کارآفرینی؛ مطالبهای که دانشگاهها به آن توجه نمیکنند
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، «کارآفرین» همواره به چشم فردی دیده میشود که با قدرت خطرپذیری خود، به مثابه نیروی محرکه در پس هر تغییر اجتماعی، توسعه فناوری و رفاه اقتصادی است. به عبارت بهتر، این «کارآفرینان» هستند که جامعه انسانی را رو به جلو هول میدهند.
«کارآفرینی» برای اقتصاد و افزایش ظرفیت اثرگذاری آن بر ملتها مهم است؛ چراکه کارآفرینان بزرگ میتوانند با اشتغالزایی و تولید ثروت، مسیر کار و زندگی ما را متحول کنند و دایره این تحول هم از اثربخشی اجتماعی تا نوآوریهای بزرگ قابل تغییر است.
اما به همان اندازه که برای جهانِ تشنه نوآوری، فناوریهای نوین و ایدههای جدید، ارائه نقشه راهی که به تغییر بینجامد مهم است، پرورش آدمهای تغییرآفرین هم اهمیت دارد و باید از همان سنین کودکی روی پرورش مهارتهای کارآفرینی سرمایهگذاری شود تا استعدادهای بالقوه فرصت شکوفایی پیدا کنند. اما آیا راهی برای آموزش کارآفرینی هست؟
مؤسسههای آموزش عالی پیشقدم شوند
پاسخ به این سوال بستگی به دانشگاهها دارد؛ چراکه تحقق چنین هدفی بیش از هر چیز در گرو آن است که مراکز آموزش عالی، از رویکرد سنتی فاصله بگیرند و کارآفرینی را هم در برنامه آموزشی خود بگنجانند. از آنجا که تعلیم و تربیت برای ارتقای قابلیت تفکر ضروری است و به این دلیل که اکوسیستم کارآفرینی درنتیجه تعامل دانشگاهها، دولت و البته کارآفرینان شکوفا میشود، میتوان به دانشگاه به چشم کانونی برای توسعه فضای کارآفرینی نگاه کرد. اینکه دانشجو از همان ابتدا در معرض نوآوری و کارآفرینی قرار بگیرید، احتمال اینکه در آینده ایدههای خلاقانهتری به ذهنش برسد را افزایش میدهد.
*چطور از رویکرد سنتی فاصله بگیریم؟
دانشگاهها میتوانند با اتخاذ دو رویکرد متمایز، به دانشجو برای فاصله گرفتن از طرز تفکر خطی کمک کنند.
یادگیری پروژهشمحور: در این رویکرد، به گروههای دانشجویی پروژههایی ارائه میشود که کار کردن روی آنها مستلزم استفاده از مهارت تشخیص مشکلات دنیای واقعی و حل آنها از راه معرفی یک محصول یا ارائه خدمات جدید است.
یادگیری تجربی: در این روش، همانگونه که از نامش برمیآید، روی تجربه کاربردی تأکید ویژه میشود. این یک رویکرد عملی برای یادگیری و حل مسئله است.
این رویکردها بسیار متفاوت از آن راه و روش تئوریمحوری هستند که اغلب دانشگاهها برای آموزش کارآفرینی به آن استناد میکنند. به بیان دیگر، یک دانشجو زمانی کارآفرینی را یاد میگیرد، که خود را در جایگاه و نقش یک کارآفرین ببیند. به این ترتیب، دانشجویان، یاد میگیرند که با مشکلات دنیای واقعی دست و پنجه نرم کنند، قابلیتهای تفکر انتقادی را پرورش دهند و به همان شغلآفرینانی تبدیل شوند که جهان آینده به آنها نیاز دارد.
*راهها و روشها
دانشگاهها به سه روش میتوانند از موقعیت خود برای تقویت فضای کارآفرینی استفاده کنند، در روش اول، با به رسمیت شناختن اهمیت کارآفرینی در توسعه اقتصادی و اشتغالزایی، دانشگاهها میتوانند از راه بهروزرسانی برنامههای فعلی و ارائه دورههای جدید به انتقال مهارت و دانش کارآفرینی کمک کنند.
در مرحله بعدی، برای ارائه تجربه کارآفرینی به دانشجویان در یک محیط کنترلشده دانشگاهی، باید به رویکرد میانرشتهای و روشهای آموزشی جدید متوسل شد. ارتباط گیری با صنایع برای ارائه دورههای کارآموزی به دانشجویان در بستر شرکتهای محلی نیز به شکوفایی هرچه بیشتر اکوسیستم کارآفرینی کمک میکند.
در روش دوم، دانشگاهها میتوانند به عنوان مراکز تولید و عرضه کارآفرین، به ایدههای بالقوهای که ظرفیت بالفعل شدن را دارند، مجال خودنمایی بدهند و به جذب سرمایه در مراحل اولیه و تبدیل آن ایدهها به مدلهای تجاری کمک کنند. در این میان، اساتید نیز نقش مهمی ایفا میکنند، زیرا در مرحه تحقیق و پژهش، آنها در مقام یک راهنمای مورد تأیید، میتوانند انرژی دانشجویان خود را در مسیر درست هدایت کنند. با این حال، تحقیق پیرامون یک ایده و ترویج آن زمانی ارزشمند است که بتوان آن را به فرصتی اقتصادی تبدیل کرد.
در روش سوم، از نقش دانشگاه به عنوان پلی که رابط میان مرکز پژوهشی و صنعت است، نباید غافل ماند؛ چراکه تنها از این طریق، پروهش در دنیای کار و تجارت مصداق بیرونی پیدا میکند. دانشگاههایی که تحقیقات کاربردی انجام میدهند، منبعی غنی از مقالهها و دستاوردهای پژوهشی هستند که محصول تلاش مشترک، تجربه و خلاقیت استاد و دانشجو است. از راه ارتباط گیری با صنایع، دانشگاهها میتوانند اکوسیستم کارآفرینی را توسعه دهند.
خلاصه کلام آنکه آموزش کارآفرینی میتواند به دانشجویان در فراگیری مهارتهای فنی و مدیریتی کمک کند، اما از آن مهمتر، پرورش انگیزه کارآفرینی است که در نهایت آنها را به راهاندازی شرکت خودشان ترغیب میکند.
تفکر خطی و رویکردهای انتزاعی دیگر نیازهای آموزشی جامعه بشری را رفع نمیکند و تقاضا برای برخورداری از برنامههای آموزشی که با ارائه محتوای عملی و منحصر به فرد، چشمانداز روشنی از اشتغالزایی و کارآفرینی پیش روی دانشجو بگشاید، افزایش یافته است. اما سؤال این است که آیا دانشگاهها گوش شنوایی برای شنیدن این مطالبه دارند؟
انتهای پیام/