یادی از حکیم جرجانی؛ طبیبی که ادبیات دانش پزشکی را بنیان نهاد
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، یادداشت شبیر دائمی در سالروز علوم آزمایشگاهی و روز گرامیداشت سید اسماعیل جرجانی به شرح زیر است:
یادبود طبیبی که ادبیات دانش پزشکی را بنیان نهاد
سیام فروردین ماه هرسال مصادف است با روز علوم آزمایشگاهی و سبب نامگذاری این روز از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تقدیر از مقام شامخ حکیم امیر امام سید زین الدین (شرف الدین) ابوابراهیم اسماعیل بن حسن (حسین) بن محمد بن محمود بن احمد گرگانی (جرجانی)، طبیب و پزشک حاذق و برجسته قرون پنج و شش هجری ملقب به «حکیم جرجانی» است.
برای او القاب و کنیههای متفاوتی ذکر کردهاند: زین الدین، شرف الدین، ابوابراهیم، ابوالفتح، ابوالفضائل، الامیر السید الامام، علوی حسینی، سپاهانی گرگانی، و طبیب علوی.
سید اسماعیل جرجانی در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری قمری میزیسته است، یعنی تماماً در دورهای که ایران شرقی زیر سلطه سلسله نیرومند تازه به قدرت رسیده ترکان سلجوقی بود. وی از خانواده سادات حسینی بود که از اصفهان به گرگان کوچیده بودند. گفتهاند که خانوادهاش با بزرگان سلسله آل زیار روابط نزدیک داشتهاند. جرجانی در اوایل جوانی به نیشابور، که مرکز خراسان بود، رفت. نیشابور گذشته از آنکه منزلگاه طغرل سلجوقی و پایگاه او برای تاخت و تازهایش به غرب ایران بود، مرکز عمده فرهنگی آن زمان به شمار میرفت. جرجانی برای تحصیل علم و مخصوصا فراگرفتن حدیث به نیشابور رفت که در آن سالها محدث و عارف بزرگ زمان، ابوالقاسم قشیری (۶۷۳ تا ۵۶۴ ه. ق) در آن شهر، خلق و خواص را به فراخور حال ارشاد میکرد.
متاسفانه درباره سیر زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست و با توجه به اینکه او خود در مقدمه ذخیره خوارزمشاهی از ورود خویش به خوارزم در ۵۰۴ ق یاد کرده و در مقدمه ویرایش عربی ذخیره سن خود را هنگام نگارش آن کتاب ۷۰ سال گفته است، میتوان تولد وی را در ۴۳۴ ق، یا اندکی پس از آن دانست.
برخی از محققان او را از شاگردان ابن ابی صادق نیشابوری دانستهاند؛ حال آنکه جرجانی در ذخیره تنها از ابن ابی صادق نقل کرده است و از عبارت او پیداست که ابن ابی صادق را شخصا نمیشناخته است. [۱] وی رسالهٔ طبی مفصلی به فارسی نوشت به نام ذخیره خوارزمشاهی ، که احتمالاً اندکی پس از ۱۱۱۰میلادی، برای قطبالدین محمد (پادشاهیاش از ۱۰۹۷ تا ۱۱۲۷میلادی)، تألیف شده است. احتمالاً این نخستین دائرةالمعارف طبی بود که به جای عربی به فارسی نوشته میشد و از کتب پایه و جامع در پزشکی سنتی امروز است.
در مورد آموزش پزشکی، وی در مجالس درس ابن ابی صادق النیسابوری شرکت میکرد. جرجانی از طریق همین ابن ابی صادق با طب جالینوسی آشنایی یافت. ناگفته نگذاریم که تعلق ابن ابی صادق به مکتب جالینوس بسیار ژرف و گسترده بوده است. احتمال دارد که جرجانی در مجالس درس احمد فرخ هم شرکت میکرده است، زیرا که در گفتار در باب چشم، اقوال او را نقل کرده است.
یاقوت حموی در معجم البلدان راجع به سید اسمعیل جرجانی چنین میگوید: ابوابراهیم اسماعیل بن الحسن بن محمدبن احمد العلوی الحسینی اهل جرجان، او کاملا به علم پزشکی آگاه بود و تالیفات ارزشمندی به عربی و فارسی داشت. (یاقوت حموی، معجم البلدان، دارالاحیا التراث العربی، بیروت، مجلد دوم، ص ۲۲۱). از خود کتاب ذخیره خوارزمشاهی چنین بر میآید که جرجانی به قم، به نزد فرزندان کوشیاربن لبان رفت تا نسخههای خطی کوشیار را که نزد آنان بود، وارسی کند. این کوشیار، منجم شاهان قدیم گرگان بود و نیز مسلم است که جرجانی به محافل ادبا و دانشمندان دینی رفت و آمد میکرده است. مسلم است که جرجانی تحت تاثیر عمیق دین و عرفان اسلامی بود.
شخصیت دینی و معرفتی سید در سراسر مباحث مربوط به علم اعمال بدن آدمی (فیزیولوژی ) ذخیره منعکس است. تاثیر ایمان عمیق به اراده و مشیت الهی هم در حد اعلای آن در آثار جرجانی مشهود میباشد. اشارات مکرر جرجانی به عنایت ایزدی و ستایش حق تعالی در سراسر کتاب ذخیره خوارزمشاهی به چشم میخورد. افزون بر اینها، خوارزم جایگاه مبادله میان جهان اسلام و سرزمین اسلاو بود. (سعیدی سیرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، سید اسماعیل جرجانی، بنیاد فرهنگ ایران)
آخرین کتابی که جرجانی تالیف کرده بود ترجمه عربی ذخیره خوارزمشاهی است که به تصریح خود جرجانی در مقدمه آن ترجمه، سالهای آخر عمر را صرف آن کرده است. جرجانی یک سال در مرو پایتخت سنجر ماندگار شد و فقط پس از بازگشت اتسز از مرو به بلخ بود که میان اتسز و سنجر اختلاف پدید آمد. براثر آن اختلاف، در محرم ۳۳۵ جنگی میان آن دو درگرفت. درست نمیدانیم جرجانی چرا و در چه شرایطی به مرو رفت. ولی مسلم است که در دربار سنجر مورد استقبال قرار گرفت، مقرری برایش تعیین شد و به آموزش پزشکی ادامه داد. احتمالا در همین مرو بوده است که ابوسعد سمعانی جوان (۶۰۵ تا ۳۶۵ ه. ق) نزد جرجانی حدیث آموخت.
اهمیّت آثار سیّد اسماعیل جرجانی در این است که پس از چند سده که مجموعههای بزرگ پزشکی همچون کامل الصّناعه علی بن عبّاس مجوسی اهوازی و الحاوی و المنصوری محمّد بن زکریّای رازی و قانون ابن سینا به زبان عربی در دسترس جویندگان علم پزشکی بود آثار جرجانی با زبان فارسی جلوهای خاص به خود گرفت و آنان که عربی نمیدانستند به آسانی میتوانستند از این آثار بهرهمند گردند. جرجانی برای اینکه امر را بر جویندگان علم دشوار نسازد کوشید تا اصطلاحات عربی را هم همپایه مصطلحات فارسی در آثار خود بیاورد و در آغاز ذخیره تصریح میکند به اینکه: «اگرچه این خدمت به پارسی ساخته آمده است لفظهای تازی که معروف است و بیشتر مردمان معنی آن دانند و بتازی گفتن سبکتر باشد آن لفظ هم بتازی یاد کرده آمد تا از تکلّف دورتر باشد و بر زبانها روانتر».
ذخیره شامل قریب ۷۵۰۰۰۰ واژه، در نه کتاب (۷۵ باب، ۱۱۰۷ فصل) است، و کتاب دهمی به نام کتاب قرابادین بعداً بدان ضمیمه شده است. برای جانشین قطبالدین، اتسز (پادشاهیاش از ۱۱۲۷ تا ۱۱۵۶میلادی)، رساله دیگری نوشت به نام اَغراض الطب که (بیشتر براساس ذخیره بود) و در حدود ۱۱۲۷ ـ ۱۱۳۵میلادی، به اتمام رسید. خلاصهای از ذخیره را مترجم ناشناسی به عبری ترجمه کرد. این امر بسیار مهم است، چون از آثار طبی فارسی عملاً هیچ ترجمهٔ دیگری به عبری وجود ندارد.
جرجانی علاوه بر ذخیره خوارزمشاهی دارای آثار دیگری در زمینه علم پزشکی همچون خفی علایی، طب الملوکی، الاغراض الطبییه و یادگار نیز میباشد که بسیاری از آنان راهگشای طبیبان آن عصر و نیز مشخص کننده روش پزشکان گذشته برای طبیبان فعلی میباشد. از این روست که بسیاری جرجانی را در ترازوی زمان یکی از بزرگترین پزشکان آن عصر دنیا نامیدهاند.
نکته جالب اینجاست که در آن عصر که زبان عربی در ایران بزرگ رایج بود حکیم جرجانی آثارش را به زبان پارسی نگاشته است.
شخصیت جرجانی از ورای آثارش مشهود است. مردی دقیق، در حد وسواس، خوشخو، خوش برخورد، موشکاف و اهل میانه روی و عارف بود. بیهقی او را «مردی جدی، یار و همراه و سخاوتمند» وصف کرده است. در واقع مردی بود که در جامعه و با جامعه خود میزیست و به هیچ روی محصور در مطالعات و تالیفات خود نبود. ابنابیاصیبعه او را «پزشکی بزرگ که دارای شایستگی بسیار و علم فراوان بود» معرفی کرده است. او پزشک دربار بود و در این مقام، افزون بر درمان معمولی رایج در آن عصر، رایزن دربار در رشتههای مختلف نیز بود و به هرگونه پرسش سلطان درباره علوم طبیعی پاسخ میگفت. او همچنین پزشک نظامی نیز بود و این از فصلهایی از کتابش که به زخمهای سوارکاران و آسیبهای پوست و زخمهای ناشی از جنگ اختصاص داده است، معلوم میشود.
نکته جالب این است که تنها موردی که در اغراض الطبیه به چشم پزشکی اشاره دارد، مربوط به زخم پیکان در چشم است. او همچنین پزشک مردم بود و به احوال و شرایط زندگی مردم توجه داشت و به شیوههای نادرست غذایی آنان خرده میگرفت و توصیههایی میکرد. جرجانی مردی متدین و یکی از حلقههای زنجیر نقل احادیث و عارفی دل سوخته بود. قرائن و دلایل قوی بر تشیع سید وجود دارد و حشر و نشر وی با بزرگان علمای اسلام اعم از سنی و شیعه نشانه سعه صدر و جامعنگری اوست که هر کجا کسی را مییافت که میتوانست از او بهره علمی و معرفتی ببرد درنگ نمیکرد و بیشترین استفاده معرفتی را از شیخ ابوالقاسم عبدالکریم قشیری مینمود. قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر از پیشگامان عرفان بودند که در خراسان و ماوراالنهر بساط ارشاد گسترده بودند و هرکسی با هر مذهبی که شوقی در دل و شوری در سر داشت از محضر آنها استفاده میکرد.
کتاب ذخیره خوارزمشاهی از زمان تالیف به بعد همواره جزو ارکان کتب طبی شمرده میشده است و بنا به قولی، هر که میخواست در پزشکی ماهر شود میبایست یکی از کتابهای سته عشر جالینوس، حاوی محمد بن زکریای رازی، قانون ابن سینا، کتاب المائه ابوسهل مسیحی و ذخیره خوارزمشاهی سید اسمعیل جرجانی را به دقت مطالعه کرده باشد.
ذخیرهٔ خوارزمشاهی کتابیاست به زبان فارسی در پزشکی نوشتهٔ اسماعیل جرجانی. آغاز تألیف آن ۵۰۴ قمری بودهاست. کتاب تقدیم به قطبالدین خوارزمشاه است. ذخیرهٔ خوارزمشاهی بزرگترین کتاب پزشکی به زبان فارسی بود که تا بدان تاریخ نوشته میشد. جرجانی خود در باب تفصیل کتاب در مقدمهٔ اثر گوید:
و خاصیت این کتاب تمامی است از بهر آنکه قصد کرده آمده است تا اندر هر بابی آنچه طبیب را اندر آن باب بباید دانست از علم و عمل به تمامی یاد کرده آید و معلوم است که بر این نسق هیچ کتابی موجود نیست. [...] و این کتاب چنان جمع کرده آمده است که طبیب را اندر هیچ باب به هیچ کتاب دیگر حاجت نباشد و به سبب بازگشتن به کتابهای بسیار، خاطر پراکنده نشود.
اهمیت جرجانی در پزشکی
1- حکیم جرجانی یک طبیب ایرانی است.
2- با توجه به زندگینامه ایشان یک پزشک مسلمان میباشد.
3- پس از ابنسینا اولین طبیبی است که کلیه فصول پزشکی را مورد بحث و گفتگو قرار داد و بر دانش گذشتگان افزوده است.
4- اینکه بخش اعظم کتابهای خود را به زبان فارسی تالیف کرده که تا آن زمان کسی به این وسعت به تدوین متون پزشکی به زبان فارسی اقدام نکرده بود و کتابهای وی بخصوص ذخیره متنی اساسی و ماندنی در علوم پزشکی و ماخذی برای اصطلاحات این رشته و حوزههای مربوط میباشد.
اما هنوز نیز حکیم جرجانی پزشک نامدار ایرانی برای گرگانیان و دیگر هموطنان ناشناخته بوده و ضرورت اقدامات بیشتر برای معرفی این طبیب بزرگ به جهت ایجاد حس خود باوری در بین ایرانیان احساس میشود.
شاید تازه بعد از برگزاری کنگره بزرگداشت حکیم جرجانی در اوایل مهر ماه ۸۱ در گرگان بود که بسیاری از اهالی این دیار دریافتند این سرزمین خاستگاه یکی از بنیانگذاران شاخص طب فارسی بوده است.
برگزاری کنگره مذکور از سوی فرهنگستان علوم پزشکی کشور، استانداری گلستان و دانشگاه علوم پزشکی استان از پنجم تا هشتم مهر ۸۱ سبب آن شد تا حدودی غبار غربت از چهره این طبیب نامدار گرگانی زدوده شود. همانطور که بعد از همایش بزرگداشت دو فیلسوف استراباد میرداماد و میرفندرسکی از سوی موسسه میرداماد، و نصب تندیس میرداماد در میدانی در شرق گرگان [که البته بعدها به جهت زیرگذر معلم موقت از آن مکان برداشته و دیگر نصب نشد]، و... بود که بسیاری از گرگانیها دریافتند این دو عالم نامدار ایران به این دیار تعلق دارند.
در این بین مقصر کیست؟ فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، شورا، فرمانداری، میراث فرهنگی، رسانههای نوشتاری، مردم یا...؟
مقصر هر که باشد نتیجه آن است که بسیاری از فرهیختگان دیار ما، برای ساکنان این سرزمین بیگانهاند و این ظلمیست بزرگ در حق این چهرههای نامدار که هر یک حق بزرگی بر گردن ایران دارند.
در این بین در سالهای اخیر اقداماتی مردمی وگاه از سوی برخی نهادها به جهت حفظ نام چهرههای نامدار گرگانی و بزرگداشت آنان صورت گرفته است. اطلاق نامهایی همچون لامعی گرگانی و میرداماد و حکیم جرجانی بر سه موسسه آموزشی در گرگان، نامگذاری بیمارستان تامین اجتماعی به نام حکیم جرجانی، برگزاری کنگرههای بزرگداشت میرداماد و میرفندرسکی و نیز حکیم جرجانی، نصب تندیس میرداماد در میدان معلم [هرچند که فعلا از آن خبری نیست] و...، هر چند اقداماتی ارزشمند است لیکن کافی نبوده و ضرورت انجام فعالیتهایی بیشتر جهت شناساندن این چهرههای نامدار استرابادی به نسل جوان گرگان و دیگر ایرانیان ضرورت دارد.
در سالهای اخیر در خصوص زنده نگداشتن نام و یاد این دانشمند نامی اقدامات گوناگونی انجام گردیده است: در جشنواره ابن سینا که از سال ۱۳۷۸ هرساله به همت دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار میگردد، جوایزی به نام حکیم جرجانی با عنوان جایزه سرآمدی آموزشی دانشگاه به آن دسته از اعضای هیئت علمی که دارای سابقه فعالیتهای آموزشی به عنوان معلم برجسته باشند، اهداء میشود؛ در شهرهای تهران، اصفهان، اهواز و گرگان بیمارستانهایی به نام حکیم جرجانی بنا گردیده و نام مرکز قلب بیمارستان شهید محمدی بندرعباس نیز به نام حکیم جرجانی مزین گردیده است. دانشگاه عالی پرستاری مشهد، دو آزمایشگاه پزشکی در خمام و ورامین و دو داروخانه در تهران و رشت، حکیم جرجانی نام دارد؛ اما هنوز این پزشک نامدار ایرانی برای هموطنان ناشناخته بوده و ضرورت اقدامات بیشتر برای معرفی این طبیب بزرگ احساس میشود و میتوان در جهت نکوداشت یاد و خاطره حکیم بزرگ جرجان اقداماتی نظیر موارد ذیل انجام داد:
آغاز ساخت تندیس حکیم جرجانی در یکی از میادین اصلی شهر گرگان یا نامگذاری یک خیابان یا میدان در شهرگرگان به نام حکیم جرجانی
حمایت از باز انتشار مقالات و آثار کنگره سال ۸۱ بزرگداشت حکیم جرجانی در گرگان و حمایت از کتب تحقیقی یا پایان نامهها با موضوع حکیم جرجانی
از این رو در آستانه ۳۰ فروردین سالروز تولد حکیم سید اسماعیل جرجانی که در ایران روز علوم آزمایشگاهی نام گرفته، پیشنهاد میشود همانند میرداماد که تندیسش در شرق گرگان نصب شده [بود و هم اکنون دیگر نیست] تندیس جرجانی حکیم نامدار گرگان زمین در یکی از میادین ورودی گرگان از سمت غرب (ترجیحا میدان مفتح یا پمپ بنزین) استقرار یافته، تا یادآور عظمت تاریخی گرگان و استان و نام آورانش، برای ایرانیان وارد شده به این دیار باشد.
انتهای پیام/