صدام چگونه با بلند پروازی آغازگر جنگ شد؟
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، در بعد ازظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ رژیم بعثی عراق پس از بیست ماه مقدمه چینی، مرزهای ایران اسلامی را مورد تجاوز قرار داد. در این روز، سه فروند میگ ۲۳ عراق، فرودگاه بینالمللی مهرآباد تهران را مورد حمله قرار دادند و بدین ترتیب، جنگ عراق علیه ایران به اشاره و حمایت آمریکا و دولت های غربی آغاز شد.
هرچند عراق تا قبل از۳۱ شهریور، با ۷۳۶ مورد تجاوز به حریم جمهوری اسلامی ایران، خوی توسعه طلبانه خود را آشکار کرده بود. همزمان با تهران، فرودگاه های نظامی و بین المللی تبریز، شیراز، همدان، دزفول و اصفهان نیز مورد حمله هواپیماهای دشمن قرار گرفت. در آن زمان، «طه یاسین رمضان» از نزدیکان صدام در مجله «الثوره» ارگان حزب بعث عراق اعتراف کرد که: «هدف از جنگ، مسئله چند صد کیلومتر زمین نیست، بلکه هدف، سرنگونی و انهدام جمهوری اسلامی ایران است».
جنگ تجاوزگرانه رژیم بعثی عراق علیه ایران نزدیک به هشت سال ادامه یافت و سرانجام در روز ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ شمسی بدون آن که رژیم عراق به اهدافش رسیده باشد، آتشبس رسمی بین ایران و عراق برقرار شد. برای بررسی چرایی وقوع جنگ با حجتالاسلام روحالله جلالی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران گفت و گویی انجام شده است.
بارها این مطلب بیان شده که جمهوری اسلامی ایران به هر دلیلی مقصر آغاز جنگ تحمیلی علیه ملت ایران است. دلایل مختلفی هم بیان شده و میشود. دخالتهای ایران در عراق و شعار صدور انقلاب از مهمترین این دلائل است. همینطور نقل خاطرهای از مرحوم دعایی که محتوای آن نادیده گرفتن هشدارهای صدام توسط امامخمینی است. اساسا با این مسئله، یعنی وقوع جنگ به دلیل تحریک عراق توسط ایران موافق هستید؟
تحریک و وادار کردن سایر کشورها به واکنش، مسئله قابل توجهی در روابط بینالملل است و شاید اگر ما تجربه امروز را داشتیم، میتوانستیم چیزهایی را تغییر بدهیم. اما نکته مهم این است که اگر دو عنصر تحریک و دخالت، دلیل اصلی جنگها بود، همواره شاهد جنگهای جهانی بیپایان بودیم. همین امروز چه میزان از تحریک و تهدید میان ما و سایر کشورهای دنیا وجود دارد؟ آیا لزوما جنگی رخ میدهد؟ یا کره شمالی و کره جنوبی چقدر همدیگر را تهدید و تحریک میکنند؟ آمریکا و روسیه همینطور. آیا بین این کشورها لزوما جنگی رخ میدهد؟ ایران و افغانستان منازعات جدی مرزی و آبی دارند. آیا وارد جنگ میشوند؟
پس دلیل اصلی وقوع جنگ چیست؟
ببینید هیچ کشوری وارد جنگ نمیشود مگر اینکه یک، از راه دیپلماتیک نتواند یا نخواهد مسائل مهم فیمابین را حل کند و دوم از پیروزی خود مطمئن باشد. دومی خیلی از اولی مهمتر است. اگر آمریکا در ادامه تنشهای نظامی، پالایشگاههای ما را منهدم نمیکند، اگر ایران وارد جنگ با عربستان نمیشود یا بالعکس، اگر کره جنوبی به کره شمالی یورش نمیبرد و به یک تهدید چند دههای هستهای پایان نمیدهد، تنها و تنها دلیل آن این است که جرئت ورود به چنین باتلاقی را ندارد.
عراق قبل از جنگ تحمیلی هم در زمان شاه به ایران حمله نظامی کرد و با قرارداد الجزایر به جنگ خاتمه داد. بعد از انقلاب، صدام اینطور ماجرا را دید که با ایرانی بسیار آشفته و ضعیف روبرو است لذا قول فتح چند روزه داد. حتی کیسینجر پیشبینی کرد که جنگ ایران و عراق، ده روزه تمام میشود و عراق برنده است. البته اگر این هم از شیطنت آمریکاییها نباشد تا صدام را به این حماقت سوق بدهند؛ لذا معتقدم وقوع جنگی با این وسعت و مدت را به یک شعار و دخالت محدود کردن، به نوعی تقلیل مسأله است. اگر بنا به جنگ باشد بهانه به دست میآید.
نقل قول از مرحوم دعایی مبنی بر نادیده گرفتن مذاکرات با عراق یا یک فایل صوتی از امام که مردم عراق را به اغتشاش و آتش زدن اموال دولتی تشویق میکند چه تأثیری در شروع جنگ تحمیلی داشت؟
آقای عبدالعلی بازرگان خاطرهای نقل کرد که مرحوم دعایی گفته است که صدام وی را در سال ۵۹ و در زمانی که سفیر ایران در عراق بوده فراخوانده و به شدت به وی اعتراض و ایران را در صورت عدم انجام مذاکرات، تهدید به حمله نظامی کرده است. امام هم در پاسخ به اصرار ایشان و سایر اعضای شورای انقلاب با یک جمله محلش نگذارید ماجرا را نادیده گرفته و موجب این بلای خانمانسوز شده است. این ماجرا جعلی است.
اواخر سال ۵۸، مأموریت مرحوم دعایی در عراق تمام شد و در ایران، مشغول به اداره روزنامه اطلاعات شد. خود ایشان در واکنش به این خاطره طی مصاحبهای چنین ملاقاتی را تکذیب و بیان کرد که صرفا دو بار در مراسمات عمومی صدام حسین را دیده است و چنین چیزی صحت ندارد. امام هم زمانی که عراق پیشنهاد مذاکره داد، گفت به این افراد خوشبین نیست. این در خاطرات مرحوم دعایی است. امام گفته بود که عراق قصد فریب را دارد و مذاکره باشد بعد از تشکیل دولت و مجلس.
اتفاقا سال ۱۳۵۸ یعنی یک سال پیش از آغاز جنگ و در حاشیه اجلاس عدم تعهد، دکتر ابراهیم یزدی از طرف ایران ملاقات و مذاکرات مفصلی با صدام داشت و پس از این ملاقات صدام به صلاح عمرعلی سفیر وقت عراق در سازمان ملل گفته بود که این فرصتی است که شاید در طول هر قرن بیشتر از یکبار اتفاق نیفتد. اینها اهواز را از ما گرفتند. شط العرب را از ما گرفتند، ما را تهدید کردند. میخواهند انقلابشان را برای ما صادر کنند و فرصت ما الان که دچار از هم گسیختگی هستند، دچار تفرقه هستند و بینشان درگیری است، این یک فرصت تاریخی است که ما تمامی حقوقمان را از آنها پس بگیریم.
در واقع هم صدام و هم قدرتهای جهانی و منطقهای هر کدام بنا به منافعی به دنبال زدن ایران بودند. صدام به صورت واضح هدف جنگ را گفته است. باز پس گرفتن حقوقی که مدعی آن است. عراق به شدت از قرارداد الجزایر عصبانی بود و صدام سودای رهبری جهان عرب را داشت و چند موشک هم به اسرائیل شلیک کرد.
صدور انقلاب هم معنوی بود نه نظامی. هر کس دستش برسد به دنبال توسعه افکار خود است. امام به صراحت بیان کرده بود که معنای صدور انقلاب، معرفی اسلام واقعی و ناب است نه لشگرکشی. آن فایل دعوت به تظاهرات و حمله مردم عراق هم برای چند روز بعد از حمله و تهاجم نظامی عراق به ایران در تاریخ چهارم مهرماه سال ۵۹ است و نه قبل از تهاجم صدام. یعنی عراق به ایران حمله کرد و امام هم مردم عراق را به قیام دعوت کرد.
در واقع معتقدید که صدام در هر صورت به ایران حمله میکرد؟
فهم کلید شخصیت افراد، معیار خوبی در تحلیل رفتار افراد است. صدام ذاتا متجاوز، بیرحم و بلندپرواز بود. مگر بعد از پذیرش قطعنامه، به کویت حمله نکرد؟ مگر صدام به رئیس جمهور وقت ایران در نامهای نگفت که برای حمله به کویت یا به او کمک کنیم یا سکوت کنیم و در آینده هشتصد کیلومتر در خلیج فارس مرز مشترک خواهیم داشت؟ یعنی از کویت گرفته تا عربستان و امارات تا عمان.
جالب اینجا است که امامخمینی(ره) سال ۱۳۶۱ به سران کشورهای اسلامی هشدار داد که صدام جنون خودبزرگبینی دارد و به شما و همراهان خود هم حمله خواهد کرد و همه شما را تباه خواهد کرد و فکر نکنید به ما محدود میشود. همین هم شد و صدام منطقه و همپیمانان خود را مورد حمله و آشوب قرار داد و با دخالت غربیها قدرت آمریکاییها در منطقه به شدت افزایش یافت. ضمن اینکه شورای امنیت سازمان ملل به صراحت صدام را متجاوز شناخت.
انتهای پیام/