مرور یکی از عجیبترین «کامبکهای» تاریخ فوتبال؛ چطور منچستریونایتد فرگوسن با ۸۲ ثانیه ابدی شد؟
به گزارش خبرنگار گروه ورزش خبرگزاری علم و فناوری آنا، کام این روزهای هواداران پرشمار تیم فوتبال منچستریونایتد حسابی شیرین است. آنها خوشحال از کسب عنوان قهرمانی جام حذفی انگلیس (افای کاپ) هستند که عصر شنبه هفته جاری در ومبلی لندن حاصل شد. چون تیم محبوب شان در نبرد بر سر مقام قهرمانی «قدیمیترین پیکار جام باشگاهی جهان» در فینال و دوئل با همشهریهای سیتیزنی، ۲ بر یک برنده شد.
البته که به این هواداران باید حق داد شاد باشند. چرا که در دوران ۱۱ ساله «پسا فرگوسن» به خاطر تیره روزهای فراوان و تمام نشدنی، بسیار اذیت شدند. آن همه ناراحتی تازه در حالی بود که تیم محبوب شان مربیان صاحب نامی هم مثل مورینیو، فان خال، سولسشیر را هم به خود دید، اما هیچگاه دوران درخشان و سراسر موفقیت آمیز «سرآلکس فرگوسن» تکرار نشد!
به خصوص در سالهای اخیر، عاشقان یونایتد وقتی میدیدند چطور منچسترسیتی، رقیب آبی پوش و همشهری شان، با هدایت هدایت مربی نابغهای مثل «پپ گواردیولا» بازی چشم نوازش را ارائه میدهد و جامها را یکی بعد از دیگری درو میکند، حسرت میخوردند.
با در نظرگرفتن آن همه ناملایمتی و این نکته که در دو سال اخیر، تیم حتی تحت هدایت «اریک تن هاخ» هلندی به شرایط پایداری نرسیده بود، حتی قبل از رویارویی شنبه، دوستداران یونایتد به نتیجه اصلا خوشبین نبودند. در واقع با هرکدام از هواداران، اگر قبل از رویارویی صحبت میکردید، ناخواسته پیروزی همشهریها را پیش بینی میکردند.
آن همه حس اضطراب و ناراحتی، حتی به «سرآلکس» هم سرایت کرده بود. «اسطوره سالخورده» و «معمار موفقیتهای پرشمار گذشته شیاطین سرخ» که به عنوان میهمان ویژه، در جایگاه وی آی پی نشسته و بازی تیم سابقش را مقابل آبیها میدید، وقتی یونایتد محبوبش با دو گل گارناچو و ماینو، ۲ بر صفر پیش بود، بسیار دل نگران بود.
در تصاویر تلویزیونی که شبکه تلویزیونی تی ان تی اسپرت مرتب مخابره میکرد، این پیشکسوت حتی در قامت تماشاگر نیز مرتب حرص و جوش میخورد. مرتب ساعتش را چک میکرد. چون دل نگران بود سیتیزنها با رو کردن ترفندهای تاکتیکی پپ، «کامبک» زده و به بازی برگردند و حتی برتری دو گله از بین رفته و تیم به حقش نرسد.
در آن لحظات سخت مربی پیشین همانند هواداران، به یاد شاهکاری افتاد که خود و شاگردانش ۲۵ سال قبل در روز ۲۶ مه (۵ خرداد ۱۳۷۸) در بارسلونا و مقابل بایرن مونیخ آلمان در فینال لیگ قهرمانان خلق کردند.
در آن دقایق، فرگی به آن فینال فراموش نشدنی فکر میکرد که چطور با نبوغ ذاتی اش و روکردن طرح تاکتیکی لحظه آخر، بازی یک بر صفر باخته در ۹۰ دقیقه مقابل رقیب ژرمنی، در مدت ۸۲ ثانیه در وقت اضافه را با دو گل زده تیمش، ۲ بر یک فاتحانه عوض کرد و قهرمان شد.
*مرور یک اتفاق تاریخی
اما حالا که از دلواپسیهای «فرگوسن» در اواخر بازی شنبه با سیتی حرف به میان آمد، اجازه دهید به همین بهانه به مرور یک نوستالژی عجیب بپردازیم. همینطور از زبان اعضای تیم شکست خورده، بررسی کنیم در آن فینال باورنکردنی، چه رخ داد تا دنیای فوتبال از آن به عنوان «۸۲ ثانیه ابدی» نام ببرد.
درست است در سالهای اخیر «کامبک های» عجیب و مهیجی در این ورزش رخ داده، اما خود آلمانها هم اذعان دارند آن باخت، باورنکردنیترین تغییر نتیجه تاریخی بوده، به همین خاطر هفته نامه معتبر کیکر از آن به عنوان دردناکترین تغییر نتیجه یادکرده است.
این نشریه مینویسد:«بایرن مونیخ و منچستریونایتد، دو غول بزرگ فوتبال قاره به دیدار نهایی در نیوکمپ بارسلونا در حضور ۹۰ هزار تماشاگر راه یافته بودند. در کل بازی بایرنیها با عملکردی چشمگیر، بر یونایتدها برتری داشتند. آنها مزد این برتری را با گل دقیقه ۶ ماریو باسلر از روی ضربه ایستگاهی گرفتند. تا پایان بازی نیز برتری شان در شب قضاوت کولینا، داور معروف ایتالیا محسوس بود. وقتی بازی به دقیقه ۹۰ رسید، لنارت یوهانسن، رئیس یوفا به همراه فرانتس بکن باوئر، قیصر آلمان و اسطوره فقید باواریایی ها، جایگاه میهمانان ویژه را ترک کرده تا با گذر از دل جمعیت حاضر در ورزشگاه، با به صدادرآمدن سوت پایان بازی، به موقع در کنار زمین حاضر باشند که به مونیخیها قهرمانی را تبریک گویند. اما در این مسیر کوتاه، این دوچهره آن «۸۲ ثانیه باورنکردنی» را ندیدند.»
کیکر میافزاید:واقعا همه در حال آماده کردن جشن قهرمانی بایرن بودند. حتی مارکوس هورویک به عنوان یکی از مقامهای تیم مونیخی، در حال آوردن تی شرتهای «ما قهرمان هستیم» از رختکن به کنار زمین بود. اما منچستر که در دقایق ۶۷ و ۸۱ تدی شرینگهام و اوله گونار سولسشیر را به جای بلوم کوئیست و اندی کول وارد بازی کرده بود، شکست را نمیپذیرفت. هنوز هم باورنکردنی است که در اولین دقیقه وقت اضافه شرینگهام گل مساوی را زد. او روی ضربه کرنر بکام و دفع ناقص تورستن فینک گلزنی کرد. در دقیقه ۳+۹۰ نیز سولسشیر بعداز کرنر ارسالی بکام و پاس شرینگهام دروازه بایرن را فروریخت و به این ترتیب با برد لحظه آخر ۲ بر یک با قهرمانی، دنیای فوتبال را شوکه کرد.
*فینالی با حضور یک ایرانی
در آن بازی فراموش نشدنی هدایت بایرن مونیخ در دست «اوتمار هیتسفلد» بود و منچستریونایتد نیز توسط فرگوسن خستگی ناپذیر هدایت میشد.
هیتسفلد که بی شک یکی از اعجوبههای مربیگری ژرمنها در تاریخ محسوب میشود، چهرهای است که نام خودرا در تاریخ فوتبال به عنوان مربی که هم بایرن و دورتموند را به مقام قهرمانی در این جام رسانده، ثبت کرده است.
او برای آن دوئل، اولیور کان را در دروازه، توماس لینکه، لوتهار ماتئوس و سامی کوفور را در خط دفاع، مارکوس بابل، اشتفان افنبرگ، ینس یرمیس و میشاییل تارنات را در خط میانی قرارداده و در خط حمله نیز از ماریو باسلر، کارستن یانکر و آلکساندر سیکلر استفاده کرد. حتی یکی از مهاجمان ذخیره اش هم «علی دایی»، اسطوره فوتبال ایران بود که از روی نیمکت ذخیره شاهد اتفاقات عجیب بازی بود.
در سوی مقابل فرگی با پیتراشمایکل در دروازه، دنیس اروین، جانسن، یاپ استام و گری نویل، خط دفاع چهار نفرهای را مقابل رقیب تشکیل داده بود. در خط میانی نیز از یان بلوم کوئیست، نیکی بات، دیوید بکام و رایان گیگز استفاده کرد و اندی کول و دوایت یورک را در خط اتش قرارداد. در واقع مربی مشهور اسکاتلندی، ارنج محتاط تری را برگزیده بود و هدف اولیه اش، ایستادگی مقابل بایرن با حفظ دروازه و بعد گلزنی بود.
شاگردان او با این ترکیب، تا جایی که ممکن بود ایستادگی کردند و در بازی که از نظر فنی، نسبت به رقیب ژرمنی، عقبتر بودند، اجازه دریافت تنها یک گل را دادند تا با تغییر تاکتیک باورنکردنی مربی نامدار خویش، در ثانیههای وقت اضافه پایان بازی، ورق را برگردانده و به قهرمانی برسند.
*خاطره البر و لیزارازو
مرور آن اتفاق فراموش نشدنی برای مونیخیها تلخ است. برای آن جدال البته که پرافتخارترین تیم آلمان «جیووانی البر»، مهاجم تکنیکی برزیلی و «بیزانت لیزارازو»، مدافع چپ توانمند فرانسوی را به خاطر مصدومیت در اختیارنداشت. هر دو اینها، روی سکوی ورزشگاه نشسته و بازی را نظاره میکردند.
لیزارازو میگوید:«در پایان اتفاقی وحشتناک برای ما رقم خورد. چون چنین چیزی غیرممکن به نظر میآمد هرچند که رخ داد. متاسفانه نتوانستیم به هم تیمیها کمک کنیم. در آن لحظات سخت میدیدم یانکر چطور مثل بچهها گریه میکرد. فقط میتوانستم کنارش باشم و دلداری اش دهم. چون واقعا غم بزرگی بر دل همه ما سنگینی میکرد. اما من چطور میتوانستم با قد و جثهای کوچک مقابل او که هرکولی ۹۳ کیلوی بود، دلداری اش دهم؟ همین مشکل را هم نسبت به کوفور داشتم که محکم به زمین میکوبید و میگریست. واقعا سخت بود. آن بازی مثل یک خواب و خیال بود، چون تیم برتر میدان بودیم. اما در فوتبال لحظات دیوانه کنندهای مثل آن دو دقیقه لعنتی هست. به هرحال فوتبال همین است و نمیتوان شرحش داد.»
البر نیز عنوان میکند: «اوضاع جوری بود که فاتح لیگ قهرمانان شده ایم. اما یکباره که آن دقایق لعنتی پیش آمدند و همه ما شوکه شدیم.»
*ناکامی بزرگ از دید افنبرگ
اشتفان افنبرگ، فرمانده مونیخیها در آن بازی هم هنوز از آن اتفاق ناراحت است: «یادآوری آن بازی و اتفاقی که رخ داد، بسیار دردناک است. نتیجهای که ما را هفتهها اذیت کرد و همه از آن به عنوان فرزند همه باختها یاد میکنند و به نظرم قابل مقایسه با هیچ ناکامی دیگر بایرن نیست.»
او میافزاید: «آن دو دقیقه خیلی تلخ بودند. اما اگر بپرسید از آن چه آموختم، پاسخ میدهم از آن ۸۲ ثانیه کلی چیز یادگرفتم.»
*توصیف مارکوس بابل
مارکوس بابل، کارشناس امروزی فوتبال و ستاره ملی پوش آن هنگام مونیخیها هم دیدگاه خودش را از آن بازی تاریخی دارد: «آن بازی بزرگترین باخت تمام دوران ورزشی ام بود. همینطور بزرگترین تاسف دوران حرفهای ام، چون از ته دل میخواستم فاتح لیگ قهرمانان شوم و به خاطرش خیلی هم شور و انگیزه داشتم. اما فکر نمیکنم در تاریخ چنین بازی دراماتیک و تلخی وجود داشته باشد. آن بازی برای ابدی شدن بود که من هم در آن حضورداشتم و مشکل اینجا است که در تیمی بودم که در کل ۹۰ دقیقه برتر بود، اما جام نگرفت.»
او ادامه میدهد: «باورکنید هنوز هم وقتی به آن بازی فکر میکنم، ناراحت میشوم. چون باخت ما واقعا تلخ بود.»
*فینال از نگاه باسلر گلزن
ماریو باسلر هم که این روزها به عنوان تحلیل گر تلویزیونی فوتبال کار میکند و در آن بازی تک گل تیمش را به زیبایی زد، میگوید:«آن فینال یکی از بهترین بازیهای تمام دورانم بود. از ۱۶، ۱۷ متری روی ضربه ایستگاهی گل زدم. قبل از گل، افنبرگ به من گفت توپ را از روی دیواره دفاعی حریف به درون دروازه بفرستم. اما به او گفتم کاری دیگری میکنم، چون اشمایکل متوجه این موضوع بود. خوشبختانه بابل در لحظه شوت، فرارکرد و باعث ایجاد روزنه در خط دفاع یونایتد شد. با تشویقهای همیشگی هیتسفلد که مرا روی ضربات ایستگاهی نابغه میدانست، من هم گل زدم.»
بازیکن بزرگ تاریخ باواریاییها با شوخ طبعی خاص خود میافزاید: «اما یک دلیل دیگر گلزنی ام در آن بازی احتمالا این بود که تا ساعت ۳ بامداد شب قبل از بازی، خوابم نمیبرد. چه کسی میداند اگر بیشتر بیدار میماندم، شاید گل دیگری هم در بازی میزدم.»
*ماتئوس:به آنچه استحقاقش بود، نرسیدیم
لوتهار ماتئوس، کاپیتان آلمان در جام جهانی ۱۹۹۰ که در فینال با شیاطین سرخ با ۳۸ سال سن به عنوان فرمانده خط دفاع و لیبروی تیم، عالی کارکرد، نیز روایت خود را از آن دیدار دارد:«همه میدانند در آن بازی چقدر خوب بودیم و درخشیدیم، اما به آنچه استحقاقش را داشتیم نرسیدیم. در آن شب همه چیز گویی علیه ما بود. من به عنوان لیبرو باید خط دفاع را مقابل بکام و هم تیمی هایش جمع میکردم و به گفته همه، عالی بودم. اما بعد از ۷۰، ۸۰ دقیقه قدرت بدنی ام به خاطر فشار بازی و مساله سن کاهش یافته بود. در دقیقه ۸۰ فینک به جای من به بازی آمد. اگر روی گل اول حریف، به جای دفع کردن توپ حریف برای یکی، دو متر، توپ را دورتر میفرستاد، گل اول را دریافت نمیکردیم.»
*هیتسفلد چه میگوید؟
البته نسبت به این بدبیاری، هیتسفلد به عنوان مسئول فنی، دیدگاه خویش را دارد:«ما میتوانستیم در جریان بازی گلهای بیشتری بزنیم. اما در بازی که برتر بودیم، دقت نکردیم. تمام بازیکنان با تمام توان خود بازی کردند و در پایان بازی بی رمق بودند. به عنوان مثال بابل واقعا خسته بود. ماتئوس هم برای ۹۰ دقیقه بازی توان نداشت. از نظر تاکتیکی ما قبلا هم در بازیهای لوتهار را بیرون آورده و فینک را به زمین فرستاده و حتی نتیجه هم گرفتیم. هر تعویضی را با دقت زیاد انجام میدادیم. احتمالا صرف انرژی زیاد در بازی، از تمرکز تیم در وقتهای اضافه پایان بازی کاسته بود که نتیجه به شکلی باورنکردنی تغییرکرد. در پایان بازی هم با وجود ناراحتی زیاد از باخت، به کل تیمم تبریک گفتم، چون عالی بازی کردند.
وی میافزاید: «به هرحال آن گزندهترین ناکامی مربیگری ام بود. هرچند که در فینال ۲۰۰۱ با بایرن قهرمان همین جام شدم.
*شب همه بدبیاریها
به اعتقاد مونیخی ها، در آن بازی همه بدشانسیها علیه بایرن بود. بابل در این باره میگوید:از بدشانسی در آن بازی هرچه بگوییم کم است. به عنوان مثال در دقیقه ۸۴ یانکر با آن هیکل درشت، حرکت قیچی برگردان زد که توپ گل نشد. در حالیکه در تمرینات قبل از بازی همه توپهای اینچنینی را گل کرده بود. حتی ۵ دقیقه قبل از حرکت او، مهمت شول توپ را به تیر دروازه یونایتد زده بود. واقعا هنوز نمیدانم چرا مهمت مقابل اشمایکل با آن قد یک متر و ۹۰ سانتی اش، تصمیم به «چیپ زدن» گرفت در حالیکه میتوانست خیلی راحت و ساده توپ را به کنج دروازه بفرستد. قبل از او هم باسلر پا به توپ شد که میتوانست از سمت راست گل بزند، اما به سمت ۴ بازیکن آنها رفت تا احاطه اش کنند و یک موقعیت مسلم تیم از دست رود.»
انتهای پیام/