سازمان سما را به مرکز مهارتمحوری دانشگاه آزاد تبدیل میکنیم/ در تهران مدارس دو زبانه راهاندازی کردهایم
روحانی است اما جزو آن روحانیونی است که فقط با حوزه پیوند ندارد و به خاطر حضورش در دانشگاه، نمونه بارز آثار مثبت پیوند این دو پایگاه مهم کشورمان است. اصالتا اهل رشت است و لباس روحانیت را نه به اجبار پدر که جزو روحانیون سرشناس بود، بلکه انتخاب خود می داند و اکنون نیز از این انتخاب بسیار خرسند است. دینپژوهی و مطالعه ادیان به خصوص مسیحیت جزو علایق اوست و دیدن دنیا را توصیه می کند زیرا میگوید با دیدن نقاط مختلف دنیاست که می توان به رشد بیشتر رسید و ایران را به نقطه متعالی در جهان رساند. در همین راستا برنامههایی هم برای اعزام مدیرانش به کشورهایی دارد که از تجربه های موفقی در زمینه آموزش و مهارتمحوری برخوردارند.
حجتالاسلام دکتر احمد قلیزاده رئیس سازمان سما در گفت و گوی تفصیلی که با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا داشت، به تشریح فعالیت های یک سال و نیم اخیر این سازمان و تلاش ها برای ارائه یک نظام ارزشیابی خاص و استاندارد با توجه به متدلوژی روز دنیا پرداخت. او معتقد است باید سیستم آموزشی کشور به سمتی برود که روحیه پرسشگری و پژوهشگری در دانش آموزان ایجاد شود. متن کامل این گفتوگو در پی میآید:
سابقه فعالیت شما در مباحث علمی و کار اجرایی به چه زمانی بر می گردد و تا به امروز چه مراحلی را طی کردهاید؟
باید کار اجرایی را از سابقه علمی و پژوهشی ام تفکیک کنم، چرا که قصه مفصلی دارد. اما چون اینجا محیط علمی و دانشگاهی دارد، بنده بحثم را از آغاز کار دانشگاهی ام شروع می کنم. شروع کار دانشگاهی بنده از موسسه ادیان و مذاهب در قم بود که با یاری و لطف خداوند آن را تبدیل به دانشگاه غیر دولتی ادیان و مذاهب کردیم و در حال حاضر یکی از بهترین دانشگاه های غیر دولتی ایران است.
برخی از چهره های شناخته شده کشورمان از جمله حضرت آیت ا... تسخیری، حجت الاسلام نواب، دکتر احمدی، آیت ا... محسن اراکی و... مؤسس آن دانشگاه هستند و با لطف پروردگار متعال توانستم مراحل کار در دانشگاه را به صورت پلکانی در آنجا طی نمایم.
آنجا بود که بنده در مباحث اداری، مالی، آموزشی، ریاست دانشکده و مدیریت گروه ورود پیدا کرده و کارم را از آنجا آغاز نمودم. لیسانس را از دانشگاه مفید و فوق لیسانس را از دانشگاه تهران اخذ کردم، سپس دوره دکترای فلسفه را در دانشگاه علوم تحقیقات تهران تا اواسط سال 84 به پایان رساندم. موضوع انتخابی پایان نامه ام در حوزه الهیات کاتولیک بود. بنابراین هر سه مقطع را در رشته فلسفه گذراندم.
از آن زمان به بعد، به دلیل علاقه خاصی که به مباحث حوزه روانشناسی و دین داشتم علاقه مند به برقراری پیوند میان موضوعات حوزه دین، فلسفه و روانشناسی شدم و معتقد بودم این اتفاق باید بیافتد. البته در این زمینه با کارهای مختلفی آشنا شدم که به نظرم خوب بود. به مرور زمان دیدگاهم تغییر پیدا کرد و وارد روانشناسی کاربردی شدم. اینگونه بود که در جغرافیای روانشناسی، جایگاه خود را پیدا کردم و این شناخت را بدست آوردم که باید در مباحث کاربردی فعالیت کنم، به خصوص در حوزه NIP که برنامه ریزی عصبی، کلامی است.
به دلیل علاقه خاصی که به مباحث حوزه روانشناسی و دین داشتم علاقه مند به برقراری پیوند میان موضوعات حوزه دین، فلسفه و روانشناسی شدم و معتقد بودم این اتفاق باید بیافتد. به مرور زمان دیدگاهم تغییر پیدا کرد و وارد روانشناسی کاربردی شدم. اینگونه بود که در جغرافیای روانشناسی، جایگاه خود را پیدا کردم. |
به یاد دارم به دلیل نقش موثر مباحث دین پژوهی در حوزه ادیان و مذاهب، اقدام به راه اندازی گروه دین شناسی کردیم و بنده نیز مدیر گروه بودم خوشبختانه اولین گروه دین پژوهی توسط ما راه اندازی شد و سرفصل های خوبی هم برای آن تعریف کردیم. اما متاسفانه وقتی به تهران آمدم آن گروه هم حذف و تبدیل به گروه فلسفه دین شد.
بعدها ضرورتی ایجاد شد که برای مباحث تربیتی و اخلاقی، دانشگاهی را تحت عنوان اخلاق و تربیت تشکیل دهیم، به یاد دارم آن زمان آقای اعرافی، رئیس جامعة المصطفی که در حال حاضر امام جمعه قم هستند نامه ای را خدمت حضرت آقا دادند و ایشان موافقت خود را اعلام کردند. اما به دلیل مشکلات متعدد کار روی زمین ماند تا این که موسسه ای را به نام موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت در اواخر سال 89 در شهر قم تاسیس کردیم که بنده نیز عضو هیات موسس آنجا هستم، خوشبختانه در حال حاضر مقطع فوق لیسانس در آنجا دایر است.
اهداف این موسسه چیست؟
رشته های جدیدی در این موسسه تدریس می شود، از جمله اخلاق کاربردی که یکی از ضعف های بزرگ مملکت ما است، همچنین روانشناسی اسلامی که سرفصلهای آن در دانشگاه اصفهان نوشته شد و وزارت علوم آن را تایید کرد که اجرایی نشد، اما در قم اجرایی شد که این خود تحول بزرگی است. کلاً در مسایل مربوط به حوزه اخلاق، تربیت، مشاوره و... آن هم در مقطع کارشناسی ارشد فعالیت می کند.
دلیل مخالفت وزارت علوم با تدریس درس روانشناسی اسلامی در اصفهان چه بود؟
در واقع مخالفتی نبود، چرا که مشکل نبود استاد این رشته است. در برخی از دروس مانند فلسفه اساتید به وفور وجود دارد اما اگر از من بخواهید 5 استاد در حوزه دین پژوهی، به شما معرفی کنم باید عرض کنم که بسیار کار سختی است، البته اساتیدی داریم که تفکرشان در یک موضوع خاص جهت پیدا کرده است، اما کسانی که مثلاً اسلام و روانشناسیرا به طور کامل و همزمان به خوبی درک کرده باشند که نتیجه کارش نیز مثبت باشد را سخت میتوان پیدا کرد.
به هر حال موسسه اخلاق و تربیت را تشکیل دادیم و بنده مدتی در آنجا حضور داشتم اما سپس تصمیم گرفتم مدتی را به کارهای خود مشغول باشم که بهترین دوران عمرم بود و آرزو دارم دوباره به آن زمان برگردم، هر چند که از نظر معیشتی سخت بود.
چه ویژگیای باعث شده تا آن دوران را بسیار دوست داشته باشید؟
در آن دوره، وجودم آرام بود. یکی از موضوعاتی که بنده در تدریس روانشناسی کاربردی به دوستان می گفتم همین موضوع بود که در طول زندگی ما در حال برآورده کردن انتظارات دیگران هستیم و بر اساس خود حقیقی عمل نمی کنیم، بلکه با خودِدیگری زندگی می کنیم.
ما یک تنش درونی با خودمان داریم و زمانی که کاری را قبول می کنیم، دغدغه آن کار، تلاش برای کسب رضایت دیگران و راضی نگه داشتن آنان، ما را از خود حقیقی دور می کند. البته این به آن معنی نیست که هیچ کاری انجام ندهیم چرا که بزرگترین هنر، ارتباط برقرار کردن با مردم است. بنده نیز در کارگاه روانشناسی کاربردی با مردم ارتباط تنگاتنگی داشتم که برای بنده دو حسن داشت یکی ارتباط با مردم بود و دیگری اجرای هویت روحانیبودنم بود. به هر حال آن 18 ماه سپری شد و من در دانشگاه آزاد اسلامی مشغول شدم و تجربه قبلی دانشگاهیام را به این سمت منتقل کردم، البته با یک تفاوت که آنجا صرفا دانشگاه بود و اینجا تلفیقی از دانشگاه و مدرسه است زیرا سما ماهیتی اینچنینی دارد.
چگونه در دانشگاه آزاد اسلامی دعوت به کار شدید؟
با ورود جناب آقای دکتر میرزاده و تحولی که در این دانشگاه به وجود آمد، از بنده برای همکاری دعوت شد، بنده نیز پیش از این نیز با دکتر میرزاده از دور آشنایی داشتم، به هر حال ایشان چهره شناخته شده در سطح کلان اجرایی مملکت بوده و هستند. کار کردن در دانشگاه آزاد و دکتر میرزاده را افتخار میدانم چرا که دکتر میر زاده فردی پرتلاش، باهوش و پر تجربه است.
اولین جلسه ای که با دکتر میرزاده داشتید از شما چه خواستند؟
اولین جلسه بنده با ایشان در دفتر پاسداران بود و ابتدا قرار بود در جای دیگری از دانشگاه آزاد مشغول به کار شوم. ایشان سوال کردند اگر به آنجا بروید چکار می کنید که حدود 5 صفحه از نظراتم در حوزه های اداری، مالی، فرهنگی،آموزشی،
دکتر میزاده زمانی که میخواستند حکم معاونت را بدهند چند نکته را از جمله توجه به اصل صداقت، شفافیت و... را برای بنده بر روی کاغذ نوشتند که من هم استقبال کردم چرا که باور بنده نیز همین است و آن یادداشت را هم به عنوان یادگاری نگه داشته ام. |
دانشجویی، پژوهشی، تحصیلات تکمیلی، ارتقای رشته ها و اعضای هیات علمی به ایشان ارائه دادم، اما در نهایت سرنوشت ما را به سازمان سما کشاند.
بعد از آن، دکتر میزاده زمانی که می خواستند حکم معاونت را بدهند چند نکته را از جمله توجه به اصل صداقت، شفافیت و... را برای بنده بر روی کاغذ نوشتند که من هم استقبال کردم چرا که باور بنده هم همین است و آن یادداشت را هم به عنوان یادگاری نگه داشته ام.
بنابراین در تاریخ ششم آبان 92 سرنوشت بنده را سازمان سما دانشگاه آزاد کشاند و مشغول به کار شدم. چون جنس کار را دوست داشتم، خیلی سریع با کار مانوس شدم و این فرصت برای بنده امتحانی است به خصوص در حوزه تربیتی یا مهارت محوری که از قبل نیز در ذهنم بود و دوست داشتم آن را عملی کنم چون فکر می کنم یکی از دلایل عقب افتادگی صنعتی کشورمان بی توجهی به تربیت تکنسین به صورت جدی است.
ما مجموعه کارگران ماهر و کارکنان حرفه ای و متخصص داریم که بین کارگران و کارکنان حرفه ای، تکنسین ها قرار دارند که وظایف مهمی را به عهده دارند زیرا در حقیقت تبدیل یک فکر به یک فراورده خارجی توسط تکنسین باید انجام شود؛ یک مونتاژ توسط تکنسین باید انجام شود اما متاسفانه در کشورمان به این توانایی به صورت تخصصی توجه نشده است.
متاسفانه بعضا شعارهایی داده می شود که واقعیت ندارند، اگر به کارخانه ها سر بزنید کارگرهایی که کار می کنند تکنسین نیستند و حداقل واحدهای نظری مربوطه به علاوه واحد های عملی که بتوانند خودشان را با مباحث روز جلو ببرند آموزش ندیده اند و وضعیت مطلوبی نیست.
اما اگر کشورهای پیشرفته ای مثل انگلیس، آلمان، امریکا و استرالیا یا در آسیا کره و ژاپن در نظر بگیرید شاهد خواهید بود که آنها در این زمینه فوق العاده قوی عمل کردند و نتایج آن هم کاملا مشهود است اما ما در این زمینه هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
به هر حال این دغدغه بنده بود. سازمان سما هم بخشی از کارش تربیت تکنسین است و در اساسنامه نیز این مورد را وارد کردیم و زمانی که اهداف سازمان سما را دنبال می کردیم هیات امنا، سازمان سما را به مرکز مهارت محوری دانشگاه آزاد تبدیل کردند که اتفاق بزرگی بود.
در این اساسنامه تاسیس دوره های رسمی تحصیلی در مقاطع مختلف تا پایان دوره متوسطه اعم از هنری، مهارتی و آموزشگاه های آزاد همچنین تاسیس دوره های کاردانی اعم از پیوسته و نا پیوسته به ویژه در رشته های فنی حرفه ای، علمی و کاربردی و مهارت محوری با کسب مجوز از مراجع ذیربط در راستای تبدیل سازمان سما به مرکز مهارت محوری دانشگاه آزاد اسلامی مد نظر قرار گرفته است.
خوشبختانه این دو اتفاق بزرگ در مدارس و آموزشگاهها جهت پیدا کرده است و اگر اجرا شود می توانم با اطمینان عرض کنم که این موضوع هم موجب ارتقای دانشگاه آزاد خواهد شد و هم دغدغه شغلی بسیاری را برطرف و پیشرفت صنعتی را به دنبال خواهد داشت.
بزرگترین مشکلی که در طول دوران مدیریت با آن مواجه بودید، چیست؟
مشکلات کم نیست، یکی از مهمترین آنها عدم بازبینی سیستم در سال های گذشته بود، در واقع سازمانها یک موجود زنده اند که هر چند سال یک بار باید بازبینی شوند اما در سازمان سما، طی سنوات گذشته این اتفاق نیفتاده است.
البته دوستانی که پیش از این حضور داشتند زحمات زیادی کشیده اند و ما اکنون بر شانه های آنها ایستاده ایم و بنده زحمات آنها را ارج می نهم و خالصانه از آقای جاسبی و میر شمسی نیز تشکر میکنم، طبق میانگین های حاصل، آقای مهندس میر شمسی هر سال، 11 آموزشگاه و 31 مدرسه خریده و یا ساخته، که این کار بزرگی است.
خوشبختانه امروز ما به دنبال گسترش کیفی و کمی هستیم و لازم است برخی قوانین و مقررات سما را بازبینی نماییم. به عقیده بنده دانشگاه آزاد اسلامی باید مانند یک وزارتخانه عمل کند. به این صورت که مثلاً وزارتخانه یک حوزه ستادی دارد و زیر مجموعه های بسیاریبه صورت سازمان وابسته به آن هستند.
اگر بخواهیم مثالی بزنیم وزارت آموزش و پرورش مثال خوبی است، تعداد زیادی مدرسه در استان های مختلف
تاکنون 37 مدرسه ورزشی تاسیس کردهایم . همچنین برای ما مهم است که مدارس ما به دو زبانه شوند که البته این طرح در تهران اجرا شده است. بچههای ما در مدارس دوزبانه به زبان های انگلیسی و فارسی مسلط می شوند و بنده نیز علاقه مندم در گام بعدی به سراغ مدارس بین المللی بروم. |
زیرمجموعه آن هستند اما در کنار این وزارتخانه، سازمان نوسازی، توسعه تجهیز مدارس، نهضت سواد آموزی، کانون پرورش فکری، سازمان کودکان استثنایی، دانشگاه شهید رجایی و دانشگاه فرهنگیان را نیز وجود دارد که مانند شاخه به وزارتخانه آموزش و پرورش وصل هستند و در عین حال ضوابط و مقررات خود را هم دارند.
آمار دقیقی از عملیاتی شدن فعالیت های سازمان سما دارید؟
بله، مسئولین طرح و برنامه روی این موضوع کار می کنند. ما در دو حوزه مربوط به مدارس و آموزشگاهها حرکت کردیم و برای ارتقای کیفی آنها نهایت تلاش را به خرج دادیم. به عنوان مثال 37 مدرسه ورزشی تاسیس کردیم و محتوای لازم برای رشته های ورزشی خاص به صورت نظری و عملی آماده شده است. همچنین برای ما مهم است که مدارس ما دو زبانه شوند که البته این طرح در تهران اجرا شده است.
بچه های ما در مدارس دوزبانه به زبان های انگلیسی و فارسی مسلط می شوند و بنده نیز علاقه مندم در گام بعدی به سراغ مدارس بین المللی بروم.
کسانی که تحت پوشش این مراکز قرار میگیرند بعد از گرفتن دیپلم می توانند در دانشگاه های معتبر جذب شوند. همچنین مسایل بسیار زیاد دیگری نیز هست که در این مدت عملیاتی شده و نیاز به وقت خاص و مفصلی دارد تا بیان شود.
به نظر شما تاکنون در چه حوزه ای کم کاری شده است؟
نکته اول: متاسفانه در مراکز فنی حرفه ای و مدارس به نظام ارزشیابی توجه کافی نمی شود، برای نمونه چرا با وجود تعداد زیاد آموزشگاه های زبان، بچه های ما تسلط کامل به یک زبان خارجی ندارند زیرا نظام ارزشیابی ما ضعیف است و یا با وجود این همه آموزشکده فنی هنوز بیکاری به خاطر ناتوانی در داشتن یک مهارت خاص بسیار زیاد است دلیلش واضح است بله، نبود نظام ارزشیابی استاندارد. ما دنبال این هستیم که نظام ارزشیابی خاص با توجه به متدولوژی روز دنیا ارائه دهیم.
نکته دوم: با توجه ویژه ای که بنده به الکترونیکی شدن کارها دارم و آن را عاملی برای ارتقا کیفی سیستم می دانم،بر این باورم که باید به دنبال یک سیستم یکپارچه باشیم که متاسفانه در ایران در حوزه آموزش مرسوم نیست، به همین خاطر تصمیم گرفتیم به سمت سیستم ERP برویم. این یک سیستم یکپارچه است که تسلط شما بر زیر مجموعه را بالا می برد و کار ها را شفاف، بوروکراسی را کم و رفت وآمد ها را کاهش می دهد که متاسفانه در سیستم آموزشی ایران ورود پیدا نکرده است اما ما اکنون در سما، در حال حاضر 30 درصد کار را پیش بردیم. یعنی داشبورد مدیریتی، اتوماسیون اداری و بخشی از منابع انسانی براساس سیستم ERP در سازمان سما فعال شده است.
آقای دکتر قلیزاده در حال حاضر تدریس هم می کنید؟
خیر، زیرا بنده معتقدم برای یک ساعت تدریس باید حداقل 10 ساعت مطالعه داشت. قبل از ورود به سازمان سما، روانشناسی دین و فلسفه درس میدادم اما در حال حاضر تدریس نمی کنم چرا که با روزی 15 ساعت کار فرصت مطالعه کافی دست نمی دهد.
واکنش بدنه سما، به روحانی بودن مدیر سما چه بود؟
اجازه دهید صادقانه در خصوص ورود یک روحانی به کار اجرایی خدمت شما نکتهای را عرض کنم. اگر بخواهم به خویشتن حقیقی خود رجوع کنم، باید هویت من با هویت روحانی سازگار باشد . برخی مواقع ناچارید کاری انجام دهید که شاید با طبع روحانی بودن شما سازگار نباشد، یا جایی سکوت کنید چون واکنشی غیر از سکوت، با لباس شما سازگار نیست و پارادوکس دارد. بر این اساس، وقتی به عنوان رییس سازمان سما منصوب شدم، موضوعاتی را درخصوص نگرانیهایی که بعضا وجود داشت شنیدم و نامه های متعددی هم دریافت کردم، اما بعد از اینکه شیوه مدیریتی بنده را کیفیتبخش دیدند نگرانیشان رفع و دیدگاهشان کاملا مثبت شد. البته این را هم بگویم که وقتی شما وارد فضای جدید می شوید امکان ندارد همه راضی بشوند و این موضوع درباره همه صدق می کند.
بزرگترین انتقاد به شما چه بوده است؟
در اوایل، به دلیل عدم شناخت نسبت به شیوه مدیریتی بنده، بزرگترین انتقادی که به من شد این بود که چون روحانی هستم شیوه مدیریتی بنده نیز متناسب با آن و حال و هوای حوزه و زندگی معممی خواهد بود که الحمدلله با گذر زمان و آشنا شدن مجموعه با شیوه کاری ام، این موضوع برای خیلی ها حل شد. مثلا نسبت به پایین بودن میزان حقوق کارکنان نگرانی وجود داشت و کارکنان سما فکر می کردند به دلیل روحیه حوزوی بنده، دنبال افزایش حقوق آنان نخواهم بود که دیدند نه تنها این گونه نشد بلکه وضعیت حقوقی آنها تغییر کرد و بدین ترتیب نگرانیها و انتقادها کمرنگ شد.
از رویکرد مدیریتیای که دارید و طرحهایی که میگویید قصد اجرایشان را دارید به نظر میرسد کشورهای زیادی را دیدهاید. آیا اینطور است؟ و اگر بله، علت سفرتان هم راستا با برنامه های دانشگاهی بوده یا بصورت شخصی علاقه به سفر و دیدن کشورهای دیگر را داشتید؟
بله، سفرهای متعددی به خارج از کشور داشتم که بخشی برای برنامه های دانشگاه و بخشی شخصی بود، از آنجا که در بخش ادیان و مسیحیت کار میکردم علاقمند بودم مسلک های متعدد دینی را در اروپا از نزدیک ببینم زیرا
قصد دارم اگر موافقت ها حاصل شود روسای شورای سیاست گذاری سمای استان ها را به کشور های ژاپن، کره و آلمان بفرستم تا با صنعت آنجا آشنا شوند و شوق به کار پیدا کنند |
تطبیق دیده ها با آنچه در کتاب ها می خوانیم بسیار زیبا است و یا دیدن ادیان هند برایم بسیار مهم بود که توفیق حاصل شد.
برای من مهم بود که واتیکان، کاتولیک، پروتستان و سیستم کلیسای مسیحیت را ببینم و یا این که چطور ادیان مختلف کنار هم زندگی می کنند، مانند لبنان که مسیحیان، شیعیان و اهل تسنن در کنار هم کاملا مسالمت آمیز زندگی می کنند که به لطف خدا با انجام سفرهای متعدد، توانستم از نزدیک مشاهده کنم.
همچنین در مباحث صنعتی معتقدم معلمان باید مدارس دیگر را ببینند تا تفاوتها را ببینند و اینکه ما تا چه اندازه با آنها فاصله داریم؛ چه مثبت و چه منفی فرقی نمی کند، به هر حال کشورمان باید حرف اول را در دنیا بزند از این رو در یک مرحله برخی مدیران را به خرج خودشان به ترکیه فرستادیم تا از نزدیک مدارس ترکیه را ببینند.
برخی بر این عقیده هستند روحانی که خارج از کشور رفته نگاه جدیدی نسبت به مباحث مختلف پیدا می کند و این در ارتباطاتش تاثیر مثبت دارد. شما این موضوع را تایید می کنید؟
بله کاملا قبول دارم و خوب درک میکنم که سفر چه تفاوت دیدی به انسان میدهد. زیرا متوجه میشود اینگونه نیست که همه مردم بد باشند. در سفر شما سرچشمه های اخلاق را در بسیاری از نقاط دنیا ملاحظه می کنید. زیرا دین سه پایه دارد که شامل اخلاق، احکام و عقاید است و در همین سفرها دیدم که در بسیاری از کشورها و نزد بسیاری از مردم جهان، اخلاق بسیار پررنگ است.
از سوی دیگر به یاد داشته باشیم که دیدن دنیا دستور خداوند است. در زمینه مباحث آموزش و پرورش نیز، قصد دارم اگر موافقت ها حاصل شود روسای شورای سیاست گذاری سمای استان ها را به کشور های ژاپن، کره و آلمان بفرستم تا با صنعت آنجا آشنا شوند و شوق به کار پیدا کنند به هر حال کشورمان در افق 1404 باید قطب اول علمی منطقه و جهان باشد و همین موارد است که با عملبخشی میتواند ما را به جلو هدایت کند.
همنطور که شاهد هستید یکی از آفت های مدارس ما نداشتن ذهن پرسشگر و مطالبه گر است آیا برنامه ای دارید تا بچه های ما متفاوت دیدن را یاد بگیرند؟
یکی از نکات مهم همین جاست که به سیستم آموزش ما برمی گردد. چرا معلمان ما باید متکلم وحده باشند، درصورتی که دانش آموزان باید در کلاس مشارکت کنند. یکی از برنامه های ما این است که سیستم باید به سمت بصری پیش رود تا دانش آموزان مباحث را از نزدیک ببینند و روحیه پژوهش پیدا کنند و مدام پرسش گری کنند و این تغییر علاوه بر نگرش ها باید در رفتار نیز صورت پذیرد.
تلاش ما این است که نگرش ها را تغییر دهیم، کاری است سخت ولی امکان پذیر است.
با توجه به دیداری که با بچه های شین آبادی داشتید قرار شد که آنها رایگان در مدارس سما ثبت نام کنند آیا این اتفاق افتاده؟
در آخرین صحبتی که با وکیل این بچه ها صورت پذیرفت، گفته شد از آنجا که این دانش آموزان عزیز چون ساکن روستا هستند، برای حضور در مدارس سما نیاز به خوابگاه دارند که مدارس ما فاقد خوابگاه است لذا نتوانستیم پذیرای آن عزیزان باشیم اما به دنبال طرحی هستیم تا در مباحث کمک آموزشی به آنها کمک کنیم.
اگر به سال گذشته برگردیم و به شما پیشنهاد ریاست سارمان سما را بدهند، قبول می کنید؟
بنده جنس کار و مسئولیت فعلی ام را دوست دارم اما برای موفقیت بیشتر سازمان سما باید برخی ملزومات فراهم شود. هرچند که تا کنون از حمایتهای دکتر میرزاده ریاست عالی دانشگاه آزاد اسلامی بهرهمند بودیم و تحولات خوبی در سازمان سما به وقوع پیوسته است.
به عنوان آخرین سوال بفرمایید که چند فرزند دارید و آیا همسرتان شاغل هستند؟
دو فرزند دارم که پسرم امسال پیش دانشگاهی است و دخترم کلاس ششم است و در حال حاضر در مدرسه سما درس می خواند. اما پسرم رشته علوم انسانی را در مدرسه عمومی می خواند. همسرم نیز مدرک لیسانس ادبیات دارد و خارج از خانه شاغل نیست.
و نکته پایانی؟
اجازه بدهید به عنوان نکته پایانی یک گلایه از برخی رسانه ها داشته باشم بدین صورت که در یکی از جلسات، بنده مطرح کردم مدیران مدارس از بخشنامه ها ترس دارند که منظور بنده مدیران و بخشنامههای سازمان سما بود که با تیتر نامناسب این شبهه به وجود آمد که این موضوع به همه مدیران نسبت داده شده است. به همین خاطر از شما و تمامی رسانهها که زحمت زیادی متحمل میشوید، میخواهم تا نسبت به حفظ امانتداری و انتقال دقیق مطالب، حساسیت مضاعف داشته باشید زیرا رسانه نقش کلیدی و کاربردی در تعاملات جامعه دارد.
انتهای پیام/