنیم که تماشاگر کوچه و خیابان ما با آن ارتباط برقرار کند. درباره تصاویر و لحظه کشتن شبیه حضرت عباس در اجراهای اولیه ما تصاویری از داعش داشتیم که وقتی به تماشاگر نگاه میکردیم میدیدیم که آنها سرهایشان را پایین انداختهاند و میترسند. ما مراعات کردیم و آن تصاویر را حذف کردیم. شاید من به عنوان کارگردان میخواستم که این تصاویر باشند چون اعتقاد دارم که باید به تماشاگر تلنگر وارد شود.»
حمید نیلی در ادامه این نشست گفت: «در تکمیل صحبت آقای مهران باید بگویم که هر کدام از اینها در صحنه هویت پیدا کرده است. ما سال گذشته که نمایش « اروندخون » را اجرا میکردیم 40 هزار لیتر آب روی صحنه آوردیم. این هویت صحنه بود. فکر میکنم اجزای مختلف کار از رنتال تا خاک گرفته هویت خودشان را نشان دادند. هر کدام از این عناصر چقدر برای عکاسان جذاب بود. این کار جاذبه های بصری آن بسیار زیاد است.»
در پایان این نشست علی براتی طراح حرکات فرم در این نمایش درباره هماهنگی حرکات فرم و موسیقی گفت: «من حرکات فرم را ابتدا طراحی میکردم و سازنده موسیقی میآمد و از کار فیلمبرداری میکرد و بر اساس آن موسیقی را میساخت. البته کار سادهتر این است که ما موسیقی را داشته باشیم و بر اساس آن حرکات را طراحی کنیم. درباره خاک باید بگویم که هر موقع من تصویری از داعش میدیدم همهاش خاک میدیدم. طراحی حرکات در این نمایش به چند دسته تقسیمبندی میشود. ابتدا زایش است. اگر تماشاگر با دقت نگاه کند گروه سیاهی و پلیدی وقتی روی زمین دراز کشیدهاند درواقع جنین هستند. اینها در این قسمت مثل جنین بر روی حاک نشستهاند. تا این نطفه شکل بگیرد این تصویر زایمان یک بچه است. کم کم جان میگیرد و در نهایت قدرت مییابد و این قدرت نابودگر است. و این نابودگری را در انتهای صحنه اول نشان دادم.»
انتهای پیام/