شاهمرادی: دولتها و مجلسها، در انجام وظایف فرهنگی خود نمره قبولی نگرفتهاند/ مغایرت حرف و عمل، ما را دچار نفاق کرده است
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، شورای فرهنگ عمومی، اولین شورای اقماری شورای انقلاب فرهنگی است که بیست و چند سال پیش با رویکرد حراست از فرهنگ عمومی و اهدافی همچون تجزیه و تحلیل شرایط و جریانات فرهنگی جهان و اتخاذ تدابیر مناسب، تحلیل شرایط و جریانات فرهنگی کشور و سنجش نظام ارزشی جامعه به منظور تعیین نقاط قوت و ضعف فرهنگی و ارائه راهحلهای مناسب، تهیه و تدوین طرحهایی برای هماهنگکردن کوششهای فرهنگی و هنری و تبلیغی در سازمانها و مراکز رسمی فرهنگی و هنری در جهت اعتلای فرهنگ و هنر و بهبود کیفیت آنها و بررسی آثار فرهنگی مترتب بر سیاستها و اجرای طرحها و برنامههای اقتصادی و اجتماعی به منظور اطمینان از همسویی و عدم مغایرت آنها با اصول سیاست فرهنگی کشور، حدود 30 سال پیش کار خود را آغاز کرده و تا کنون مصوبات متعددی در این حوزهها داشته است. اما با وجود اهمیت جایگاه این شورا از منظر سیاستهای فرهنگی کشور، این شورا همچنان برای عموم مردم و جامعه، یک شورای ناشناخته است و کمتر کسی از میزان تاثیرگذاری آن بر تصمیمات دستگاههای فرهنگی کشور، خبر دارد. هرچند حجتالاسلام سیدحسین شاهمرادی -دبیر شورای فرهنگ عمومی- دلیل این ناشناختگی را بیشتر در ماهیت این شورا و نداشتن مسئولیت اجرایی میداند.
در ادامه، بخش اول از گفتوگوی اختصاصی خبرگزاری آنا با دبیر شورای فرهنگی را خواهید خواند:
شورای فرهنگ عمومی از چه ساختار و تعریف سازمانی برخوردار است و چه ارتباطی با سایر نهادها دارد؟
انقلاب ما، یک انقلاب فرهنگی بود که تغییر اندیشه، منش و دیدگاه به زندگی را در خود داشت. البته تغییر سیاسی و نظام نیز در آن بود اما ریشه آن، فرهنگی بود. بعد از انقلاب، رویکردهای حاکم در دستگاههای فرهنگی کشور، آن رویکردی نبود که مورد نظر امام خمینی(ره) و نظام جمهوری اسلامی باشد. به همین دلیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تاسیس شد که مجموعه دستگاههای تاثیرگذار در فرهنگ و افراد فرهنگی در آن عضو شدند.
در سال 1364، رهبر معظم انقلاب رییس جمهور بودند و ریاست این شورا را به عهده داشتند. ایشان در سال 64 ایشان نکتهای را دریافتند در شورای عالی انقلاب اسلامی که بر دستگاههای فرهنگی کشور نظارت دارد، جای شورایی برای رسیدگی به مسائل فرهنگ عمومی خالی است. اینگونه بود که اولین شورای اقماری شورای انقلاب فرهنگی در آن دوره تاسیس شد.
اتفاق قابل توجه دیگر این بود که این شورا همچنین در شهرها و شهرستانهای مختلف (بیش از 300 مورد در سراسر کشور) در بالاترین سطح و با حضور مسئولان تراز اول استانها جلسات خود را برگزار میکند. رییس این شوراها، امام جمعه و قائممقام آن استاندار است و تمام دستگاههای مهم شهرها و شهرستانها در آن عضویت دارند. در شورای مرکزی نیز 27 دستگاه تاثیرگذار عضو هستند و وظیفه دارند مصوبات شورا را در دستگاههای خود جاری و ساری کنند.
هر دو هفته یک بار در مرکز، جلسه شورا با ریاست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود. دبیر این شورا نیز به معرفی وزیر ارشاد و رییس جمهور و با رای شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب میشود.
بیشتر از 660 جلسه از ابتدای تاسیس شورا تا کنون در این مرکز برگزار شده است که در برهههایی از زمان به دلیل اهتمام وزرای ارشاد، جلسات بسیار پربار بودهاند و گاهی نیز عملکرد کمرنگتری داشته؛ اما منقطع نشده است. بعضی اوقات به مسائل جزئیتر و گاهی هم به مسائل کلیتر و ریشهدارتر.
شورای فرهنگ عمومی باوجود مسئولیتهای مهمی که به عهده دارد، هنوز در جامعه شناخته شده نیست.به نظر میرسد این مساله میتواند دو دلیل داشته باشد؛ اول اینکه این شورا، همواره شورایی تشریفاتی بوده و دومین علت اینکه اهتمامی برای ناشناخته ماندش وجود داشته است. شما بگویید دلیل غریببودن این شورا چیست؟
اینکه این شورا برای عموم مردم شناخته شده نیست، دلیش آن است که شورای فرهنگ عمومی وظیفه اجرایی ندارد؛ بلکه وظیفهاش رصد کردن و ریلگذاری فرهنگی برای همه دستگاههاست. به عبارت دیگر این شورا، سیاستگذار فرهنگ عمومی کشور است و مصوبات آن از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستگاههای مربوطه ابلاغ میشوند.
اما عموما شناختی که از شورا در بین مردم وجود دارد، تنها در حد مسئول نامگذاری روزهای تقویم خلاصه میشود؛ در حالی که وظایف شورای فرهنگ عمومی، گستردگی فراوانی دارد. مثلا رسیدگی به مظاهر فرهنگی شهرها و شهرستانها، یکی از وظایف این شورا است که البته تا کنون تاحدودی مغفول واقع شده و باید احیا شود. همچنین سیاستگذاری و رصد فعالیتهای فرهنگی تمام حوزههای فرهنگی؛ از مد و لباس و اسباببازی کودکان گرفته تا آموزش و پرورش، وزارت علوم و دانشگاهها... از وظایف شورا است.
اما در پاسخ به سوال شما باید تاکید کنم که این شورا، هرگز یک شورای تشریفاتی نبوده است. این مساله حتی از نوع قانونگذاریها مشخص است. حضور مسئولان تراز اول کشور در این شورا هم نشان از همین واقعیت دارد؛ حضور وزاری علوم، آموزشوپرورش، اطلاعات، رییس بنیاد شهید، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، رییس بسیج و... نشان میدهد که اراده اولیه ایجاد شورا، بسیار جدی بوده است. برای همین تاکید میکنم که این شورا ذاتا تشریفاتی نیست.
از طرفی به دلیل آنکه وظیفه شورای فرهنگ عمومی، سیاستگذاری است، زیاد در وادی مطبوعات و رسانهها ورود نداشته، چراکه معمولا رسانهها و جراید به دنبال اخباری هستند که مصرف روز داشته باشد. اما اقدامات فرهنگی، زودبازده نیستند که مصرف روزانه داشته باشند. مثلا ثمر دادن یک تصمیم در حوزه تغییر سبک زندگی، ممکن است سالها به طول بیانجامد و به همین دلیل مصوبات این شورا در بدو تصویب، چندان ذائقه اهالی رسانه را اغنا نمیکند.
یکی دیگر از دلایلی که شورای فرهنگ عمومی چندان شناخته شده نیست، آن است که تعامل این شورا با دستگاههای عضو، چندان جدی نبوده است؛ یعنی شورا کار خودش را کرده و دستگاهها هم کار خودشان را کردهاند. بنابراین معتقدم برای دیده شدن نقش شورای عمومی، ما نباید دست به انجام کارهای خارقالعادهای بزنیم. بعضی وقتها بعضی از دستگاهها برای جلب توجه، دست به جار و جنجال میزنند اما ما اصراری برای دیده شدن نداریم بلکه اصرار ما به انجام وظایفمان است.
آیا عملکرد دستگاههای عضو و روند اجرایی شدن مصوبات این شورا، پیگیری و نظارت میشود؟
بله. ما میتوانیم مسئولان دستگاههای مختلف را بخواهیم تا گزارشات مربوط به دستگاه خود را ارائه کنند. بلحاظ قانونی ما میتوانیم در روند اجرای مصوبات، دخالت بکنیم ولی ما مجری نیستیم؛ بلکه دستگاهها وظیفه اجرا دارند. در شهرها و شهرستانهای دیگر نیز مصوبات شورا، برای تمام دستگاهها لازم الاجرا است.
ضمانت اجرایی این مصوبات چیست و در صورت کمکاری دستگاهها در روند اجرایی کردن تصمیمات شورا، چه ابزاری در اختیار شما قرار دارد؟
ضمانت اجرایی مصوبات شورا، در وهله اول جدیت در برگزاری جلسات است. هرچقدر شورا کمکاری بکند، اجرائیات کمتر به نتیجه میرسد. اما اگر مسئولیت قانونی خاصی، اجرایی نشود، ما میتوانیم مسائل را از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی و شخصی رییس جمهور پیگیری کنیم. بنابراین ساز و کار اجرای مصوبات، کاملا شدنی است اما اینکه آیا تا کنون تمام مصوبات شورای فرهنگ عمومی اجرایی شده یا خیر، بحث دیگری است که در وهله نخست به میزان جدیت خود شورا برمیگردد. متاسفانه در کشور ما کسی که بیشتر کار میکند، بیشتر به دردسر میافتد و کمتر مورد تشویق قرار میگیرند. به همین خاطر است که یاد میگیریم بهتر است کاری نکنیم تا دیده نشویم و به دردسر نیافتیم.
شورا در دوره مدیریت جنابعالی، چقدر برای اجراییشدن مصوباتش، جدی بوده است؟
این موضوع برای ما بسیار اهمیت دارد برای همین جلساتمان با جدیت برگزار میشود، به استانهای زیادی سفر کردهایم تا اهمیت این شوراها را یادآوری کنیم و جالب است بدانید که برخی از شوراهای استانها نمیدانستند که این شورا چقدر مهم و وظایف و رسالت سنگینی دارد. البته یکی از مشکلات اصلی در مسیر انجام وظایف قانونی شورا، تخصیص نیافتن ردیف بودجه به آن بوده است. حتی همین دو سالی که بنده به عنوان دبیرکل در شورا مشغول به کار شدهام، بارها این مساله را با نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح کردهام. جالب اینکه همه این خواسته را درست میدانند اما در عمل، هنوز که هنوز است شورای فرهنگ عمومی هیچ بودجه مشخص و مستقلی ندارد. تنها یک ردیف بودجه ذیل بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شورای فرهنگ عمومی درنظر گرفته که آنقدر کم است که قابل اعلام هم نیست. البته شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ظرف دو سال اخیر، بیشتر حمایتها را از شورای فرهنگ عمومی داشته و در زنده کردن شوراهای فرهنگی در استانهای مختلف و جهتدهی موضوعات، نقش پررنگی داشته است و به همین خاطر از آقای وزیر تشکر ویژه دارم. با وجود این، ما هنوز از روند امور کاملا راضی نیستیم و تلاش دارم تا به شکل اصولی این موضوع را مرتفع کنیم چرا که باید بگویم در مجموع، پیگیری اجرای مصوبات و نظارت بر نهادهای فرهنگی، به بودجه کافی نیاز دارد که در حال حاضر موجود نیست.
یکی از راههای بررسی جایگاه شورای فرهنگی عمومی و اینکه چقدر تشریفاتی بوده یا نبوده، بررسی عملکرد و نقش آن در بیست و چندسال اخیر است. واقعیت آن است که آنچه امروز در جامعه ما مشاهده میشود، سرشار است از نگرانی و مخاطرههای فرهنگی. به نظر شما شورای فرهنگ عمومی در طول اینسالها چقدر توانسته به وظایف خود عمل کند؟ و چه نقدهایی بر آن وارد است؟
برای بررسی عملکرد شورای فرهنگ عمومی در هر دورهای، باید مقتضیات آن دوره را نیز در نظر داشت؛ چراکه تنها در این صورت میتوان به نقدی سازنده رسید. یکی از اشتباهات متداول این است که ما با مقتضیات امروز، اتفاقات گذشته را نقد میکنیم. مساله بعدی آن است که پرداختن به دورههای گذشته، با چه هدفی انجام میشود؟ آیا صرفا میخواهیم مچگیری کنیم، یا اینکه هدف ما استفاده از تجربیات قدیم به عنوان چراغ راه آینده است؟
اولین متولی شورای فرهنگی عمومی، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. اگر این شورا، شورای فرهنگی را نادیده نگیرد و آن را تضعیف نکند، میشود از شورای فرهنگی انتظار عملکرد مثبت داشت. به قول معروف حرمتِ امامزاده را متولی باید نگه دارد. نقد دوم این است که متاسفانه اکثر دولتهایی که تا به حال سر کار آمدهاند، در ابتدا با شعارهای فرهنگی آمده و رای مردم را به خود اختصاص دادهاند، اما در ادامه راه اهتمام واقعی مبتنی بر فرهنگ را نداشتهاند. مجلسهای مختلف نیز همینطور! نه به لحاظ بودجه و نه به لحاظ تمهیدات و تصمیمات، اهتمام لازم را در این حوزه و برای کمک به شورا و امور فرهنگی نداشتهاند و به تعبیر من نمره قبولی نگرفتهاند. حتی میشود به صورت مصداقی به نقاط ضعفی که در طول اینسالها وجود داشته اشاره کرد؛ نقاط ضعفی که اگر وجود نداشت، امروز فرهنگ اینقدر در جامعهما مهجور نمیماند. به عبارت دیگر حوزه فرهنگ همیشه آخرین اولویت مسئولان بوده و بیشتر دستمایه سخنرانیها بوده تا در مسیر اجرا و عمل.
نقد سوم این است که جلسات شورا در شهرستانها و مرکز، بعضا به خاطر اختلاف سلایق سیاسی، دچار چالش بوده است. مثلا استاندار با امام جمعه تفاهم نداشته و ... یا مشکل دیگر آن بود که در برخی از استانها اصلا درک درستی از جایگاه شورا وجود نداشته و آقایان اهتمام و توجهی به آن نداشتند. خلاصه اینکه مساله شورا تبیین نشده است. از سوی دیگر، وقتی سرچشمه، ضعیف عمل میکند، چه انتظاری از جامعه باید داشت؟ طبیعی است که در این شرایط، جامعه برای خودش پیش میرود و مثل گیاهی خودرو رشد میکند. بنابراین باید پذیرفت که یک سری از بداخلاقیها و بیفرهنگیهای اجتماعی از بالا به مردم رسیده است. وقتی که ما مسئولان اخلاق را رعایت نمیکنیم و نگاه دینی و ملی نداریم، از مردم هم همین انتظار میرود. متاسفانه همه اهل حرف زدن هستیم بدون آنکه اهل عمل باشیم.
یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد آن است که برخلاف ادعایی که در حوزههای سبک زندگی وجود دارد، آنچه توسط دستگاهها –مثل صدا و سیما، سینما و ... به مردم القا میشود، چیز دیگری است. حرف از صرفهجویی، زندگی خانوادگی، پرهیز از خشونت و... میزنیم، اما فیلمها و سریالهایی که در تلویزیون پخش میشوند خلاف این حرفها عمل میکنند. این مغایرتها ما را دچار یک نفاق نهادینه و ناخوآگاه در جامعه کرده است.
البته نباید منکر مشکلات موجود در جامعه شد اما واقعا باید نگران بود که چرا طلاق در کشور ما زیاد میشود و سن ازدواج دخترها تا 30 سال و پسرها تا 35 سال افزایش پیدا کرده است. بیش از یک میلیون دختر در کشور ما از سن 50 سالگی گذشتهاند و هنوز ازدواج نکردهاند. چهار و نیمملیون دانشجو داریم که در سن ازدواج هستند اما هنوز ازدواج نکردهاند و مجموعا یازده میلیون نفر در ایران شرایط ازدواج را دارند اما ازدواج نمیکنند. البته در کنار این آمارهای نگران کننده، باید اتفاقات مثبت رخ داده در این سالها را هم دید چون بالاخره سیر انقلاب و آن نفس مخلصانه امام راحل، منجر به ایجاد مسیر درستی شده است و ناراضی نیستیم. این همه قاری قرآن، این همه جوان مشتاق به حضور در مراسم اعتکاف و ... اینها نشان میدهد ابعاد مختلف را باید با هم دید تا ارزیابی درستی داشت، اما برای رفع مشکلاتی که زیبنده جامعه ما نیست، باید واقع بین بود و صرفا تحلیلهای این طرفی و آن طرفی را ندید.
* بخش دوم این گفتوگو، متعاقبا منتشر خواهدش شد.
انتهای پیام/