یادداشت| تقاطع علم و اخلاق با کاشت تراشه در مغز انسان
خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوید فرخی؛ اعلام خبر کاشت موفقیتآمیز تراشه مغزی توسط شرکت نورالینک را باید نقطه عطفی در علم و فناوری به شمار آورد. این دستاورد بزرگ ظرفیتهای پیشرفت فناوری را با سؤالاتی عمیقاً اخلاقی در هم میآمیزد.
از نقطه نظر علمی، کاشت یک تراشه در مغز انسان، نشاندهنده جهشی روبهجلو در فناوریهای شناختی است. انتظار میرود این فناوری در مراحل آتی به درمانهایی بالقوه برای اختلالات عصبی مانند پارکینسون، آلزایمر و حتی مسائل مربوط به سلامت روان بیانجامد. همچنین این فناوری میتواند کنترل و بینش بیسابقهای در مورد پیچیدهترین اندام بدنمان به ما بدهد. با این حال پیشرفتهای شرکت نورالینک (البته شرکتهای دیگری نیز تلاشهایی را در این زمینه داشتهاند) چیزی بیش از یک پیشرفت فناوری پزشکی است زیرا یکی دیگر از برنامههای نورالینک افزایش تواناییهای شناختی انسان، مانند ارتقای حافظه یا حتی ارتباط مستقیم ذهن با دستگاههای دیجیتال است. این دستاورد با داستانهای علمی-تخیلی هممرز است و حکایت از میل دیرینه بشر برای فراتر رفتن از محدودیتهای بیولوژیکیمان دارد.
در عین حال این جهش علمی همزمان ما را به لبه پرتگاه فلسفی نیز میرساند. اولین دغدغه تعریف انسانیت است. یکی از مسائل مهمی که این پیشرفتها با خود به همراه دارد، تعریف انسانیت است. آیا ممکن است با بهرهگیری از توانایی تقویت مغز، خود را از بُعد انسانیمان محروم کنیم؟ در این صورت، از چه مرحلهای نسبت به انسان بودنمان فاصله میگیریم؟ کمرنگ شدن مرز بین انسان و ماشین درک اساسی ما را از ماهیت انسانیمان به چالش خواهد کشید. به نظر میرسد این موضوع از جمله مسائلی است که نیازمند بررسی و تفکر فلسفی است چرا که پیامدهای فراوانی را برای زندگی انسانها به همراه خواهد داشت.
علاوه بر این، سوالاتی در مورد هویت و آگاهی نیز مطرح است. اگر روزی بتوان به افکار و خاطراتمان به صورت دیجیتالی دسترسی پیدا کرد یا آن را تغییر داد، تا چه اندازه حریم خصوصی انسان حفظ خواهد شد؟ اگر قسمتهایی از مغز ما توسط یک ماشین کنترل شود، آیا ما هنوز همان فرد قبلی هستیم؟
ملاحظات اخلاقی نیز در این رابطه به همان اندازه پیچیده است. اول از همه بحث رضایت طرفین در میان است. چگونه اطمینان حاصل کنیم که افراد به طور کامل مفاهیم کاشت تراشه را در مغزشان درک کرده و از آن رضایت دارند؟ همچنین خطر اجباری شدن یا تحت فشار قرار گرفتن وجود دارد، به ویژه در جامعهای که تقویت تواناییهای شناختی را ارزشگذاری کند. برای مثال تصور کنید وقتی یک عضو از خانواده برخلاف بقیه حاضر به تقویت مغزش نباشد، آنگاه در صحبتهای جمعی فردی کُندذهن به نظر میرسد و عملاً تحت فشار قرار میگیرد تا او نیز رو به کاشت تراشه بیاورد.
نگرانی بدیهی دیگر حفظ حریم خصوصی است. با دستگاهی که به طور بالقوه میتواند به درونیترین افکار ما دسترسی داشته باشد، خطر نقض حریم خصوصی به طرز بیسابقهای مقدور خواهد شد! همچنین این فناوری نابرابریها را در بین جوامع انسانی گسترش میدهد. اگر چنین فناوری به سکو و دروازهای برای افزایش تواناییهای بشر تبدیل شود، ممکن است به شکاف طبقاتی بین کسانی که توانایی پرداخت آن را دارند و کسانی که نمیتوانند از پس هزینههایش برآیند تبدیل شود.
چیزی که قطعی به نظر میرسد این است که گامهای بعدیمان باید در نهایت وسواس و با طمأنینه برداشته شود و مسیر پیش رو باید با تحقیقات علمی دقیق همراه با چارچوب اخلاقی و همکاریهای گسترده بپیماییم. این همکاریها برای کسب اطمینان از عادلانه بودن مزایای چنین فناوریهایی و در عین حال حفاظت از حقوق و آزادیهای فردی حیاتی است. کاشت تراشه نورالینک در مغز انسان گواهی بر نبوغ انسان و همزمان یادآور مسئولیتهایمان است. پیشرفت علم در این عصر جدید تکامل انسان باید با تعهد عمیق به اصول اخلاقی همراه باشد. تصمیمهایی که امروز میگیریم، نه تنها آینده جامعه بشری بلکه آینده گونهی ما را شکل خواهد داد.
انتهای پیام/